هدف از ایجاد دموکراسی در کشورهای جهان سوم (افغانستان)


هدف از ایجاد دموکراسی در کشورهای جهان سوم (افغانستان)

کشورهای جهان سوم معمولا شامل کشورهایی می‌شود که دموکراسی دارای عمر بسیار کوتاه و عاری از پختگی است، توجه به دموکراسی در افغانستان، با توجه به همین عمرکوتاه نتوانسته است که ریشه بگیرد و حاصل آن...

به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «میثم موسوی» کارشناس مسائل بین‌المللی و منطقه، در یادداشتی به بررسی هدف ایجاد دموکراسی در کشورهای جهان سوم مانند افغانستان پرداخت.

در این یادداشت آمده است: واژه و مفهوم دموکراسی را می‌توان حاصل مشروعیت مردمی و مشارکت مردمی، برگزاری انتخابات شفاف، حکومت پاسخگو، مشارکت عمومی، اصل برابری، سیستم نمایندگی و درجه‌ای از آزادی دانست.

پدیده دموکراسی خود دارای فراز و نشیب‌ها و امواجی همراه بوده که سبب شده است اکثر کشورهای جهان را تحت تاثیر و پوشش خود قرار دهد.

هانتینگون نظریه پرداز قرن 20 در کتاب مشهور خود با عنوان «موج سوم دموکراسی در پایان سده بیستم» 3 موج دموکراسی از زمان شکل‌گیری نظام‌های دموکراتیک را تفکیک کرده است:

موج اول در طی سال‌های 1820، موج دوم از جنگ جهانی دوم تا سال 1960 که در این مقطع برخی دیگر از کشورها به دموکراسی پیوستند. اما موج سوم از سال 1974 با فروپاشی نظام‌های غیردموکراتیک اروپای جنوبی آغاز شد و طی تقریبا 15 سال در حدود 30 کشور، رژیم‌های دموکراتیک جای حکومت‌های اقتدار گرا را گرفتند.

از نظر هانتیگتون موج سوم دموکراسی همچنان ادامه دارد و بسیاری از کشورهایی که تاکنون تحت تأثیر روند دموکراتیزاسیون قرار نگرفته‌اند به تدریج به آن می‌پیوندند.

هانتینگتون موج دموکراسی شدن را چنین تعریف کرده است: «موج دموکراسی شدن عبارت است از یک سلسله گذاره‌هایی از رژیم‌های غیر دموکراتیک به دموکراتیک که در زمان‌های خاصی صورت پذیرفته و همچنین گذاره‌های مشخصی را در همان زمان در جهت مخالف به همراه آورده است».

با فروپاشی نظام دوقطبی در سال 1991 میلادی، سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به دلیل از بین رفتن دشمن و رقیب دچار بحران معنا شد. ایالات متحده که مهمترین دغدغه و هدف اصلی سیاست امنیتی خود را بر مبارزه با کمونیسم استوار ساخته بود، دشمن جدیدی نیاز داشت تا با ادعای مبارزه با آن راهبرد توسعه طلبانه خود را تعقیب نماید.

وقوع حوادث 11 سپتامبر 2001، این فرصت را برای دولت مردان آمریکا فراهم کرد تا سیاست خارجی خود را از بحران رها سازند. آنها با توجه به این حوادث دشمن جدیدی را تعریف کرده و راهبرد جدیدی را در پیش گرفتند.

بر این مبنا در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا در سال 2002، هدف راهبرد امنیت ملی آمریکا مبارزه با تروریسم، حفظ ارزش‌های دموکراتیک و سبک زندگی آمریکایی عنوان شد.

دموکراسی سازی یا سیاست ترویج دموکراسی به عنوان یکی از اصول اساسی سیاست خارجی آمریکا در دوره بعد از جنگ سرد به شمار می‌رود، به ویژه این سیاست بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 پررنگ تر نیز گردید.

آمریکا همواره درصدد است تا در قالب گسترش دموکراسی ارزش‌های لیبرالی و ارزش‌های آمریکایی خود را نیز تحت عنوان حق مردم برای تعیین سرنوشت خود به دیگر نقاط جهان بسط و گسترش دهد. از طرفی آمریکایی‌ها با صدور دموکراسی آمریکایی به دنبال جنگ نرم، براندازی و انقلاب‌های رنگی نیز می‌باشند.

گسترش دموکراسی را می‌توان در قالب تامین منافع «حیاتی» و «اساسی» آمریکا تبیین نمود. منافع ملی آمریکا سه عنصر اساسی دارد:

1. تضمین امنیت ایالات متحده با کسب قدرت خصوصا نیروی نظامی

2. تداوم رونق اقتصادی آمریکا و متحدانش و به علاوه تهسیل همکاری با کشورهایی که در خدمت منافع آمریکا هستند.

3. حفظ ثبات نظام حاکم بر جهان

اگر چه مفاهیمی چون سازمان ملل، دموکراسی و حقوق بشر را باید از معروف ترین ارزش‌های شناخته شده در دنیای غرب دانست، اما آمریکا در اغلب موارد برای شروع یک موج کشتار تازه ای، به دنبال مجوز سازمان ملل به بهانه های دموکراسی و حقوق بشر می‌گردد.

