اهمیت وحدت در نهج البلاغه
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، نگاه امام علی(ع) به موضوع وحدت، نگاهی راهبردی و اسـاسی اسـت که از عمق عشق و علاقه ایشان به پیـامبر(ص) و تـداوم حـیات دین و امتش برمی خیزد. ایشان تداوم خط اسـلام و مـسلمانی را به عنوان یک اصل اساسی و مهم، سرلوحه فعالیتهای خویش قرار داده بود و با تـمام وجـود و تا آخرین لحظه عمر خـویش بـه هر آنـچه ایـن مـهم را...
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، نگاه امام علی(ع) به موضوع وحدت، نگاهی راهبردی و اسـاسی اسـت که از عمق عشق و علاقه ایشان به پیـامبر(ص) و تـداوم حـیات دین و امتش برمی خیزد.
ایشان تداوم خط اسـلام و مـسلمانی را به عنوان یک اصل اساسی و مهم، سرلوحه فعالیتهای خویش قرار داده بود و با تـمام وجـود و تا آخرین لحظه عمر خـویش بـه هر آنـچه ایـن مـهم را تحقق می بخشد، اهتمام ویژه داشت و حـتی لحـظهای از این مهم غفلت نورزید.
در تشریح و تبیین وحدت به عنوان یکی از اصـول راهـبردی تضمین کننده حیات امت اسلامی،بـه عوامل زیر اشاره دارد لذا خبرگزاری تقریب تلاش دارد ؛ فرمایشات امام علی(ع) در خصوص وحدت و اهمیت آن را منتشر کند که این هفته به قسمتی از خطبه 62 نهج البلاغه می پردازیم؛
پس از یاد خدا و درود خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را فرستاد تا بیم دهنده جهانیان، و گواه پیامبران پیش از خود باشد.
آنگاه که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به سوى خدا رفت، مسلمانان پس از وى در کار حکومت با یکدیگر درگیر شدند.
سوگند به خدا نه در فکرم مى گذشت، و نه در خاطرم مى آمد که عرب خلافت را پس از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از اهل بیت او بگرداند، یا مرا پس از وى از عهده دار شدن حکومت باز دارند، تنها چیزى که نگرانم کرد شتافتن مردم به سوى فلان شخص بود که با او بیعت کردند.
ایشان تداوم خط اسـلام و مـسلمانی را به عنوان یک اصل اساسی و مهم، سرلوحه فعالیتهای خویش قرار داده بود و با تـمام وجـود و تا آخرین لحظه عمر خـویش بـه هر آنـچه ایـن مـهم را تحقق می بخشد، اهتمام ویژه داشت و حـتی لحـظهای از این مهم غفلت نورزید.
در تشریح و تبیین وحدت به عنوان یکی از اصـول راهـبردی تضمین کننده حیات امت اسلامی،بـه عوامل زیر اشاره دارد لذا خبرگزاری تقریب تلاش دارد ؛ فرمایشات امام علی(ع) در خصوص وحدت و اهمیت آن را منتشر کند که این هفته به قسمتی از خطبه 62 نهج البلاغه می پردازیم؛
پس از یاد خدا و درود خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را فرستاد تا بیم دهنده جهانیان، و گواه پیامبران پیش از خود باشد.
آنگاه که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به سوى خدا رفت، مسلمانان پس از وى در کار حکومت با یکدیگر درگیر شدند.
سوگند به خدا نه در فکرم مى گذشت، و نه در خاطرم مى آمد که عرب خلافت را پس از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از اهل بیت او بگرداند، یا مرا پس از وى از عهده دار شدن حکومت باز دارند، تنها چیزى که نگرانم کرد شتافتن مردم به سوى فلان شخص بود که با او بیعت کردند.
من دست باز کشیدم، تا آنجا که دیدم گروهى از اسلام باز گشته، مى خواهند دین محمّد صلّىاللّهعلیهوآلهوسلّم را نابود سازند، پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یارى نکنم، رخنهاى در آن بینم یا شاهد نابودى آن باشم، که مصیبت آن بر من سختتر از رها کردن حکومت بر شماست، که کالاى چند روزه دنیاست و به زودى ایّام آن مى گذرد چنانکه سراب ناپدید شود، یا چونان پارههاى ابر که زود پراکنده مى گردد. پس در میان آن آشوب و غوغا بپا خاستم تا آن که باطل از میان رفت، و دین استقرار یافته، آرام شد (صفحه 600).
انتهای پیام/