قسمت دوم مقاله طنز، ابزار ارتباطات اجتماعى به قلم دکتر ساروخانی


قسمت دوم مقاله طنز، ابزار ارتباطات اجتماعى به قلم دکتر ساروخانی

اشاره: در قسمت نخستین این مقاله ، به قلم دکتر ساروخانی آمد که طنز یکی از عناصر حیات اجتماعی است. پدیده‌ای تاریخی که همواره بشر... ادامه مطلب... نوشته قسمت دوم مقاله طنز، ابزار ارتباطات اجتماعى به قلم دکتر ساروخانی اولین بار در پایگاه خبری شیرین طنز. پدیدار شد.

اشاره: در قسمت نخستین این مقاله ، به قلم دکتر ساروخانی آمد که طنز یکی از عناصر حیات اجتماعی است.

پدیده‌ای تاریخی که همواره بشر به این موضوع پرداخته است. ابتدا به تعریفی از طنز و هزل و هجو پرداخته شد و سپس عنوان گردید که طنز، هدفی اجتماعی دارد و از آن به عنوان یک پدیده اجتماعی نام برده شد. حال،ادامه این مبحث را پی می گیریم.

قسمت دوم و پایانی – دکتر باقر ساروخانی

به یقین طنز در حدی تعاملی (Interactive) جا می‌گیرد، یعنی هم از زمینه اجتماعی برمی‌خیزد و هم بر آن زمینه اثرگذار است. از نظر فردی و در حد خرد (Microcosm) می‌توان گفت: تولید طنز، فردی را می‌طلبد که از توانایی بالایی در مقابله با مصائب اجتماعی برخوردار است، توان خلاقیت بسیار شگرفی دارد، روح بزرگی دارد که می‌تواند مشکلات را تحمل کند، سپس آنان را با کلامی زیبا، ظریف و بسیار شیرین ادا نماید. از نظر فضای میانین (Mascosm) طنز به لطافت ارتباطات انسانی کمک می‌کند، انسان‌ها را به آرامش می‌خواند و توان تحمل آنان را بالا می‌برد.

به درستی می‌توان گفت نوعی سکینه اجتماعی است در گردونه ارتباطات انسانی. در حد کلان (Macrocosm) طنز موجبات بقای عناصر کلان اجتماعی را فراهم می‌آورد، به جامعه اجازه می‌دهد که مسیر تحول خود را به نرمی اصلاح کند و تداوم بخشد لذا از انفجارهای اجتماعی جلوگیری می‌کند و به کوچک‌سازی حوادث سخت اجتماعی می‌پردازد.

کارکردهای اساسی طنز :

کاهش خشونت‌های اجتماعی از طریق خشونت نمادین طنز همان‌طور که گفته شد دعوتی است از انسان‌ها به منظور تحمل سختی‌ها، آسان‌گیری مصائب و اجتناب از خشونت‌های نمادین، خشونت نمادین نوعی از خشونت است که با همدستی ضمنی کسانی که این خشونت بر آنان اعمال می‌شود و نیز کسانی که آن را اعمال می‌کنند انجام می‌شود. (فکوهی، ۱۳۸۷، ۲۵)

بوردیو معتقد است که چنین خشونتی تحمیل‌کننده اطاعت‌هایی است که نه تنها به مثابه اطاعت درک نمی‌شود، بلکه با اتکا بر «انتظارات جمعی» و «باورهایی از لحاظ اجتماعی درونی شده» فهمیده می‌شوند.

