گفت و گو با فخرالدین دوست محمد و دنیای وارونه کارتون و کاریکاتور


گفت و گو با فخرالدین دوست محمد و دنیای وارونه کارتون و کاریکاتور

فخرالدین دوست محمد عکاس، تصویرگر، کاریکاتوریست و نویسنده، از آن هنرمندانی است که دغدغه های بزرگی دارد و برای بهتر شدن دنیای پیرامونش از هیچ... ادامه مطلب... نوشته گفت و گو با فخرالدین دوست محمد و دنیای وارونه کارتون و کاریکاتور اولین بار در پایگاه خبری شیرین طنز. پدیدار شد.

فخرالدین دوست محمد عکاس، تصویرگر، کاریکاتوریست و نویسنده، از آن هنرمندانی است که دغدغه های بزرگی دارد و برای بهتر شدن دنیای پیرامونش از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند.

او کلاس های آموزش خلاقیت برگزار می کند، در فضای مجازی و شبکه های پیام رسان، هنر و دانشش را در اختیار علاقه مندان قرار می دهد، برای دیده شدن هنرمندان بزرگ اما گمنام شهر پیش قدم می شود و…؛ خلاصه اینکه او یک هنرمند با اخلاق است که نمی تواند بی تفاوت به مسائل اطرافش زندگی کند.

واقعیت این است که دنیای او در مقایسه با زندگی روزمره بسیاری از آدم ها مانند آثارش وارونه است. مثلاً در کارهای عام المنفعه شرکت می کند، کم تلوزیون می بیند و طبیعت گردی را دوست دارد. بی ادعا و از فخرفروشی بیزار است، با اتوبوس تردد می کند و برای ترویج فرهنگ مطالعه همیشه در مکان های عمومی مجله، روزنامه یا کتابی با خود به همراه دارد.

از پیشرفت رقبا و همکارانش از ته دل خوشحال می شود و ذهن بسیار پویا و خلاقی دارد. او متولد ۱۳۵۵در شهرستان قصرشیرین است و دانش آموخته کارشناسی فرش( طراحی فرش ) از دانشکده معماری و هنر دانشگاه کاشان است.

فخرالدین دوست محمد بارها داوری جشنواره های مختلف کشوری کارتون و هنرهای تجسمی را برعهده داشته و تا کنون ده ها عنوان و رتبه بین المللی و ملی در جشنواره های معتبر کارتون، کاریکاتور و هنرهای تجسمی کسب کرده است. اخیراً منتخبی از آثار این هنرمند در کتابی نفیس با عنوان «دنیای وارونه من» توسط انتشارات سوره تهران به چاپ رسیده است.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از کردپرس (بنفشه رضایی)، مطالعه متن گفتگو با فخرالدین دوست محمد ابتدا شما را به دنیای وارونه کارتون و کاریکاتورها می برد و بعد اطلاعاتی از دیدگاه یک هنرمند در خصوص وضعیت ظاهری شهر کرمانشاه، جایگاه هنرمندان و…در اختیارتان می گذارد .

– چرا دنیای کارتون ها و کاریکاتورها وارونه است؟

هنرکارتون بر خلاف تصور عموم، صرفاً شکلک درآوردن و قاه قاه خندیدن نیست. بلکه بیان واقعیت و حقایق دنیای موجود با زبان طنز و کنایه است. کاریکاتور بیان حقیقت محض است. چون در دنیا، همه ارزش های قابل احترام وارونه شده و دزدی، اختلاس و پایمال کردن حق الناس را جزء هوش و ذکاوت و زرنگی، کشتن آدم ها را نشان غیرت و تعصب، و فضولی و تجسس در زندگی شخصی افراد را کنجکاوی قلمداد کرده ایم، خوب این وارونگی و وارونه شدن ارزش های تاریخ مصرف گذشته که فقط به درد تزیین کردن سخنرانی ها می خورد، در هنرکاریکاتور به شکلی ملموس و آشکاری به تصویر کشیده خواهد شد.

