نامه


نامه

سلام،ای ماه،ای ناز اگر از احوال من خواسته باشی به حرمت سمفونی موزون تشنگی خاطرات تو سلامتی بر قرار است ملالی نیست جز دوری تکه ای از آسمان که گذرگاه توست تنها وقتی باد می آید پنجره را میشاعر:بیژن شیخ زاده

سلام،ای ماه،ای ناز
اگر از احوال من خواسته باشی
به حرمت سمفونی موزون تشنگی خاطرات تو
سلامتی بر قرار است
ملالی نیست
جز دوری تکه ای از آسمان
که گذرگاه توست
تنها وقتی باد می آید
پنجره را می بندم
می ترسم تبسم رویاها را ببرد
این روزها خیلی شبیه پرنده ای شدم
که خواب پریشان کارون را
به رنگ سینه ریزی پری دریایی
تشبیه می کرد
که من شبی
با او به کوچه رفتم
قدم زدم
برایش از اشک های حرمت دوست داشتن
ترانه ها خواندم
راستی،
بابونه های اینجا
از نام تو برایم موسیقی ساخته اند
بانت هایی از جنس باران
هروقت کنار دره بلوط های کوه منگشت می روم
بدون کوچکترین اشاره ای
می نوازند
طوری که همه اهالی دیوانگی و باران
از سمت خواب های شکسته
با هلهله ای پر از
فهم عطر ریحان و پونه می آیند
دیشب،
چیزی نمانده بود
که به چشم های یک جفت
کبوتر نشسته در ایوان
نزدیک شوم،
خیلی خوب فرق میان من را و اضطراب پیاله های ریخته را می دانستند
تکیه کلامشان
دوستت دارم آسان و ساده بود
چیزی شبیه واژه دریا
در رویا منتشر نشده مرغان مهاجر

فکر می کنم از پی رد اشکهای زنی آمده بود که
پیراهنش
بوی نام های رفته از این کوچه را می داد
سوالی نکردند
من هم چیزی نگفتم
فقط سکوت و کتابی پر از لکنت آینه
لای خواب اطلسی ها گذاشتند و رفتند

آری، ای ماه ،ای ناز
می دانم راهمان دور است
شاید به اندازه حسرت یک قوم مفقود
و یا راز شکستن آسمان
در خواب بی فانوس دریا
آما من روزی می آیم
ساده، با باران ،بدون چتر
مثل آن مرد که در باران آمد
آما بدون اسب می آیم
با بالا پوشی از گیسوان خنده بهارنارنج ها
روی ترانه های کودکان

باور کن
هر وقت حواس سایه همسایه ها از کوچه می رود
من به سوی دو راهی بادهایی می روم
که بوی اشک های تورا
لای حرمت نجیب مسافران خسته ای می آورند
که تنها علامت سوالشان
دیوارهای باغ و آستین خیس
ترانه ها
در روزهای آفتابی است

و بعد
برای دوری از اضطراب نیامدن ماه
و یادیدن اندام عریان بوسه های بی ربط
دیده گانم را می بندم
در حوالی واژه های مجازی شبنم ها
فرشته ای را که گفتی دیدم
آمد کنارم نشست
با دسته ای از غزلهای ناسروده
و تبسمی به اندازه خواب یک نرگس
زیر شوق ریزش باران
بوی تمام یادهای مرا می داد
دستش را گرفتم
گفت:
اهل کجایی ؟

گفتم از اهالی کوچ نشین علاقه و سوختن
گفت:
شاعری؟

گفتم اهالی قبیله من
حتی در زیر نعره بادهایی که
بوی سکسه ستاره و
طعم غروب سوخته را می دهند
از نام دخترانشان
بذر سوسن و آلاله می کارند
تحمل خویشند و
رازی از نفس های مرداد و شهریور
برای تفسیر دست خط لرزان
بوسه ها روی بوم پائیز

گفت:
پس پرده پوش رازهای آن نی زنی
که زیر سایه انجیر
خوابهای مردگان پائیزی را
برای پرستوهای باز آمده از سفر شمارش می کرد
گفتم
من راههای بیشماری را
تا اینجا آمده ام
با علاقه و بی علاقه
خیلی که بچه بودم
ترانه زنان جنوب را می شنیدم
حتی بوی عشق مادرم را
از زیر مویه هایش
احساس کرده ام
برای بزرگ شدن
لحظه شماری می کردم
با پوشیدن کت وشلوار بلند
و کفش بزرگ
می خواستم
سریعتر از معجزه یک رویا
به فرداها نیامده برسم
برای شفای همکلاسی هایم
که نمی توانستند مثل باران
برهنه گریه کنند
یا اصلا شبیه اسمشان
راه نمی رفتند
حرف نمی زد،
بزرگترین کلمات را
فقط برای دیکته می دانستند
دنبال نسخه ای می گشتم
بعضی وقت ها هم
زنگ انشاءکتک می خوردم
چون نمی دانستم
فایده گاو چیست!
علی الخصوص وقتی می نوشتم
گاوه ها نان خشک ها را
می خورند
گاوه ها اوراق کتاب می جوند

گاوه ها شاخ می زنند
پیاله اشک های شب مانده را لیس می زنند
و شیرشان طعم نان خشک های ذخیره هاجر زن
همسایه مان
و بوی کلمات کتاب های نشخوار شده عمو غلام را
می دهد
هر از گاهی
دور از چشم پاسبانهایی که پرسه می زنند
شبها تمام چراغهای کوچه را
می شکستم
تا دختران محله
با گلو بندی از پونه های آبستن
ساده و راحت
از میان نامه هایم بگذرند
و فاصله سطرها را
آنقدر فشرده می گرفتم
تاحتی سایه های دلدادگی
دیده نشوند
هرگز واژه هایی را که
برای پهن کردن سفره ای
می امدند دوست نداشتم
هرگز
دوست نداشتم
از پشت رد پایم
بی دلیل رگبار گریه ای ببارد

نمی دانم چه شد یک شب
وقتی داشتیم در حوالی
یک گفتگو ساده با گلم

سراغی از تاوان بوسه
می گرفتم
تلفظ بی هواس من
از بیت کهنه ای اورابه خواب
گریه برد
بی قرار شدم مثل یک
آواز شکسته
روی نی لبکی که هوای نواختن را
در شوروشوق یک بزم
لحظه ای از یاد برده باشد.

خوب
خیلی دیر شد
باید بروم
ساعت هشت روبروی خاطرات ستارگان
کنار رودخانه ای که از دیروز می آید
با کودکی که می خواهد
به دنیا بیاید قرار دارم
بعد برایت از احوالم خواهم نوشت
امیدوارم خوب باشی


الف

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


سلام...