عکس باران روی شیشه برای پروفایل + عکس پروفایل باران روی شیشه ماشین
عکس باران روی شیشه برای پروفایل + عکس پروفایل باران روی شیشه ماشین عکس باران روی شیشه برای پروفایل در ایام پاییز و متن های زیبای باران و دلتنگی و دلنوشته های زیبای روز های بارانی و عکس های زیبا و حیرت انگیز قطره های باران در پشت پنجره و روی شیشه و از پشت […] نوشته عکس باران روی شیشه برای پروفایل + عکس پروفایل باران روی شیشه ماشین اولین بار در...
عکس باران روی شیشه برای پروفایل + عکس پروفایل باران روی شیشه ماشین
عکس باران روی شیشه برای پروفایل در ایام پاییز و متن های زیبای باران و دلتنگی و دلنوشته های زیبای روز های بارانی و عکس های زیبا و حیرت انگیز قطره های باران در پشت پنجره و روی شیشه و از پشت شیشه ماشین را در سایت حرف تازه مشاهده کنیر
باران گفت:
هرگز اشک هایم را ندیدی.
نمی دانست،
سویی به چشم نیست …
از کودکی گوشهایم را
به ناودانی می چسباندم،
تا صدایش را بشنوم.
(کاظم بهمنی)
عکس باران روی شیشه پنجره
خوشا هر باغ را، بارانی از سبز
خوشا هر دشت را، دامانی از سبز
برای هر دریچه، سهمی از نور
لب هر پنجره، گلدانی از سبز
(قیصر امین پور)
عکس پروفایل باران روی شیشه پنجره
اشک و باران با هم از روی نگاهش میچکند
او سرش را میبرد پایین…
خیابانِ شلوغ عابران مانند باران در زمین گم میشوند
او فقط میماند و چندین خیابانِ شلوغاو فقط میماند و دنیایی از دلواپسی
با غمی بر شانه اش سنگین… خیابانِ شلوغ
(نجمه زارع)
عکس پروفایل باران روی شیشه ماشین
غصه میسوزد مرا، باران ببار
کوچه میخواند تو را، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار
خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار
متن زیبا درباره باران و دلتنگی
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چکچک چکچک چکار با پنجره داشت
عکس پروفایل باران از پشت آینه ماشین
بر نیمکت شکسته ای در باران
در دست تو چتر بسته ای در باران
باران باران باران باران باران
تنها تنها نشسته ای در باران
(جلیل صفربیگی)
*
*
دست تو و یک غروب آبان کافی ست
حالا که دلم گرفته، باران کافی ست
مثل دوقلوهای به هم چسبیده!
یک چتر، برای هر دوتامان کافی ست
(مریم پیله ور)
عکس هوای بارانی برای پروفایل
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد
با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت
دوست را، زیر باران باید دید
عشق را، زیر باران باید جست
(سهراب سپهری)
*
*
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم
شوریدهوار و پریشان باریدن
بر خزهها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب، بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم
(محمد شمس لنگرودی)
باران ببار
ببار و خیابانها را غرق کن
بر سر این چهار راه
در انتظار نوحیم
باران ببار و تنگ حوصلگی مکن
آب اگر از سر نگذشته باشد
کشتی نوح نخواهد رسید
باران
ببار و خیابانها را غرق کن
و فقط لامپها را نپوشان
که چهره نوح را ببینیم
ما از جماعت کشتی
فقط ابلیس را می شناسیم
(محمد شمس لنگرودی)
متن های زیبا درمورد ببار باران
چقدر این دوستداشتنهای بیدلیل
خوب است
مثل همین باران بیسوال
که هی میبارد
که هی اتفاقاً آرام و شمرده شمرده
میبارد
(سیدعلی صالحی)
*
*
چترهای آسمانیمان را باز کنیم
خدا میبارد بر کوه
ابرها بر شانههای کوه سنگینی میکنند
آنان را تا نزد آلاچیقهای خود راه دهیم
دارد باران میبارد
(احمد عزیزی)
گفتی میآیی
و یاد اخبار هواشناسی افتادم
که لذت بارانهای بی هنگام را میبرد
گفتی میآیی
و یاد تمام روزهایی افتادم
که بیهوده چتر برداشته بودم
(لیلا کردبچه)
چترها در باران
قارچهای متحرک هستند
و من،
از خوش بینی
سبدی ساختهام
پیش پایم
تردید،
سنگِ هشداری ست که به من میگوید:
قارچها اغلب سمی هستند
(عمران صلاحی)
*
*
باد که بیاید، باران که بیاید
تو باید به عمد از میان آوازهای کودکان بگذری
چترت را کنار ایستگاهی در مه فراموش کن
خیس و خسته به خانه بیا
نمیخواهم شاعر باشی، باران باش!
