به گزارش افکارنیوز،

برادر این دختر که با همدستی پسر عمویش خواستگار سمج را با وحشتناک‌ترین سرنوشت مواجه کرده بود، دیروز در حالی پای میز محاکمه ایستاد که اصرار بر بی گناهی خود داشت.

یک سرنوشت دردناک
اخبار اجتماعی-رسیدگی به این پرونده از پانزدهم اردیبهشت سال ۹۶ به دنبال شکایت یک پسر جوان به نام امین در دستور کار پلیس شهرستان پرند قرار گرفت. وی که آثار جراحت روی صورت و بدنش نمایان بود، به ماموران پلیس گفت: من در یک کارگاه در نزدیکی دانشگاه آزاد پرند مشغول به کار هستم. دو شب قبل دو مرد جوان که صورت هایشان را با پارچه پوشانده بودند به کارگاه حمله کردند و مرا به شدت کتک زدند. آن‌ها پس از زخمی کردن من، گوش سمت راستم را بریدند و گریختند. من با کمک برادرم به بیمارستان رفتم و تحت عمل جراحی پیوند گوش قرار گرفتم. حالا پس از بهبودی نسبی آمده‌ام تا از دو مرد ناشناس شکایت کنم. با این ادعاها، ردیابی دو مرد ناشناس آغاز شد و پلیس به بازجویی از برادر امین پرداخت.

خواستگار سمج
اظهارات برادر این جوان پرده از اختلاف‌های دنباله دار امین و یکی از بستگان دور او برداشت و در این مرحله امین حرف‌های تازه‌ای را مطرح کرد. وی به مأموران گفت: مدتی پیش به خواستگاری دختر یکی از اقوام دورمان در شهرستان نورآباد لرستان رفتم. اما چون به تنهایی به خواستگاری رفته بودم برادربزرگ دختر موردعلاقه ام به نام مریم عصبانی شد و خواستگاری را به هم زد. آن‌ها به من جواب منفی دادند و به ناچار برگشتم. من به مریم علاقه‌مند بودم و به همین دلیل چند بار برایش پیامک ارسال کردم، بعد از این ماجرا برادر او، کیومرث مرا تهدید به مرگ کرد و آن شب به همراه پسر عمویش به نام اسماعیل به محل کارم حمله کردند و مرا کتک زدند و گوشم را بریدند.

بازداشت پسر انتقام جو
به دنبال اظهارات جدید پسر گوش بریده، کیومرث و پسر عمویش اسماعیل که در شهرستان قم نظامی بود، ردیابی و بازداشت شدند. آن‌ها در دادسرای اسلامشهر جرم شان را انکار کردند و مدعی شدند اشتباهی بازداشت شده اند. اما پرونده آن‌ها به اتهام مشارکت در ضرب و جرح منجر به قطع عضو به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به جرم آن‌ها رسیدگی شود.

در دادگاه
در ابتدای جلسه دادگاه که به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور یک قاضی مستشار برگزار شد، امین به تشریح شکایتش پرداخت و گفت: کیومرث و پسر عمویش شبانه مرا به شدت کتک زدند و اسماعیل با چاقو لاله گوشم را برید. من در این مدت چند بار تحت عمل جراحی پیوند قرار گرفتم، اما عمل پیوند ناموفق بود و فقط بخشی از لاله گوشم پیوند خورد. هنوز آثار ضرب و جرح و جراحت‌هایی که دو متهم به من وارد کرده اند روی صورتم نمایان است و من برای آن‌ها تقاضای قصاص دارم. فکر می‌کنم آن‌ها آمده بودند تا مرا به قتل برسانند، اما موفق نشدند. سپس قاضی قربانزاده گفت: چنان چه پزشکی قانونی اعلام کند قصاص گوش ممکن نیست چه درخواستی داری؟ امین گفت: دیه می‌خواهم. وی در پاسخ به سوال قاضی درباره این که چرا در شکایت اولیه ادعا کرده بودی دو مرد ناشناس تو را کتک زده اند گفت: من آن شب شوکه بودم و نور کارگاه کم بود، ولی بعد از این که به بیمارستان رفتم، گفتم احتمالاً کیومرث و پسرعمویش دو مرد مهاجم بوده‌اند. کیومرث به خاطر این که از خواهرش خواستگاری کرده بودم از من کینه به دل داشت و به همین دلیل هم از لرستان به قم رفت و همراه پسر عمویش به محل کارم آمدند.

وی ادامه داد: امروز (دیروز) در جلسه دادگاه اسماعیل حضور ندارد. در جلسه دادگاهی که در دادسرای اسلامشهر برگزار شد نیز کیومرث حضور نداشت. هر بار یکی از آن‌ها در جلسه دادگاه حاضر نمی‌شود تا از این طریق صدور حکم را به تعویق بیندازند. من حالا از دادگاه تقاضا دارم تا هر دوی آن‌ها را با هم احضار کند. سپس کیومرث در جایگاه ویژه ایستاد و جرمش را انکار کرد. وی گفت:قبول دارم وقتی سماجت‌های امین را برای خواستگاری از خواهرم دیدم از او ناراحت شدم، اما درگیری میان ما یک سوء تفاهم بود که حل شد. من انگیزه‌ای برای کتک زدن و بریدن گوش او نداشتم. وی درباره این که چرا هنگام وقوع جرم تلفن همراه وی در پرند آنتن دهی داشته است، گفت: اسماعیل به تازگی ازدواج کرده است و پدرش ۴۰ میلیون تومان به او هدیه داده بود. پسرعمویم قرار بود یک ماشین بخرد. به همین دلیل من از لرستان به محل کار او در قم رفتم و با هم به پرند رفتیم تا در آن جا معامله ماشین انجام دهیم. به همین دلیل هم تلفن همراهم در منطقه پرند آنتن دهی داشته است بنابر این گزارش، در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

