وکیل پارلمان، تداخل قوای ثلاثه

آنارشی نهادینه شده:
وکلای پارلمان پروژه افتتاح میکنند؛
وکلای پارلمان پروژه قرارداد میکنند؛
وکلای پارلمان با وزیران هفته یکبار نشست کاری دارند؛
وکلای پارلمان در عزل و نصب کارمندان بیروکراتیک قوه اجراییه وسیله میشوند.

این در حالی است که دموکراسی، در تفکیک قوا ثلاثه، وظایف هر قوه را مشخص کرده است؛
قوه مقننه بعنوان عضو هیات حاکمه وظیفه دارد تا در کشور قانون گزاری کند؛ قوه اجراییه و یا بیروکراسی وظیفه دارد تا قوانین وضع شده را پیاده کند. و هر دو قوه از کارکرد همدیگر به شکل نهادینه شده نظارت کنند.

اما با تاسف:
وکیل پارلمان می آید و پروژه عامه المنفعه مربوط قوه اجراییه را افتتاح میکند، پس قوه اجراییه چکار کند؟
وکیل پارلمان و وکیل شورای ولایتی می آید و از اجرای پروژه مربوط قوه اجراییه نظارت میکند.
وکیل پارلمان در عزل و نصب کارمندان بیروکراسی و یا قوه اجراییه، که مستقل است، دخالت میکند. وکلا در عزل و نصب نیرو های امنیتی توطئه میکنند. پس قوه اجراییه نهادینه شدن بیروکراسی را چگونه عملی کند؟
یکی از علل اساسی فساد در افغانستان مداخله قوا ثلاثه؛ بخصوص (مداخله قوه مقننه در امور قوه اجراییه) و در امور داخلی یک دیگر است.

بهر صورت؛ با این تداخل قوای ثلاثه بر همدیگر، دموکراسی هر گز نهادینه نمی شود. وکلای پارلمان و وکلای شورا های ولایتی مصوُنیت سیاسی دارند، ولی مصوُنیت جرمی و جنایی ندارند. تا قوه اجراییه دستان وکلای فاسد، غاصب، و زورمند را با دستبند قانون و گوشه زندان آشنا نسازد، کشور و مردم روز بروز در مصایب و عذاب از طرف اعضای قوه مقننه (پارلمان) و شورا های ولایتی خورد و خمیر میشوند.

محمد داوود