شادی دل


شادی دل

گاه گاهی می توان افسانه گفت قصه عشق، قصه پروانه گفت کعبه دل دید وبی تابی نداشت قصه از دل،خانه وکاشانه گفت در کنار او نشست وغم ندید ازشکوه خانه و میخانه گفت شادی دل دید واز هجران نگفت شاد وشاعر:عبدالعلی نظافتیان

گاه گاهی می توان افسانه گفت
قصه عشق، قصه پروانه گفت
کعبه دل دید وبی تابی نداشت
قصه از دل،خانه وکاشانه گفت
در کنار او نشست وغم ندید
ازشکوه خانه و میخانه گفت
شادی دل دید واز هجران نگفت
شاد و خندان از دل مستانه گفت
برحریر دست او صد بوسه زد
آفرین بر نازآن دردانه گفت
از فراق دیدنش اشکی فشاند
در فراق دیدنش از غصه گفت
صبر را از ناز چشمانش ربود
از خمار مستی ومیخانه گفت
*
گاه گاهی می توان پروانه شد
مثل مجنون عاشق ودیوانه شد
سوی صحرا رفت ولیلا را ندید
عاشق و خونین دل و دلداده شد
در حریم امن یار با دل نشست
با نگاهش عاشق و مستانه شد
چهارشنبه ۲۶/۰۶/۱۳۹۸
نظافتیان












حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


گرگی ناگهان وارد بیمارستان شد/ اما زمانی که پرستاران علت را فهمیدن، نتوانستند جلوی گریه...