– از نمادها در کارتون و کاریکاتور بگویید. آیا این نمادها تاریخ مصرف دارند؟

اگر منظور« کارتون » است که به طرح های موضوعی طنزآمیز گفته می شود، باید اشاره کنم که کارتونیست ها برای ارتباط و تعامل مفید و موثر و القاء پیام های مدنظر خود، ناگزیر به استفاده از نمادهای متعدد هستند که آگاهی و شناخت از جایگاه آنها و کاربردشان در هنرکارتون، هم برای خالق اثر و هم مخاطب لازم و ضروری است.

اگر خالق اثر، شناخت لازم را نسبت به به کار بردن مناسب و موثر نمادها، نداشته باشد پیام و محتوای اثرش به درستی منتقل نخواهد شد و مخاطب را با ابهام روبه رو خواهد کرد. مخاطب نیز اگر علم نمادشناسی را که در تمام حوزه های علمی، پزشکی، نظامی ، معماری و… کاربرد دارد و اهمیت بسزائی پیدا کرده است، نداشته باشد، در تفسیر، دریافت و تعبیر منصفانه و دقیق آثار هنری و در اینجا کارتون، با اشکال روبه رو خواهد شد.

نمادهایی که منشاء و محل خلق و پیدایش آنها در کارتون، رویدادها و اتفاق های جهان پیرامون باشد، همزمان با بروز رویداد متولد و خلق خواهند شد، مدت زمانی رشد و گسترش پیدا خواهد کرد و بعد از مدتی افول خواهد کرد.

به عنوان مثال در کارتون های ژورنالیستی که بیشتر به بیان رخدادها و اخبار روز می پردازند، نمادها و نشانه های به کار رفته تاریخ مصرف محدودی دارند و زود فراموش خواهند شد و به تاریخ هنر و موزه ها راه پیدا خواهند کرد و صرفاً منابعی برای تحقیقات و مطالعات علاقمندان به تاریخ هنر کارتون خواهند بود.

مثلا حادثه «پلاسکو » باعث رواج نمادها و نشانه های متعدد در هنر کارتون و حتی سایر عرصه های هنری شد. اما امروز دیگر کسی به این موضوع نمی پردازد مگر در سالگرد این حادثه، دوباره حجمی از آثار هنری در حوزه های مختلف با نمادهای مرتبط و متناسب تولید خواهد شد.

نکته مهم تر اینکه نمادها و نشانه های که وابسته به انسان، رفتارها و ویژگی های آنها باشد مثل «شتر» که نماد حسادت است تا زمانی که انسان ها روی این کره خاکی زیست می کنند، این نمادها هم ابدی و همیشگی و جاودانه خواهند بود.

– نمونه دیگری از نمادهایی که همیشه کاربرد دارند و تاریخ مصرف دار نیستند مثال بزنید؟

در پاسخ سؤال پیشین اشاره شد که نمادها و نشانه هایی که با انسان ها سروکار دارند و بیان کننده صفات و ویژگی های خوب یا بد آنها هستند، با انسان ها متولد می شوند و تا زمانی که نسل بشر وجود دارد، این نمادها نیز ابدی و همیشگی هستند. مثلاً « پینو کیو » و دماغش ابتدا در فضای ادبیات و بعد ها در انیمیشن و فیلم های متعدد، نماد دروغگوی بوده و دروغگویی صفتی وابسته به انسان است.

– نمادی وجود دارد که شما به استفاده مکرر از آن علاقه مند باشید؟

از آدم هایی با کله های بادکنکی زیاد استفاده کرده ام. بادکنک نماد پوچی و سبکی بوده و وقتی که کاراکتری با کله بادکنکی پشت تریبون در حال حرف زدن است، سبک مغزی و تهی بودنش را نشانه گرفته ام. قبلاً هم نمایشگاه انفرادی با عنوان «آدم های بادکنکی» در دانشگاه فرهنگ و هنر کرمانشاه برگزار کرده ام. همچنین « وصله » روی کله بعضی از کاراکترهای آثارم نیز نمادی از فقر فکری است که مکرر استفاده کرده ام.

– نمادتان برای معرفی کرمانشاه در کاریکاتور چه می تواند باشد؟

از نظر من کرمانشاه مثل سیب خوش رنگ و لعاب و معطری است که این روزها، هر بار توسط افراد ناکارآمد و بی لیاقت، گاز زده می شود و به گوشه ای پرت می شود. همین!

