الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا


الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

تهران- ایرنا- الیور استون در آخرین ساخته های خود قدرت و جسارت آثار دوره ابتدایی و دوره میانی خود را ندارد و آن درهم تنیدگی معنادار فرم و محتوا در آثاری همچون قاتلین بالفطره یا درها جای خود را به نگاهی سراسر ایدئولوژیک ساختاری بی رمق داده است. وی در مصاحبه های خود عنوان کرده که مایل است همچنان در قالب سینمای مستند به سراغ شخصیت های سیاسی جنجالی...

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا، معدود کارگردانی را شاید بتوان در تاریخ سینما یافت که همانند الیور استون علیه نظام و سیاست های کشورش این همه فیلم ساخته باشد. الیور استون یک فیلمساز سیاسی است. آدمی رادیکال و یک دنده که تمام زندگی هنری خود را وقف نقد سیاست های دوران دور و نزدیک آمریکا کرده است. در طول این سال ها نظر الیور استون پیوسته به حزب دموکرات نزدیک تر بوده و جمهوری خواهان را سرزنش کرده است، هر چند طی انتخابات اخیر آمریکا وقتی از او پرسیدند آیا فیلمی علیه دونالد ترامپ خواهدساخت یا نه، پاسخ داد: چرا فیلمی درباره افکار شیطانی کلینتون های شیاد نسازم؟


الیور استون همیشه جدا از کار فیلمسازی خود در کمپین ها و مناظره های سیاسی نیز بسیار فعال بوده و عقاید خود درباره وضعیت و استراتژی آمریکا برای رسیدن به نظم نوین جهانی را آشکارا بیان کرده است.

استون بعد از چند تجربه در عرصه فیلم های ژانر وحشت با فیلم سالوادور به سراغ سیاست آمد؛ فیلمی درباره یک عکاس جنگ که حالا به وضعیت فاجعه باری دچار شده است. در پلاتون استون نوک پیکان انتقادی خود را به سمت جنگ ویتنام هدف گرفت و کوشید نشان دهد چگونه جنگ می تواند از انسان ها شیاطینی هولناک بسازد و روحشان را نابود کند. او در متولد چهارم جولای هم به سرنوشت سربازان برگشته از جنگ ویتنام توجه نشان داد و اثرش بازتابی بود از تاثیر مهیب جنگی بی فایده بر روح و جسم این افراد. کم کم نقدهای الیور استون افشاگرانه تر و صریح تر شد: وال استریت. این فیلم پشت پرده یک اقتصاد بیمار را به تصویر می کشید و قاتلین بالفطره نهادینه شدن خشونت در جامعه و ناکارآمدی پلیس را نشان می داد. اما نخستین فیلم استون مبتنی بر واقعیت های تاریخ سیاسی آمریکا جی اف کی بود؛ فیلمی درباره دوران ریاست جمهوری کندی که مسئولیت ترور او را بر گردن حزب جمهوری خواه می انداخت. بعدها استون همین نظریه را به شکلی صریح تر در نیکسون تکرار کرد و او را در قامت هیولایی مخوف جلوه داد که برای اهداف سیاسی خود از هیچ کاری فروگذار نکرد. دبلیو با همین رویکرد دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش را به تصویر می کشید و عاقبت با رویکردی مشابه مایکل مور مستند ساز، تاریخ ناگفته ایالات متحده را ساخت تا تز خود را درباره تاریخ مملکتش به طور کامل ارائه دهند.

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

الیور استون طی سالیان اخیر از آن فاز هنری و تکان دهنده کارهای اولین خود قدری فاصله گرفته و سیاست به تمام فکر و ذکرش بدل شده است. او فیلم می سازد تا با سیاستمداران و تاریخ کشورش تسویه حساب کند و رسوا کردن چهره های سیاسی برایش به یک هدف تبدیل شده است.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به منظور واکاوی فیلمشناسی الیور استون در ۲ بخش به بررسی فیلم های وی پرداخته است. در این بخش که بخش پایانی فیلمشناسی استون محسوب می شود، ادامه فیلم های بلند داستانی وی مرور شده است:

بهشت و زمین ۱۹۹۳

فیلم بهشت و زمین ادامه ای جسورانه در مسیر ساخت سه گانه ای بود که اضمحلال درونی و تدریجی کهنه سربازان را در کنار رنج مکرر بومیان جنگ زده به تصویر کشید. آنچه در شکل گیری نگاه انتقادی و در عین حال جزییات محور استون به مسائل نقش بسزایی داشت حضور خود او در جنگ ویتنام و مواجهه چهره به چهره او با تبعات و اثرات جنگ بر سربازان و مردم جنگ زده بود.

