چقدر اشوب می کند مرا
تمام چرا هایی که با چگونه شاخه میزنند
با چگونه حد میخورند
برگ می هند
شکوفه می زنند
و هیچ شاخه ای
فریاد نمی زند چرایی اش را
همه در چگونه ها
برگ داده اند
در چگونه ها
میوه کرده اند
در چگونه ها
جان سپرده اند
و من هنوز
چرا چرا میکنم و گیج میروم
همسو با موج روزگار.....
2
از نشاید ها که مرا غلت می دهی روی نباید ها
دل قفل میکند
و بهار
ذره ذره
تبخیر می شود از شانه های من
تمام چرا هایی که با چگونه شاخه میزنند
با چگونه حد میخورند
برگ می هند
شکوفه می زنند
و هیچ شاخه ای
فریاد نمی زند چرایی اش را
همه در چگونه ها
برگ داده اند
در چگونه ها
میوه کرده اند
در چگونه ها
جان سپرده اند
و من هنوز
چرا چرا میکنم و گیج میروم
همسو با موج روزگار.....
2
از نشاید ها که مرا غلت می دهی روی نباید ها
دل قفل میکند
و بهار
ذره ذره
تبخیر می شود از شانه های من