در دو دهه گذشته سیاست‌گذاران در حوزه سیاست خارجی این کشور، گسترش دموکراسی را به عنصری کانونی از سیاست خارجی آمریکا در نطق وضعیت کشور در سال 1994 عنوان داشتند «در نهایت، بهترین استراتژی برای تضمین امنیت ما (آمریکا) و ایجاد صلحی پایدار، حمایت از پیشبرد دموکراسی در کشورهای دیگر می‌باشد. استراتژی امنیت ملی ما(امریکا) بر پایه گسترش جامعه دموکراسی های بازاری قرار دارد. هر چه بیشتر شاهد دموکراسی و آزاد سازی جامعه با دموکراسی های بازار باشیم ... هر چه بیشتر شاهد دموکراسی و آزادسازی اقتصادی در جهان به ویژه در کشورهای برخوردار از اهمیت استراتژیک برای آمریکا باشیم، احتمال امنیت کشورمان و رفاه مردمان مان نیز بیشتر خواهد بود».

براساس مباحث ذکرشده امانوئل کانت نظریه پرداز قرن 18 نظریه صلح دموکراتیک را مطرح نموده بود که کشورهاى دموکراتیک، اصولاً در روابط خارجى خود، صلح جو هستند و با یکدیگر جنگ نخواهند نمود.

کشورهای جهان سوم معمولا شامل کشورهایی می شود که دموکراسی دارای عمر بسیار کوتاه و عاری از پختگی است، توجه به دموکراسی در افغانستان، با توجه به همین عمرکوتاه نتوانسته است که ریشه بگیرد و حاصل آن ثمره ای ناپخته و کج به نظر می رسد.

افغانستان کشوری است که به ارزش‌های سنتی، قبیله ای و پیرسالاری و قوم مداری ارزش خاصی قائل بوده که دموکراسی نمی تواند در جامعه‌ای با چنین ویژگی هایی کارایی داشته باشد. در درون افغانستان، اقوام و قبیله هایی در حال زندگی هستند که حتی با مفهوم مدرنیته و دموکراسی ناآشنا بوده و زندگی ابتدایی، سنتی دارند.

ایالات متحده با تهاجم خود در سال 2001 به افغانستان با استفاده از تسلیحات نظامی، نظام سیاسی دموکراسی را برای مردم افغانستان به ارمغان آورد. مردم این سرزمین در ابتدا این درک را از دموکراسی داشتند که دموکراسی به معنای اینکه هر نوع عملی را قادر خواهی بود تا انجام دهند.

البته مقامات آمریکایی پیش از آنکه قصد حمله و یورش به افغانستان را در ذهن خود می پروراندند، باید به این نکته توجه لازم صورت میگرفت که جوامع سنتی و قبیله ای با رویکرد شدیدی از مذهب، با عقاید بدیع و جدید وارداتی که توسط کشورهای غربی برایشان به ارمغان آورده شده است، واکنش شدیدی از خود نشان خواهند داد همانطور که اتحاد جماهیر شوروی قصد تحمیل عقاید کمونیستی را در افغانستان داشت که با شکست روبرو گردید.

با گذشت دو دهه از زندگی در زیر سایه سیستم دموکراسی و مردم سالاری نه تنها ریشه های این پدیده نوع و وارداتی موثریت خود را نداشته بلکه جنگ و کشتار در بستر دموکراسی هر روز قوی تر و نیرومندتر می شود و تنش های قومی، زد و بندهای سیاسی قوم محورانه هر روز بیش از پیش اوج می گیرد. موضوعات مذهبی، زبانی و قومی یک بار دیگر رو به فزونی شدن گراییده و در زیر سرپوش دموکراسی مردم سالاری آپارتاید قومی و استبدادی چهره نمایی می‌کند.

در یک نگاه کلی، سیاست خارجی آمریکا خصلتی توسعه گرا بوده و درصدد است که ارزش های حاکم بر مناطق جهان را دگرگون و الگوهای ارزشی غیربومی و مدنظر خود را مستقر کند تا از این طریق بتواند با گسترش حوزه نفوذ خود، موقعیت خود را تضمین نماید و منافع آمریکا را در این منطقه تامین کند.

در این رابطه می‌توان به گزارش سرویس تحقیقی کنگره ایالات متحده در سال 2019 اشاره نمود «تلاش برای ترویج دموکراسی در افغانستان، عراق و کشورهای عربی به شکست گرائیده است به دلیل آنکه آنها تلاش کردند تا تغییرات اجتماعی و ساختاری باب میل خود را در این جوامع تحمیل نمایند، موضوعی که سیاست گذاران آمریکایی آن را هرگز درک نکردند. این موضوع نه تنها موثر نخواهد بود بلکه پیامدهای ناخواسته ای مانند بی‌ثباتی منطقه ای را در برخواهد داشت. طرفدارای حامی دموکراسی استدلال می نمایند که تمرکز دموکراسی بر عراق و افغانستان اشتباهی بیش نبوده است».

/انتهای پیام/

هدف از ایجاد دموکراسی در کشورهای جهان سوم (افغانستان)
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا