اینک خورشید
نهنگی است
که از نیزه های کَلَک سواران همین حوالی
در سواحل خیلی دور
به خون نشسته
شب سزاوار ماست،
ساکنان ساحل نزدیک،
که هر بار بر خورشید نگریستیم
دست بر پیشانی زده
چشم تنگ کرده
رو به دیگر سو نهادیم
نهنگی است
که از نیزه های کَلَک سواران همین حوالی
در سواحل خیلی دور
به خون نشسته
شب سزاوار ماست،
ساکنان ساحل نزدیک،
که هر بار بر خورشید نگریستیم
دست بر پیشانی زده
چشم تنگ کرده
رو به دیگر سو نهادیم