– وضعیت کاریکاتوریست های کرمانشاه در زمینه مسائل کاری، دیده شدن و کسب درآمد چگونه است؟

تعداد هنرمندان کارتونیستی که در کرمانشاه به شکل جدی و حرفه ای فعالیت دارند، از انگشتان دست فراتر نمی رود. مشکلات این قشر خارج از مشکلات معیشتی که گریبانگیر سایر هنرمندان شده است، نیست. بعضی از دوستان کارتونیست منجمله خودم در ارگان های دولتی استخدام و مشغول هستیم. تعدادی هم تقریباً کارتون را کنار گذاشته و انیمیشن کار می کنند.

انشاا… نسل جدید هنرمندانی که در حال فراگیری این رشته هستند، مسیرها و فرصت های درآمد زائی را با شناخت تهدیدها، موانع ها و چالش های پیش رو –که البته در استان ما بیشتر است-، و مجهز شدن به نگاهی خلاقانه تر و تعریفی جدیدتر نسبت به شغل و سایر بخش های زندگی پیدا و کشف نمایند.

بنده به سهم خودم در خانه کاریکاتور حوزه هنری، سعی کرده ام هم فن و دانش کار را و هم نگاه خلاق را به هنرجو ها آموزش دهم.

نکته مهم این است که صرفاً با کارتون و محدود شدن به این رشته نمی شود به درآمد رسید و دوستان بایستی با دانش و مهارتی که در کارتون فرا گرفته اند، در تصویر سازی، انیمیشن، بازی های رایانه ای، تبلیغات تلویزیونی، هم فعالیت کنند تا بتوانند با درآمد های پراکنده ای که کسب می کنند امرار معاش کنند.

اما برای دیده شدن هنرمندان، باید بگویم اینجا فرش قرمز برای کسی پهن نمی کنند و خود هنرمندان بایستی برای دیده شدن و موفق شدن تلاش کنند والا کسی دنبالشان نمی آید به خصوص در جامعه و استان ما. اینجا هنرمند برای مطرح شدن و دیده شدن، پروسه ی لاک پشت وار را بایستی طی کند.

البته امروز با رواج اینترنت و فضاهای مجازی، هنرمندان خوشبختانه خیلی سریع تر می توانند مطرح شوند و آثارشان را در معرض دید علاقمندان و دنبال کنندگانشان در جهان بگذارند. امکانات ارتباطی امروز چندین برابر چند دهه قبل شده و این ظرفیت خوبی است برای موفق شدن هنرمندان.

-به عنوان یک هنرمند و فردی که به جزییات و نمادها توجه خاصی دارد، از چهره شهر کرمانشاه راضی هستید؟

بی انصافی است که زحمات شبانه روزی دوستان و همکاران در زیبا سازی شهرداری را در طراحی فضای سبز کمربندی میدان امام حسین به ترمینال اسلام آباد و تلاش هنرمند متین و بزرگوار شهرم استاد خاورزاده در ساخت هنرمندانه و خلاقانه ی تندیس هایی مثل مجسمه کوهنورد در پارک کوهستان، تندیس های خیابان شورا، مجسمه فردوسی میدان فردوسی که البته با بی توجهی های زیادی روبه رو شده اند، را نادیده بگیریم.

به یاد می آورم چند سال پیش به قصد ساخت فیلم مستندی از زندگی این استاد عزیز، سراغ مجسمه میدان آزادگان رفتیم و از چند نفر مصاحبه گرفتیم که آیا خالق این مجسمه را می شناسند، اظهار بی اطلاعی کردند؛ چرا که مجسمه مذکور هیچ امضایی از سازنده اش ندارد و رسانه ها هم به خصوص صدا و سیما در جهت معرفی این هنرمند تلاش زیادی نکرده اند!