الیور استون در ۱۹۹۳ میلادی با ساختن فیلم ضدجنگ آسمان و زمین (در دوبله فارسی با عنوان بهشت و زمین) سه‌گانه خود درباره ویتنام را تکمیل کرد. این فیلم که این رویداد تاریخی را از دید یک زن ویتنامی روایت می‌کند، بر اساس کتاب خاطرات له لای ساخته شده؛ کتابی که عنوان فرزند جنگ و زن صلح را بر خود دارد. این فیلم نه با استقبال چندان منتقدان روبرو شد و نه از لحاظ گیشه موفق بود.

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

قاتلین بالفطره ۱۹۹۴

الیور استون بارها به انحای مختلف به سازوکار پروپاگاندایی رسانه های آمریکایی که سعی در مخدوش و پنهان کردن چهره کریه جنگ دارند تاخته است. نمود بارز و در عین حال هنرمندانه حضور همه جانبه رسانه ها در زندگی مردم فیلم جنجال برانگیز قاتلین بالفطره است؛ فیلمی با فیلمنامه ای از کویینتین تارانتینو فیلمساز آمریکایی که به خوبی نشان می دهد چگونه جنایاتی شنیع با نقش مداخله گرایانه رسانه ها تبدیل به اسباب سرگرمی تفکر جمعی می شوند. چهره برهنه خشونت در این فیلم که مخاطبان شیفته رؤیای امریکایی را شوکه کرد در حقیقت چهره عریان و بدون بزک دوزک های معمول از جامعه ای بود که با وجود گذار از سال های ملتهب جنگ همچنان در خشونتی گریزناپذیر دست و پا می زند.

این فیلم داستان ۲ قربانی ناملایمات روانی دوران کودکی را روایت می‌کند که در بزرگسالی عاشق یکدیگر می‌شوند و مرتکب یکسری قتلهای زنجیره‌ای می‌شوند و رسانه‌های جمعی با بی‌مسئولیتی از آن‌ها تجلیل می‌کنند.

نیکسون ۱۹۹۵

استون که در فیلم جی‌اف‌کی به سرنوشت جان اف کندی پرداخته بود، در ۱۹۹۵ میلادی با ساختن فیلم نیکسون سراغ یکی دیگر از روسای جمهور آمریکا رفت که نام او با ماجرای رسوایی‌برانگیز واترگیت پیوند خورده است. آنتونی هاپکینز بازیگر هزار چهره‌ سینما ایفاگر نقش نیکسون در این فیلم بود. نیکسون اگر چه مورد ستایش منتقدان قرار گرفت اما فروش چندانی نداشت و از لحاظ گیشه ناموفق بود. این فیلم داستان زندگی رئیس جمهور سابق ایالات متحده ریچارد نیکسون از دورانی که یک پسر جوان بود تا زمانی که ریاست جمهوری اش با شرمساری پایان یافت است…

این فیلم کاندیدای ۴ اسکار (کاندیدای اسکار بهترین موسیقی-کاندیدای اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی-کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن-کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد) در ۱۹۹۶ میلادی شد.

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

دور برگردان ۱۹۹۷

دور برگردان بخشی از تلاش استون در نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ میلادی برای قصه‌گوئی و تثبیت در مقام یک فیلم‌ساز همه فن حریف است. شاید مهم‌ترین ویژگی فیلم هم همین باشد. اینکه استون فریادش را نه بر سر هیچ سیاستمدار یا گروه خاصی، که به‌سر خودش می‌کشد و این‌گونه است که فیلمش پر از عصبیتی است که غیر قابل کنترل می‌نماید. فیلم خط داستانی آشنائی دارد؛ تا آن حد که بسیاری معتقدند چرخش کامل بازسازی رد راک وست (جان دال، ۱۹۹۲) است، هر چند استون در عنوان‌بندی فیلم این موضوع را گردن نمی‌گیرد و کار را یک اثر اریژینال می‌داند. اینجا بازیگران و سبک فیلم‌برداری، در خدمت عصبیت و سبک و سیاق بدوی فیلم است و لوکیشن‌های بیابانی هم تا حد زیادی به آثار وسترن تنه می‌زنند. جدا از اینها، آنچه قابل یادآوری است کلر دینز در نقش کوتاه و متفاوتی است که در یادها می‌ماند.

