چشمهای سرخ
نشان اشک
آتش میان سینه
بر تابیدن های متعالی
فره جام جانان میان سوختگان
برقص آمده زیر باران
چراهای زمان
گذر آفتاب
بر آمده از کوها
مرا چه شده
غم آمده بر جان تنم
غم شکنم کجاست
لا لا بخواب یک عمر
آیینه ها بیدارند
نشان اشک
آتش میان سینه
بر تابیدن های متعالی
فره جام جانان میان سوختگان
برقص آمده زیر باران
چراهای زمان
گذر آفتاب
بر آمده از کوها
مرا چه شده
غم آمده بر جان تنم
غم شکنم کجاست
لا لا بخواب یک عمر
آیینه ها بیدارند