تحلیل کارشناس
آینده مبهم درانتظار شاهدان خشونت
دکتر رضا احمدی روان شناس و استاد دانشگاه
برخی رفتار‌ها باعث برانگیخته شدن احساسات افراد می‌شود و در مواجهه با گفتار یا اعمال دیگران مقابله به مثل می‌کنند. چنین رفتار‌هایی در نهایت به عصبانیت منجر می‌شود و ممکن است جنایت‌های هولناکی را رقم بزند. به طور معمول بیشتر پرخاشگری‌ها و مشاجر‌ه‌ها بین افرادی صورت می‌گیرد که از خصوصیات فردی یکدیگر با خبر هستند. این موضوع می‌تواند هم مثبت باشد و هم منفی. این که شما از خصوصیات فردی مخاطب تان باخبر باشید، نکته بسیار مثبتی است، چرا که به خوبی می‌دانید چه کاری ممکن است باعث ناراحتی یا شادی او شود. اما گاهی اوقات خشم‌های آنی و تصمیمات غیرمنطقی اتفاقات غیرقابل جبرانی را رقم می‌زند. خشم نوعی واکنش فیزیولوژی بدن به وضع موجود است و وقتی در شرایط خطرناک قرار می‌گیریم و باید خود را برای مبارزه یا فرار آماده کنیم، واکنش بسیار مثبتی است، اما اگر این احساس پی در پی رخ دهد و زمانش نیز طولانی شود، سلامت انسان را به خطر می‌اندازد. همچنین ممکن است فرد را وادار به درگیری‌های خشونت بار کند تا حدی که به خود یا دیگران صدمه بزند. خشم ویرانگر روی سلامت ذهنی ما هم اثر منفی می‌گذارد. اگر به این روش ادامه دهیم و پی در پی عصبانی شویم و آن را کنترل نکنیم به پدیده‌ای عادی در ذهن مان تبدیل و با کوچک‌ترین موضوعی از کنترل خارج می‌شود و خشمگین می‌شویم. این احساس به مرور ما را به سمت افسردگی و احساس گناه پیش می‌برد. یک فرد عصبانی بیشتر مواقع غمگین است و عزت نفس پایینی دارد. پدر و مادر عصبانی، کودکانی عصبانی خواهند داشت و همین موضوع باعث می‌شود خانواده پر تنش شود و مکرر با یکدیگر دعوا کنند و رفتار‌های پرخاشگرانه و تهاجمی از خود بروز دهند و در نهایت به خشونت‌های خانگی منجر شود. خشم روی کودکان آثار روان شناختی و جسمانی فراوانی دارد. کودکانی که شاهد خشونت هستند، ممکن است به مشکلات رفتاری و عاطفی مبتلا شوند. بخشی از این مشکلات با گوشه نشینی، کابوس‌های شبانه و پرخاشگری بروز می‌یابد.

در ضمن توانایی یادگیری شان نیز کاهش می‌یابد. خشم یکی از مواردی است که روی روابط بین انسان‌ها اثر بسیار بدی می‌گذارد و معمولا فرد عصبانی را به انزوا می‌کشاند. اگر کودکی مبتلا به خشم‌های مهار نشده باشد، نمی‌تواند با دیگر همسالان خود ارتباط خوبی برقرار کند و طرد می‌شود. کودکانی که نمی‌توانند احساسات شان را کنترل کنند، هنگام بزرگ سالی نیز ارتباط سالمی با اطرافیان نخواهند داشت و در خطر رفتار‌های نامناسب و ضد اجتماعی قرار‌ می‌گیرند و حتی ممکن است بزهکار شوند. بررسی قاتل‌های سریالی نشان داده است بیشتر آن‌ها از دوران کودکی مبتلا به خشم‌های ناشی از نگرانی و ناامیدی به آینده بوده اند و خشم شان بدون درمان تا دوران بزرگ سالی باقی مانده است. جامعه‌ای که افراد آن نتوانند بر خشم شان غلبه کنند به تدریج به سوی خشونتی مهارنشده پیش می‌رود و آینده‌ای ویران خواهد داشت. در برخی خشم‌ها ممکن است معلوم نباشد فرد عصبانی یا آزرده خاطر است و حتی برعکس به نظر موفق، مودب، دوستانه، مهربان و خوش برخورد به نظر آید. در حالی که زیر این برخورد ها، خشمی عظیم نهفته است. خشم انفعالی الگوی مخرب رفتاری است که باعث می‌شود فرد گرفتار و سرشار از انرژی منفی به اطرافیان خود از نظر عاطفی صدمه برساند و به تدریج روابط مناسب اش را با دیگران از بین ببرد. این نوع خشم بسیار بادوام است و مدام خود را نشان می‌دهد.