هر یکشنبه کذایی ۱۹۹۹

فیلم هر یکشنبه کذایی any given Sunday، محصول کشور آمریکا و در ژانر اکشن ورزشی قرار می گیرد. در این فیلم آل پاچینو، کامرون دیاز و دنیس کواید به هنرمندی پرداخته‌اند. فیلم داستان پشت صحنه تلاشی است برای زندگی و مرگ در دنیای گلادیاتور های مدرن (ورزشکاران) و کسانی که آنها را هدایت می کنند و ...

در این فیلم هر یکشنبه کذایی، آل‌پاچینو در نقش یک مربی فوتبال آمریکایی بازی می‌کند. تیم وی یک تیم بسیار حرفه‌ای است و آن‌ها چند دقیقه قبل از بازی بسیار مهمی که پیش رو دارند، یک جلسه‌ای با یکدیگر گذاشته‌اند. آل‌پاچینو در تلاش است که شاگردان خود را تهییج کند و به آن‌ها انگیزه بدهد. قبل از این صحنه، در فیلم نشان داده می‌شود که شاگردان تیم آل‌پاچینو، در حال دعوا با یکدیگر بودند و تیم به‌طورکلی از هم پاشیده بود. بنابراین آل‌پاچینو در این صحنه تلاش می‌کند که تیم را دوباره جمع‌وجور کند تا آن‌ها بتوانند با یکدیگر همکاری کنند و در این بازی مهم، پیروز شوند.

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

اسکندر ۲۰۰۴

فیلم معروف اسکندر در ۲۰۰۴به نمایش درآمد که محصول مشترک آمریکا، آلمان و بریتانیااست. این فیلم سرگذشت اسکندر کبیر را از کودکی تا مرگ روایت می‌کند. این فیلم که با بودجه‌ای هنگفت بالغ بر ۱۵۵ میلیون دلار ساخته شد، با واکنش‌های گوناگونی روبرو شد. برخی منتقدان آن را تحسین کردند و برخی دیگر آن را به عنوان یکی از آثار ضعیف استون ارزیابی کردند.

فیلم آن قدر ضعیف بود که نامزد ۶ جایزه تمشک طلایی شد که هرسال به بدترین های سال هالیوود اهدا می شود: نامزد بدترین بازیگر برای کالین فارل (برنده: جرج دبلیو بوش برای فارنهایت ۹/۱۱)، نامزد بدترین بازیگر زن برای آنجلینا جولی، نامزد بدترین کارگردان برای الیور استون، نامزد بدترین فیلمنامه باز هم برای الیور استون، نامزد بدترین بازیگر نقش مکمل مرد برای وال کیلمر(برنده: دونالد رامسفلد برای فارنهایت ۹/۱۱) و نامزد بدترین فیلم سال.

سایت معتبر سینمایی آی ام دی بی نمره ۵.۷ از ۱۰ را به این فیلم داده و منتقدین سرشناسی چون راجرایبرت فقط ۲ستاره به فیلم ۱۵۵ میلیون دلاری وارنر دادند. این فیلم با اقبال مخاطبان هم مواجه نشد. عده ای گفتند مشابه سقوط امپراطوری اسکندر، این فیلم سقوط الیور استون بود.

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

مرکز تجارت جهانی ۲۰۰۶

پنج سال پس از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر بود که الیور استون فیلم مرکز تجارت جهانی را ساخت. این فیلم در سبک مستند درام تهیه شده و نیکلاس کیج (تصویر)، ستاره معروف هالیوود، بازیگر نقش اصلی در آن است. مرکز تجارت جهانی فاجعه یازدهم سپتامبر را نه از زاویه‌ای سیاسی، بلکه از دید ۲مأمور پلیس دنبال می‌کند که برای نجات جان دیگران جان خود را به خطر می‌اندازند.

