رمقی نیست بگویم، نان و کار، آزادی
نسل ما نسل شعار و هِی شعار، آزادی
نسل شصتی که فقط شست نشانش دادند
بین چه مرگی به سرم کرده هوار، آزادی
نه امیدی به کسی هست و نه دیگر تابی
منتظر تا بزند، سنگ مزار، آزادی
نوجوان پیر شدیم و قرنمان آخر شد
در هوای نفس باد بهار، آزادی
درد نان آمد و سرگرم عزای آبیم
ای سرت سبز و تنت چوبه ی دار، آزادی
در قماری که تو را جایزه پنداشته ام
برده ای جان من و دار و ندار، آزادی
بس که اینجا همه جا خوب و گل و بلبل شد
می زند بر سر ما فکر فرار، آزادی
خسته از وعده که شاید سحری می آیی
مانده ای خواب در این ظلمت تار، آزادی
نسل ما نسل شعار و هِی شعار، آزادی
نسل شصتی که فقط شست نشانش دادند
بین چه مرگی به سرم کرده هوار، آزادی
نه امیدی به کسی هست و نه دیگر تابی
منتظر تا بزند، سنگ مزار، آزادی
نوجوان پیر شدیم و قرنمان آخر شد
در هوای نفس باد بهار، آزادی
درد نان آمد و سرگرم عزای آبیم
ای سرت سبز و تنت چوبه ی دار، آزادی
در قماری که تو را جایزه پنداشته ام
برده ای جان من و دار و ندار، آزادی
بس که اینجا همه جا خوب و گل و بلبل شد
می زند بر سر ما فکر فرار، آزادی
خسته از وعده که شاید سحری می آیی
مانده ای خواب در این ظلمت تار، آزادی