(سیدعلی صالحی)
چترم را
کنار ایستگاهی در مه
جا گذاشتهام
خیس و خسته آمدهام
و حالا
شاعر که نه،
بارانم!
(نجوا رستگار)
*
*
باران
یا
دوش آب،
چه فرقی میکند؟!
وقتی عاشقی
زیر هیچ کدام
آواز نخواند
(مژگان عباسلو)
شعر و متن زیبا درباره باران روی شیشه و پنجره
باران که میبارد
تمام کوچههای شهر
پر از فریاد من است
که میگویم
من تنها نیستم
تنها، منتظرم
تنها
(کیکاوس یاکیده)
*
*
روزهای بارانی را، سخت میگرفت
مردی که خود را
از چتر
به دار آویخت
مردی که خود را از چتر به دار آویخت
(سیدصدرالدین انصاری زاده)
باران، سرود دیگری سرکن
شعر تو با این واژگان شسته
غمگین است
(محمدرضا شفیعی کدکنی)
*
*
انگار که حسِّ سبزبودن دارند
در این باران
چراغ قرمزها هم
چراغها زیر باران
*
*
به باران دل نبند
که هر چهار فصل دیوانهات خواهد کرد
اگر ببارد، از شوق
اگر نبارد، از دلتنگی
(سیدعلی میرافضلی)
در پشت پنجره
دیدم
باران،
در اشک خویش،
غرق شده بود
گاهی چتر را باید دستِ باران داد
روی سرِ خودش بگیرد
و ما
جایش بباریم
(رضا کاظمی)
وای، باران
باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
(حمید مصدق)
چشمهایم را میبندم
باران؛
شنیدنیست
(محمدرضا واحدی)
برای چشمهایم
نماز باران بخوان
بغض کرده
ابری ست
اما نمیبارد
چتر ها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت
حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است
( سهراب سپهری )
من هنوز هم عاشقم…
کاش با باران بعدی تو بیایی…
خیس و سرخ….!
و من دستان گریزانت را در دستان خودم بگیرم
و اینبار…
به جای گرم کردن
پابندشان کنم…
کاش
با باران بعدی
تو بیایی
داره بارون میاد کوچه بازم لبریزه احساسه
هنوزم نم نم بارون صدای مارو می شناسه
همین دیروز بود انگار …توب امن تو همین کوچه
میگفتی زندگی وقتی تو با من نیستی پوچه
اهای بارونه پاییزی کی گفته تو غم انگیزی
تو داری خاطراتم رو تو ذهنه کوچه میریزی
عصر پاییز زیر بارون خداحافظ
رفتن تو چشم گریون خداحافظ
باد پاییز تو رو می برد پشت مه
زیر رگبار منه ویرون خداحافظ
حالا مونده اون روز تو تقویمم
زنده اما خاک خورده بی صدام
روزی که عشق با تو می رفت پشت مه
پشت بارون توی شهر سایه ها
سال های با تو بودن رفتن
روز ها رفت ، چیزی نموند از من
متن درباره بوی باران و سیگار
بارون ، بوی نم دار ، شب بیدار ، ساز سیگار ، دود گیتار !
این منم دوباره این بار ! سیگار پشت سیگار . . .
چهره ات روی دیوار ، چشمای مات و نم دار ، بغض در گلو گرفتار !
دست به قلم بیدار ، یاد روز دیدار ، اسیر و بیمار ، تو و شراب و گیتار . . .
دل زیر آوار ، خسته و بیزار ، آه بسیار ، دنیا تیره و تار . . . !
سیگار پشت سیگار . . .
:::
::
:::
نفس هایت را پُک می زنم !
ریه هایم غرق بوسه می شوند . . .