در این فیلم ماجرای ۲ مامور پلیس نیویورکی را می‌بینیم که نخستین امدادگرانی بودند که بعد از برخورد هواپیمای تروریست‌ها خود را به ساختمان‌ها رساندند و آخرین انسان هائی بودند که نزدیک به ۲۴ ساعت بعد از فاجعه، زنده از زیر آوار بیرون کشیده شدند. داستان فیلم، از رسیدن آنها به برج ها در سحرگاه ۱۱ سپتامبر شروع می شود و آنچه بر این ۲ و خانواده‌های آنها گذشت را در بر می‌گیرد.

در بیشتر نقدها، منتقدان آمریکائی به جنبه استثنائی این فیلم در میان آثار آلیور استون اشاره کرده اند که اغلب فیلم های سابق او تصویرسازی عقیده‌مند و احساساتی در باره شایعات سیاسی تاریخ معاصر به خصوص تاریخ دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دوران جوانی خودش هستند، از جمله در باره قتل جان اف کندی و ماجرای استیضاح ریچارد نیکسون، اما استون در این فیلم کوشیده است تسلط خود در داستان‌گوئی در سینما را برای روایت ماجرائی واقعی به کار بگیرد، ماجرائی که همه بازیگران آن زنده هستند و خاطرات آنها از فاجعه‌ای که پنج سال پیش روی داد هنوز داغ و لمس‌شدنی است.

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

دبلیو ۲۰۰۸

فیلم W یک بیوگرافی درباره جرج بوش است و به گفته استون، فیلمی ضد بوش نیست و فقط می خواهد زندگی او را به تصویر بکشد. اولیور استون اعلام کرد که این فیلم گردآوری لحظات مهمی است که موجب شدند او ۲ بار رئیس جمهوری شود. او می گوید: من می خواهم پرتره ای درست و وفادار به این شخص بسازم. این که چگونه او توانست از یک فرد الکلی به ریاست جمهوری نخستین قدرت جهانی دست پیدا کند، یکی از نکاتی که استون به آن توجه کرده، زندگی شخصی بوش و به ویژه روابطی است که او با پدرش داشت.

دوران جوانی و تغییر دین به مسیحیت، مسائل دیگری است که استون در زندگی بوش به آنها می پردازد تا به گفته خودش تصویری عادلانه و واقعی از او ترسیم کند. آنچه که بیش از همه برای استون در این فیلم مهم است، رسیدن به مسئله اعتقاد بوش است به این که:خدا خواسته که او رییس جمهور شود و در واقع خدا او را به سوی جنگ عراق هدایت کرده است!.

فیلمنامه W را استانلی وایزر نوشته است. کسی که پیش از این در فیلم وال استریت نیز با استون همکاری کرده بود. البته این فیلم و فیلمنامه آن درگیر مشکلات اعتصاب فیلمنامه نویسان هالیوود شد. هرچند که وایزر این فیلمنامه را پیش از آغاز اعتصاب نوشته بود اما به هر حال نیاز به تغییرات و اصلاحاتی داشت که با آغاز اعتصاب طولانی نویسندگان، متوقف ماند و به همین دلیل ساخت فیلم کمی به تعویق افتاد.

اولیور استون برای نقش جرج بوش، جاش برولین را انتخاب کرده است. کسی که در سال های اخیر در فیلم های مطرحی حضور داشته و با حضور در فیلم های پیرمردها سرزمینی ندارند و گنگستر آمریکایی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. دلیل انتخاب او شباهتی است که او کم و بیش به جرج بوش دارد و البته این شباهت با گریم بیشتر هم شد. استون درباره انتخاب برولین گفته است:جاش برولین خوش‌قیافه‌تر از بوش است اما همان اشتیاق و کاریزمایی را دارد که آمریکایی‌ها بوش را با آن می شناسند. بوش تا حدی فیس و افاده‌های ستاره‌های قدیمی سینما را دارد!