جدای از این، وقتی سوارماشین هستی و از هر سویی به سمت میدان آزادی « گاراژ » -که مرکز شهر کرمانشاه و مرکز مراجعه بسیار زیاد شهروندانی است که از صبح تا پاسی از شب دنبال کار هستند و نیاز دارند چشم اندازی زیبا و آرامش بخش ببینند تا کمی از استرس و فشار کار فاصله بگیرند-، می روی، با فضای شلوغ، آشفته و مملو از تابلوهای تبلیغاتی ناموزون، بی نظم و رنگ ورورفته، دست فروش های قسمت پاساژ کویتی ها روبه رو می شوی و در کنار این هرج و مرج گرافیکی و بصری، صدای بوق زدن ماشین ها، ازدحام تاکسی و خودروهایی که برای سوار کردن مسافران با هم رقابت می کنند، را هم باید تحمل کنی. برخی خیابان های اصلی شهر، آلودگی بصری و صوتی فزاینده ای برای شهروندان ایجاد کرده اند.

نکته بعدی بی هویتی و اصالت نداشتن و بی مفهوم بودن بسیاری از نقاشی دیواری ها و طرح های گرافیکی است که هیچ گونه سنخیتی با فرهنگ و فضای این شهر و دیار ندارد. در حالی که برای فرهنگ سازی، به شکل هوشمندانه و خلاقانه ای می توان از ظرفیت گرافیک محیط شهری برای بیان محتوا و پیام های موثر و سازنده بهره زیادی برد.

– شما در مسائل اجتماعی، حقوق شهروندی و… بسیار دغدغه مند هستید. چگونه می توان از هنر کارتون در رفع مشکلات اجتماعی، فرهنگ شهرنشینی، ترافیک و… بهره برد؟

در خانه کاریکاتور حوزه هنری مجموعه ی آثار زیادی از دوستان کارتونیست با موضوعاتی چون « احترام به قانون»، « احترام به سالمندان»، « صنایع دستی » تولید و خلق شده و در حال حاضر نیز در صدد برگزاری نمایشگاهی با عنوان « محیط پاک با پاکبانان سبز قامت » هستیم که با هدف فرهنگ سازی و تغییر و تحول در نگاه و رفتار افراد انجام گرفته است.

کارتون، ابزاری قدرتمند و تاثیر گذار است که توسط ارگانها، نهاد ها و موسسات زیادی در دنیا برای پی بردن به نابسامانی ها و ناهنجاری های عدیده در بخش های مختلف زیست محیطی، فرهنگ، سیاست و..، .به کار گرفته می شود. در استان کرمانشاه هم، این ظرفیت به واسطه بودن خانه کاریکاتور حوزه هنری و هنرمندان کارتونیست فراهم هست تا چنین آثاری را در قالب بنر، در ایستگاه های اتوبوس و محل های پر تردد، نمایشگاه های سیار، پازل، کارت پستال و تقویم های رو میزی و… استفاده کنند و در دسترس عموم قرار دهند تا آرام آرام شاهد رشد و شکوفایی هنر و فرهنگ این دیار باشیم.

برگزاری مسابقات و جشنواره های کارتون هم می تواند در به وجود آوردن و تلطیف نمودن فضای سالم فکری، نشاط و پویایی، ایجاد انگیزه و شور و اشتیاق برای هنر مندان این دیار و بیان نابسامانی های موجود، کمک موثری باشد. شهر کاشان هر ساله جشنواره ثابتی با عنوان « جشنواره شهروندی » برگزار می کرد که بنده دبیر بخش کارتون نخستین جشنواره آن بودم.

اراک هم جشنواره ثابت سالانه با عنوان «شهر+من» دارد که به شکل منظمی در حال برگزاری است. حوزه هنری کرمانشاه هم در حال برگزاری جشنواره ملی «مرز امن» در دو بخش پوستر و کارتون است که متاسفانه آنجوری که باید و شاید از طرف هیچ ارگانی حمایت نشده است.

در حالی که موضوع و اهمیت این جشنواره برای تهران با توجه به اتفاق های اخیر در منطقه چندین برابر شده و تاکید شده که به شکل شکوهمندی برگزار شود. این جشنواره در فضای مجازی به شکل بسیار گسترده ای مورد توجه واقع شده و حتی در شبکه Ifilm نیز منعکس شده است اما صدا وسیمای مرکز کرمانشاه هنوز خبری از برگزاری چنین رویدادی پخش نکرده است!

