پوپک از اَفرای ِ خانه بال بالان می پرد
بی نشان در جستجوی بوی باران می پرد
قطره قطره اشک های کودکان بی نصیب
در ترک های صدا خوار خیابان می پرد
کورها از برج قلعه دیدبانی می کنند
عقل در پادوگری دنبال شعبان! می پرد
کار ها،از نابجا الله اکبر گفتنی
می رسند آنجا که رنگ از روی ایمان می پرد
در لجن ، گُل بس که غسل ارتماسی می شود
عطر سهراب از گلاب ناب کاشان می پرد
کوچه باغ کودکی هااز خیابان بسته شد
قیصر تنهای قصه پشت فرمان،می پرد
جهل لشکر می شود در دشت اردو می زند
گرگ بالان دیده از بادی به بالان می پرد
عطا ظاهرزاده
بی نشان در جستجوی بوی باران می پرد
قطره قطره اشک های کودکان بی نصیب
در ترک های صدا خوار خیابان می پرد
کورها از برج قلعه دیدبانی می کنند
عقل در پادوگری دنبال شعبان! می پرد
کار ها،از نابجا الله اکبر گفتنی
می رسند آنجا که رنگ از روی ایمان می پرد
در لجن ، گُل بس که غسل ارتماسی می شود
عطر سهراب از گلاب ناب کاشان می پرد
کوچه باغ کودکی هااز خیابان بسته شد
قیصر تنهای قصه پشت فرمان،می پرد
جهل لشکر می شود در دشت اردو می زند
گرگ بالان دیده از بادی به بالان می پرد
عطا ظاهرزاده