نظریه خشونت نمادین نظریه‌ای است که بر باز تولید باورها استوار است؛ یعنی نظریه‌ای که نشان می‌دهد کنش‌گران برخوردار از قالب‌های دریافتی و ادراکی خاص، چگونه دستورات درون یک موقعیت یا یک گفتار را درک کرده و از آن‌ها اطاعت می‌کند. (طالبی، ۸۰:۱۳۹۸)

بوردیو دولت را مکان کشمکش بر سر انحصار خشونت نمادین می‌داند؛

«خشونت نمادین به گونه‌ای غیرمستقیم و بیشتر از طریق مکانیسم‌های فرهنگی اعمال می‌شود و با صورت‌های مستقیم‌تر نظارت اجتماعی که جامعه‌شناسان غالباً بر آن‌ها تأکید دارند، متفاوت است. نظام آموزشی، نهاد عمده‌ای است که از طریق آن، خشونت نمادین در مورد انسان‌ها اعمال می‌‌شود».

زبان، معانی و نظام نمادین افراد در رأس قدرت، بر بقیه مردم جامعه تحمیل می‌شود. این نوع خشونت جایگاه افراد در رأس قدرت را تحکیم بخشیده و عملکردهای واقعی آن‌ها را از چشم بقیه مردم پنهان می‌سازد. بوردیو نظام آموزشی را در بازتولید قدرت موجود و در روابط طبقاتی بسیار دخیل می‌داند. در واقع، بوردیو خواهان رهایی مردم از دست این خشونت و به گونه‌ای کلی‌تر، از قید چیرگی طبقاتی و سیاسی است؛ (ثلاتی، ۷۲۵:۱۳۷۹).

وی معتقد است «جامعه‌شناسی مانند تمام علوم، این وظیفه را برعهده دارد که پرده را از چیزهای پنهان بردارد و با این کار می‌تواند به تقلیل خشونت نمادین که در روابط اجتماعی انجام می‌شود، به خصوص در روابط ارتباطات رسانه‌ای، کمک کند.» (فکوهی، ۲۵:۱۳۸۷)

با آنچه آمد، مشخص می‌شود که پدیده طنز می‌تواند زمینه‌های خشونت عملی را کاهش ‌دهد.

کنترل و هدایت عملی اجتماعی

عمل اجتماعی را به منزله مداخله‌ای ارادی و اغلب سازمان‌یافته به منظور ایجاد تغییر در محیط اجتماعی می‌دانند. (بیرو، ترجمه باقر ساروخانی ، ۱۳۸۰، مفهوم علوم اجتماعی) طنز در این زمینه نیز کارکردی نهان دارد؛ موجبات آن را فراهم می‌آورد که انسان‌ها حوادث تلخ و شیرین اجتماعی را تحمل کنند، به بازتولید ارزش‌ها دست زنند و از عمل‌های سنگین و گاه پرهزینه اجتماعی اجتناب ورزند.

ساختارگرایان و جایگاه کارکردی طنز:

ساختار عبارت است از چگونگی رده‌بندی و جایابی هر یک از عناصر، اشیا یا نیروهایی که شکلی خاص را تشکیل می‌دهند. به این ترتیب، هنگامی که سخن از ساختار یا ساخت می‌رود، انسجام، هماهنگی، همسازی مدنظر است.

از طریق طنز می‌توان، التهاب اجتماعی را کاهش داد، به تقریب دیدگاه‌های تند و کند پرداخت، بی‌تفاوت‌ها و همه عناصر را در مجموعه‌های اجتماعی به اعتدال دعوت کرد (ساروخانی ، دایره‌المعارف علوم اجتماعی) به نوعی طنز تمثیل این بیت حافظ است:

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سخت‌کوش

در حوزه ارتباطات انسانی، نیز طنز کارکردها و جایگاهی ویژه دارد:

نظریه‌های بسیاری در این زمینه جا می‌گیرد، از جمله: نظریه کنش متقابل نمادین؛ براین مبنا معنادار است: براین اساس و از روزنه دیگر می‌توان گفت انسان‌ها در فرآیند ارتباطات خود، نمادها را دریافت می‌کنند، تغییر می‌کنند و سپس بر آن مبنا واکنش خود را طراحی می‌کنند، البته با درنظر گرفتن واکنش بعدی طرف مقابل.