بنده چند سال پیاپی در حوزه هنری مسابقه استانی با عنوان «راه روشن » در دو بخش عکس و کارتون با موضوعاتی نظیر احترام به حقوق همسایه، معماری امروز و دیروز کرمانشاه، احترام به حقوق شهروندی، ترافیک، فرهنگ رانندگی و… برگزار کردم که خیلی دوست داشتم مجموعه آثار دریافت شده را به شهرداری کرمانشاه ارائه کنم تا از آنها استفاده کند و به نحو شایسته ای از آین آثار بهره تبلیغاتی ببرد.

– نمایش آثاری که برای مسائل فوق الذکر حرف و پیام دارند، نمی توانند در یک نمایشگاه با تعداد محدودی بازدیدکننده محصور شوند. چگونه این آثار بیشتردر معرض دید عموم قرار می گیرند؟

قبلاً اشاره کردم که بایستی این آثار روی بدنه اتوبوس ها، ایستگاه های اتوبوس، بنرهای متعدد در محل های پر تردد، به شکل کتاب، در رسانه های مکتوب و فضای مجازی، کارت پستال، سی دی، نرم افزارو… در اختیار عموم شهروندان قرار بگیرند تا تاثیر گذار باشند. اگه دوستان مستقر در ارگان های فرهنگی و هنری منجمله شهرداری تمایل داشته باشند این مجموعه ها در خانه کاریکاتور حوزه هنری وجود دارد و اگر راغب باشند می توانیم این آثار را در اختیار آنها بگذاریم.

– بسیاری از هنرمندان در کرمانشاه منزوی شده اند و انگیزه و رغبتی برای کار کردن ندارند. علت این مساله چیست؟ برای این هنرمندان چه می توان کرد؟

ذات هنر و جنس هنر به ذهن، فکر و روح و روان مربوط است و از جنس چیزهای است که نامرئی و غیر قابل دیدن است. در جامعه ظاهرپرست ما که ظاهر افراد معیار ارزیابی و سنجش توانایی ها شده است، و افراد به شکل بیمارگونه ای نسبت به جمع کردن مادیات حریصانه عمل می کنند، هنر و هنرمندان خیلی در حساب کتاب ها و هزینه کردن ها به چشم نمی آیند و در برنامه ریزی های کلان توسعه در اولویت های آخر قرار می گیرند؛

در چنین شرایطی وقتی هنرمند بستر و زمینه مناسب، وقتی روح و روان امنیت مناسب و لازم را نداشته باشد و برای تامین معاش زندگی فضایی برای فعالیت نداشته باشد خوب طبیعتاً این قشر منزوی خواهند شد. از طرفی هم نگاه سنتی و تک بعدی خود هنرمند هم در به وجود آمدن فضای کرختی و بی حالی و بی انگیزه شدن تاثیر گذار است.

اینکه تمام انرژی و نگاهت محدود و معطوف به یک راه و آن هم استخدام در ارگانی دولتی باشد نیز مزید بر علت است. اینکه سال ها و ساعت ها و عمری را پشت درهای بسته ادارات دولتی بگذرانید و از باز شدن درها و فرصت های درآمد زائی دیگر غافل بمانید نیز به عنوان یک باور غلط نزد هنرمندان بر این رویه تاثیر گذار است.

همیشه گفته ام هیچکس برای ما فرش قرمز پهن نکرده است و بایستی برای پیدا کردن فرصت های شغلی و درآمد زائی در بخش خصوصی، خود آستین ها را بالا بزنید و اقدام و حرکت را آغاز کنید.

خصوصاً در شرایط امروز جامعه و تحریم ها؛ به نظر می رسد هنرمندان باید با نگاهی نو و خلاقانه دنبال پیدا کردن راه ها و کانال های دیگری برای درآمدزایی و فرصت های شغلی باشند. دولت شاید ۲۰ الی ۳۰ درصد بتواند جوابگو باشد اما نمی شود صد درصد انتظار داشت جوابگوی خیل عظیمی از هنرمندان و فارغ التحصیلان رشته های هنری باشد که امروز منزوی شده اند تا بلکه فرجی حاصل شود و اتفاقی بیفتد.