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

وال استریت: پول هرگز نمی‌خوابد ۲۰۱۰

الیور استون پس از ساختن فیلم‌های دبلیو درباره زندگی جرج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور آمریکا و مستند جنوب مرزبار دیگر به سوژه بازار بورس پرداخت. او ادامه فیلم وال استریت را در ۲۰۱۰ میلادی تحت عنوان وال استریت: پول هرگز نمی‌خوابد ساخت و این بار هم با مایکل داگلاس همکاری کرد.

در حالی‌که اقتصاد جهانی در آستانه فاجعه‌ای بی‌سابقه قرار دارد، کارگزار جوانی از وال استریت با گوردن جکوِ کهنه‌کار اما بدنام همکار می‌شود تا مأموریت دوجانبه‌ای را به سرانجام برسانند. آن‌ها از یک سو می‌خواهند جامعه مالی را از سرنوشت شومی که در راه است مطلع سازند و از سوی دیگر به هویت کسی پی‌ببرند که مسئول مرگ پیش‌کسوتِ سابقِ کارگزار جوان بوده است.

دقت داستان در به کارگیری مفاهیم بورس و سرمایه گذاری باعث شده است که این فیلم به عنوان یکی از فیلم های مدیریتی که دانشجویان رشته های مدیریت و ام بی ای باید آن را تماشا کنند، معرفی شود.

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

وحشی‌ها ۲۰۱۲

وحشی‌ها Savages فیلمی در ژانر جنایی و مهیج محسوب می شود که بر اساس رمانی به همین نام نوشته دان وینسلو ساخته شده است. رمان دن وینسلو با نام وحشی ها/Savages به قدری پر فروش و جذاب بود که از مدت ها قابل تصور بود که روزی فیلمی براساس آن ساخته شود. وینسلو در رمان جنجالی خود به سراغ کلیشه های کلاسیک دنیای دلالان مواد مخدر رفت و زندگی خشن و جنسی آنها را به تصویر کشید و در انجام این کار چنان قلم روانی داشت که تمامی خوانندگان را مجذوب خود کرد. اما کمتر کسی نزد خود فکر می کرد که در برگردان سینمایی این اثر فردی چون اولیور استون بخواهد بر صندلی کارگردانی آن تکیه بزند.

وحشی ها فیلمی است که استون بهتر از هر کارگردان دیگری می داند که چطور باید از پس آن برآید. دنیای کارتل ها و دلالان مواد مخدر موضوعی است که استون استادانه می تواند آن را روایت کند اما در وحشی ها آشفتگی هایی در فیلمنامه به چشم می خورد که ارزش کار را تا حدود زیادی از بین برده است. وحشی ها اگرچه در مقایسه با ساخته های وحشی صفت استون در سال های دور ملایم تر و کلیشه ای تر هست، اما هنوز هم می توان ردپای آشنای استون نظیر سیاه و سفید کردن ناگهانی فیلم و خشونت های لحظه ای را در آن مشاهده کرد.

اسنودن ۲۰۱۶

این فیلم بر اساس ماجراهای ادوارد اسنودن افشاگر برنامه‌های جاسوسی سایبری ایالات متحده آمریکا ساخته شده‌ است و پس از ۲ سال تأخیر، در ماه سپتامبر ۲۰۱۶ به نمایش عمومی درآمد. در این فیلم داستانی، جوزف گوردون لویت نقش ادوارد اسنودن را بازی می‌کند. شیلین وودلی، ملیسا لیو، زکری کینتو و تام ویلکینسون بازیگران دیگر این فیلم هستند.

فیلمنامه این فیلم، که به وسیله خود الیور استون نوشته شده، بر اساس کتاب پرونده‌های اسنودن؛ جزئیات ماجراهای تحت تعقیب‌ترین مرد جهان نوشته لوک هاردینگ، روزنامه‌نگار گاردین بوده‌است.

الیور استون برای تهیه این فیلم چند بار به مسکو سفر و با خود ادوارد اسنودن دیدار و گفت‌وگو کرد. این فیلم با بودجه‌ای بالغ بر حدود ۵۰ میلیون دلار ساخته شده و نمایش عمومی آن در سینماهای آمریکا در روز ۱۶ سپتامبر (یک روز پس از هفتادمین سالگرد تولد الیور استون) آغاز شد.

الیور استون و پایان دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تدوین طرح مدرسه مجازی بزرگسالان برای کاهش تنوع مدارس