به علت استفاده از زبان و ارتباط، فرد قادر است نه تنها فاعل و کنشگر باشد، بلکه می‌تواند موضوعی برای «خود» باشد و خویشتن را به شکلی ببیند که دیگران می‌بینند. وجود «خود» بدین معنا است که پاسخ فرد به جهان خارجی صرفاً به محرک‌های خارجی نیست بلکه با وساطت فرایندی تفسیر کننده صورت می‌گیرد. طبق این دیدگاه کنش مردم ناشی از اموری چون ماهیت نیازها یا تضادها یا انتظارات مربوط به نقش نیست، بلکه براساس موقعیت‌ها صورت می‌گیرد.(کریمی، ۱۳۹۰ :۱۹۱)

این دیدگاه‌ها همچون نقش‌های راهبردی در این پژوهش کیفی عمل می‌کنند. انسان‌ها در محیط نمادین زندگی می‌کنند. انسان‌ها نمادها را ارزیابی می‌کنند و میان آن‌ها تمایز قائل هستند. انسان‌ها درباره کنش و محیط کنش خود بازاندیشی می‌کنند.

معنا که پدیده‌ای مفهومی و ذهنی است به واسطه نمادها بین کنشگران منتقل می‌شود. انسان‌ها در محیط نمادین و نیز در محیط مادی زندگی می‌کنند و بدان جهت که می‌توانند نمادها را فراگیرند و آن‌ها را به کار ببرند قادرند به تعامل با دیگر افراد بشر نیز بپردازند. (همان۱۹۰).

از طریق نمادهای به کار رفته در طنز، انسان‌ها به فهم و تفسیر آن می‌پردازند. اینجا در حوزه طنز، نمادهای به کار آمده از سنخ خشونت عملی و التهاب است. آنها نمادهایی آرام‌بخش، صلح‌جو و به طور کلی مسالمت آمیز و غیرانفجاری هستند، و تداعی این نمادها در درون ذهن آدمی با خاطرات زیبا به فزونی توان طنز در آرامش بخشی کمک می‌کند.

در حوزه ارتباطات انسان، کارکردهای طنز بسیارند:

از یک سو به عنوان یک رسانه اجتماعی، آگاهی، ثبات و متانت را به خانه‌ها و اذهان آدمیان می‌برند. از سوی دیگر وظیفه تعلق اجتماعی را افزون می‌سازند.(ساروخانی ، ۱۳۹۴: ۱۱۲ و ۱۱۳) با آنچه درخصوص سطور بالا آمد طنز نشان از خلاقیت بالا، ابداع و مخصوصا قدرت روحی مولد آن دارد. طنز نویس کسی است که می‌تواند ستانده(input) سخت را به داده (output) آسان و حتی مزاح تبدیل نماید.

از منظر اجتماعی، طنز ابزاری برای رهایی از تنش‌های اجتماعی است، به نظام اجتماعی امکان بازتولید می‌دهد، حتی زمانی که حوادث دعوت به انکسار و حتی انفجار و شقاق توده‌ها را فراهم می‌آورد.

از نظر دیگر، وجود و کثرت طنز‌ها به معنای ارتقای ظرافت و فرهیختگی اجتماعی است، در یک اجتماع خام غریزی و فاقد فرهنگ، انسان‌ها به هیچ بر می‌خیزند، طغیان می‌کنند به هیجان می‌آیند و عمل اجتماعی خامی را تحقق می‌بخشد که شاید بازگشت پذیر نباشد.

از این رو، می‌توان گفت طنز برخورد فرهنگ و طبیعت است، موجبات سکون و آرامش طبیعت غریزی را فراهم می‌سازد. کنترل و حتی مهار حوادث التهابی را موجب می‌گردد و خود نشانی از جامعه ظریف و فرهیخته است.

منبع : روزنامه اطلاعات/دکتر ساروخانی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سرگرمی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جوک،متن و اس ام اس بی ادبی و زناشویی شب جمعه (18+)