نکته بعدی اینکه بسیاری از هنرمندان متاسفانه فاقد تفکر و مهارت لازم هستند و در دنیای امروز که رقابت حرف اول را می زند باید تلاش کنند یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشند تا بتوانند نتیجه بگیرند و موفق شوند.

در این زمینه شما و مخاطبان این گفتگو را به مطالعه ی دو نمونه از مقالاتم در سایت آفتاب با عنوان« ظرفیت های ناشناخته » و « نگاهی خلاقانه به امکانات زندگی » می نمایم.

– مثلاً خود شما پس از سال ها تلاش و موفقیت در حوزه هنر ، توانستید کتابی از آثارتان را منتشر کنید. شما ده ها جایزه بین المللی از جشنواره های معتبر دریافت کرده اید. آیا در کرمانشاه آنطور که باید از شما به عنوان یک هنرمند موفق تجلیل شده است؟

در شهر و جامعه ما، موفقیت و دیده شدن بسیار کند اتفاق می افتد. در جامعه ما برای وقت و عمر آدم ها هیچ ارزشی قائل نیستند. در جامعه ما هنرمندان و افراد وقتی پیر و فرتوت می شوند، تازه مورد توجه قرار می گیرند و دیده می شوند، در جامعه ما انرژی های روحی و روانی و فکری بیشتر صرف امور و روابطی می شود که بیشتر استهلاک جسمی و روحی به وجود می آورد تا بستری برای رشد و ارتقاء.

زمانی از این موضوع گله و شکایت می کردم ولی امروز فقط به عشق آموزش دادن به جوانان و رشد هنر شهر و دیارم در این استان ماندگار شدم. در حالی که هنوز خیلی از مسئولان بنده را نمی شناسند و هنوز بعد از ۱۷ سال تلاش در زمینه فرهنگ و هنر آنطور که باید و شاید توجهی نکرده اند حتی با اینکه فرزند شهید پاسدار و عضو نخبگان شاهد هستم.

یادم می آید به خاطر کسب عنوانی در یک جشنواره بین المللی فقط هفته نامه شهر من بود که بر سر در ساختمان دفتر هفته نامه، بنری برای تبریک نصب کرده بود و بعدها برنامه ای در تکیه تاریخی بیگلربیگی برای تجلیل از من برگزار کرد. این در حالی است که برای کوچکترین رخداد ورزشی و کسب مقام و عنوان ورزشی خیلی از ارگانها اقدامی تشویقی انجام می دهند. در این مورد خیلی حرف ها دارم ولی خسته ام از اینکه بارها آنها را بیان کرده ام و هیچ.

حالا دوست دارم همان موانع و مشکلاتی که سر راه بنده بوده را در قالب مقالات انگیزشی و موفقیت و همچنین سخنرانی و آموزش و برگزاری نمایشگاه ها و…، به هنرجویان کاریکاتور گوشزد کنم تا بتوانند با سرعت بیشتری و با انگیزه مضاعف و روحیه بهتری مسیر موفقیت را طی کنند. شاید اگر ۱۰ یا ۱۵ سال پیش بنده مجهز به نگاه خلاق بودم و با اصول و تکنیک های انگیزشی آشنایی می داشتم فرایند موفقیت را با سرعت بیشتری طی می کردم.

– چرا مسئولان در کرمانشاه از هنرمندان و صاحب نظران در زمینه هنر، برای زیباسازی شهر -البته زیباسازی که با تفکر و پیام همراه باشد- کمک نمی گیرند؟

جامعه ما را روابط بیمارگونه و مافیایی زمین زده است. هنرمندان به دلیل حجب وحیا و عزت نفسی که دارند، نمی توانند وارد خیلی از بده بستان ها و روابط مافیایی شوند. خود هنرمندان هم سست و بی انگیزه شده اند و نای اظهار نظر کردن و حرف زدن ندارند. رغبت و رمقی برای تغییر و تحول ندارند. در جامعه ای که افرادش حریصانه دنبال مادیات و جمع کردن پول هستند، هنر و کیفیت زیبایی شناسی هم تحت تاثیر قرار می گیرد.

