شیربلال


شیربلال

شیربلال گوش کن من بلال میفروختم خاطرم هست که بعدازامتحان خرداد..... زیرتیغ آفتاب............... فارغ ازدرس وکتاب ومشق واملا وکلاس........... وزهمه ضرب وکم وجمع خلاص............. وز سرفقرو تهیدستی بابایشاعر:هوشیار علی بیکی

شیربلال
گوش کن من بلال میفروختم

خاطرم هست که بعدازامتحان خرداد .....
زیرتیغ آفتاب...............
فارغ ازدرس وکتاب ومشق واملا وکلاس ...........
وزهمه ضرب وکم وجمع خلاص.............
وز سرفقرو تهیدستی بابای مریض .............
همچودیگر پسران دهمان ، ایرج وسام وپرویز......
همه مشغول به کاری بودیم....... نه ببخشید " همه مجبور به کاری بودیم"
آخ ......که چقدر خوب به خاطر دارم........درمیان دهمان.....
سحربانگ خروس ،وزباغ مش حسن ، دوست پدر.....
چند ده تا شیربلالی چیده............تا کنارجاده..........
کنم آتشی بپا............شعله هایش زیبا.....هیمه هایش توسکا..........
وکنم بانگ: بلال شیربلال........
نمک وسرکه زدم،بیابخور مال حلال......
بفروشم به شما...........
یا یکی مثل شما...........
مادرم با غم وحسرت به تماشایم بود..........
وصدای : پسرم خسته نباشی......
مرهمی برهمه غصه ها وغمهایم بود.......
وغروب.....
وغروب دانه بلالی پخته........... با دو دست تا به آرنج سوخته

مینشستم به کنارش..........
چشم میدوخت به این کودک کارش..........
وچقدر بغض مزاحم میشد..........
سخت مادر آن بلال کوچکش را میخورد..............
وچه شیرینتر بود............
آن بلال سوخته ی فرزندش............شیربلال کودک دلبندش......
زیر لب زمزمه میکرد: پسرم ....عاقبتت خیر پسر.....نکند غصه دلت را پَر پَر
نشود بسته برویت هیچ در ........
مادرم رفت ومن از دانه بلال....سخت ممنونم اینک شده ام.......
مالک یک باغ بلال
راستی سود بلال بود که آقایم کرد؟
یا دعای مادرم با قطره ای اشک ذلال؟
...
بخدا قصه ما وبچه های دیروز .....همه اش درد دل است....دردهایی جانسوز
مثل قصه ی “دلی” ست
همه را گوش کنی
مثل هم ،درد دلی ست
“دلی”


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


صدای کوتوله برزیلی برای آموزش و سریع حرف زدن