فصل نارنجی پاییز دوان می آید
موسم دلخوشی شاعرکان می آید
من و دلدادگی و حالت سرمستی صبح
شور و شیدایی و حس نگران می آید
دست هاتان بگشایید که باران عزیز
چکه چکه نرم نرمک و روان می آید
مهر هر دوست که بی مهری او حاشا شد
از پس خاطره ها خوش خوشکان می آید
و چکاوک و پرستو که به رقص آمده اند
سر مهر، نغمه کنان به آشیان می آید
جام هاتان دم دست و خنده هان جاری
فصل انگور و می و خون جگران می آید
پر رنگ و پر جادوست خزان بی رحم
مو طلایی، گونه نارنجی و لبخند زنان می آید
موسم دلخوشی شاعرکان می آید
من و دلدادگی و حالت سرمستی صبح
شور و شیدایی و حس نگران می آید
دست هاتان بگشایید که باران عزیز
چکه چکه نرم نرمک و روان می آید
مهر هر دوست که بی مهری او حاشا شد
از پس خاطره ها خوش خوشکان می آید
و چکاوک و پرستو که به رقص آمده اند
سر مهر، نغمه کنان به آشیان می آید
جام هاتان دم دست و خنده هان جاری
فصل انگور و می و خون جگران می آید
پر رنگ و پر جادوست خزان بی رحم
مو طلایی، گونه نارنجی و لبخند زنان می آید