هنری که اگر خوب هدایت شود می تواند خوراک فکری خوب و سالم برای شهروندانش تهیه کند. هنری که به ما یاد می دهد زیبا فکر کنیم و زیبا رفتار کنیم اگر توسط هنرمندان و صاحب نظران در مبلمان شهری و زیبا سازی شهر با نظارت و بستر سازی مسئولان مورد بهره برداری قرار گیرد، آرامش روح و روان و فضای شاد و پر نشاط را به ارمغان می آورد.

– اگر این ستون ها و مسیر عبور قطار شهری را در کرمانشاه بخواهند تغییر کاربری بدهند شما چه پیشنهادی دارید؟ لطفاً با جزییات بفرمایید؟

می شود با رعایت و طراحی موارد ایمنی، از آن بعنوان گالری های هنری و فضایی مملو از گل وگلدان بهره برداری نمود. حتی مسیری برای پیاده روی با نصب تابلوهای هنری از زیبایی ها و جذابیت های گردشگری استان و همچنین فضایی برای کارافرینی و فروش آثار صنایع دستی و گردشگری و…؛ همچنین می توان دالانی شیشه ای برای تمام فصول تعبیه کرد که شهروندان در آن به پیاده روی بپردازند و حتی از فضای دل انگیز شب و دیدن ستاره ها همراه با پخش موسیقی که توسط بلند گوهایی که در جاهای متعدد و با فواصل مناسبی تعبیه شده اند، و یا موسیقی زنده، از پیاده روی لذت ببرند.

– به نظر شما بدترین اتفاقی که چهره و ظاهر شهر کرمانشاه را مخدوش و زشت کرده چیست؟

یکی از چیزهای که به شدت بنده را آزار داده و می دهد دیدن ساختمان های زیبا و قدیمی اما ویران شده در پشت مغازه های شیک و مدرن خیابان مدرس و خیابانی که از میدان وزیری به میدان جلیلی منتهی می شود، است. دومین مورد، دیدن تبلیغات شخصی برای کسب سود بیشتر اما به قیمت نابودی و گرفتن آرامش بصری مردم روی در و دیوار این شهر است. اینکه افراد به هر قیمتی می خواهند پول در بیاورند، باور جمعی مردم این دیار شده است.

چرا دیوارهای این شهر از دست خط های کج و معوج که شعار و تبلیغ محصول و خدمات شخصی را تبلیغ می کنند پر شده است؟ چرا در و دیوار این شهر که بایستی با آثار هنری امید بخش و انگیزه بخش و زندگی بخش نقاشی شود و فضای با نشاطی را به وجود آورد آنهم برای مردمی که سالیان سال زیر بمباران در جنگ زیسته اند و هنوز هم آثار و تبعات آن به شکل اختلالات روحی و روانی، استرس و خشونت، در رفتار و احوالات مردم این دیار دیده می شود.

این مردم نیاز بیشتری به چشم اندازی دارند تا از لحاظ بصری و روحی و روانی آرام شوند؛ اما متأسفانه همه جا با پوسترها واعلامیه های فوت پر شده است؟ چرا مردم اینقدر خودخواه شده اند؟

منیت و خودخواهی و حریص شدن برای کسب سود و منافع شخصی، حتی به قیمت بیمار نمودن کالبد جامعه در بخش های مختلفش، بیماری همه گیر جامعه ما شده است. جامعه ای که افرادش اعتقادی به جمع و اجتماع و منافع جمعی ندارند. نمونه اش سواحل دریای خزر است که توسط انسان های خود خواه با ساخت ویلاهای شخصی نابود و ویران شده است.

اگر مردم این دیار، تک تک به منافع جمعی و اجتماع و کشور و وطن اعتقاد و باور داشتند، امروز اثری از بیکاری و ناهنجاری های روحی وروانی و بزهکاری و آسیب های اجتماعی نبود.

– اگر بخواهیم یک «مسیرفرهنگی»در شهر کرمانشاه تعریف کنیم کدام محله را پیشنهاد می دهید؟

زیباترین و چشم نواز ترین قسمت شهر، بلوار فرهنگیان است که به تاق بستان منتهی می شود. مکانی عالی برای پیاده روی، برگزاری نمایشگاه های هنری خیابانی و….

– چه می توان کرد که کرمانشاه و مردمش از این حالت افسرده و خموده بیرون بیایند؟

بایستی افراد مجهز به نگاهی جدید، نو، بکر و خلاقانه نسبت به زندگی و ابعاد مختلف آن شوند تا بتوانند برخوردی مناسبتر و انسانی تر و زیباتر با مشکلات و مسائل ریز و درشت زندگی داشته باشند. نگاه تک بعدی نسب به زندگی و بخش های مختلف آن، باعث به وجود آمدن این وضعیت و شرایط در جامعه و استان شده است. نگاهی بیمارگونه که آدم های تک بعدی با موفقیت های بیمارگونه می سازد و خلق می کنند.

جامعه و استان ما به انسان های موفق چند بعدی نیاز دارد تا مثل کارآفرینان، علاوه بر تلاش برای رسیدن به خواسته های شخصی به فکر سایر افراد و بستر سازی برای موفقیت آنها نیز باشند.

افراد بایستی برای روبه رو شدن با مشکلات عدیده و مختلف جامعه و زندگی، به تفکر خلاق و انگیزشی مجهز شوند و این میسر نمی شود جز با افزایش سرانه مطالعه و اهمیت دادن به آن.

ببینید در استان ما، زلزله ای اتفاق می افتد و در کمتر از یک دقیقه صدها نفر می میرند و صدها خانه و ماشین و…، از بین می رود. تجربه ای تلخ و ناگوار. اما ما فقط رویه ی ظاهری و سطحی و ناخوشایند آن را می بینیم. ولی درس گران قیمت و ارزشمندی که به قیمت فوت هزار نفر از هم استانی های عزیزمان و نابودی ملک و …تمام می شود را کسب نمی کنیم و همچنان به همان رفتارهای بیمارگونه و حریصانه ادامه می دهیم.

در حالی که در کشورهای توسعه یافته، همین زلزله اگرچه تهید و خطر و ناخوشایند است ولی زمینه ساز مطالعات و تحقیقات شبانه روزی برای جامعه شناسان، روان شناسان، زمین شناسان و… و فرصت هایی برای رشد و توسعه خواهد بود. اگر نگاه خلاق باشد، از دل همین تهدید ها هم بایسی دنبال فرصت هایی برای زیست سالم تر و تلاش بیشتر و بهتر بود.

– کرمانشاه بیکارترین شهر کشور است به جوانانش چه توصیه ای دارید؟

تغییر و تحول ابتدا بایستی در ذهن اتفاق بیفتد بعد در بیرون. ابتدا بایستی جوانان مجهز به نیروی ذهنی خلاق و قدرتمند و حیات بخش شوند بعد با هدف گذاری، برنامه ریزی و تلاش منسجم و مصمم حرکت و اقدام را آغاز کنند. با ذهن تک بعدی و ناامید و چاله بین، نمی شود پیش رفت و موفق شد. برای موفقیت باید بدون توجه به اخبار ناامید کننده مردم و رسانه ها و فضای مجازی، و القائات ناامید کننده اطرافیان و دیگران، خود را به کری و کوری زد و پیش رفت.

مولانا در زمان حمله مغول زندگی می کرد. در شرایطی که وحشتناک بود. ولی اشعار مولانا سراسر مملو از عشق و عرفان و انسانیت است. معتقدم امروز امکانات برای موفقیت ده ها برابر چند دهه قبل شده است. امروز همه چیز برای حرکت و موفقیت مهیا است، تنها چیزی که به ما آموزش داده نشده و یاد نگرفتیه ام و فاقد آن هستیم، مجهز شدن به نگاهی خلاقانه و جدید به زندگی و امکانات پیرامون است.

باید به این باور برسیم که اگر می بینیم زندگیمان راکد است و هیچ تغییری اتفاق نمی افتد، حتم بدانید سیستم فکری و باورهای ذهنیمان مشکل دارد. ابتدا سیستم فکری باید تغییر کند تا جهان بیرون هم تغییر کند.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سرگرمی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود کتاب کار دیکته شب اول ابتدایی - کتاب گاج