به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی برنا؛ شاید ساده‌ترین تعریف طلاق عاطفی این باشد که شرکای زندگی در چارچوب قواعد رسمی ازدواج و زناشویی به ادامه زندگی با هم معمولا و نه الزاما زیر یک سقف ادامه می‌دهند اما رابطه عاطفی و احساسی و عشق و علاقه نسبت به یکدیگر را از دست داده‌اند و در بیشتر موارد بنا به انواع دلایل اجتماعی یا اقتصادی، ملاحظات فرهنگی، نگرانی نسبت به سرنوشت یا آسیب‌پذیری فرزندان یا ترس و واهمه‌ای که از شرایط تنهایی پس از طلاق و انزوا در سال‌های سالمندی دارند، امکان یا توان گسستن پیوند زناشویی‌شان به شکل رسمی وجود ندارد.

این درحالی است که بر اساس آمار ها از هر دو ازدواج یک ازدواج در مرحله طلاق عاطفی است. یکی از مهم‌ترین دلایل این امر صحبت نکردن درباره این آسیب و عدم ریشه‌یابی آن است یا می‌توان مدعی بود راهکارها ارائه نمی‌شود و کم کم از درون، جامعه را می‌پوساند. طلاق عاطفی حالتی است که زوج‌ها در کنار هم زندگی می‌کنند، ولی ارتباط کلامی و عاطفی بین آنها کم رنگ است و یا وجود ندارد.

سالانه 170‌هزار طلاق در کشور ثبت می‌شود و دو تا سه برابر آن طلاق عاطفی رخ می‌دهد. درواقع زن و مرد پس از یک دوره طولانی دعوا و جر و بحث از این وضعیت گذشته و وارد مرحله بی تفاوتی می‌شوند. بی تفاوتی آخرین مرحله روابط احساسی بین زن و مرد است. که در این دوران بیشترین انحرافات اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی، روحی و روانی برای هر کدام از آن ها پیش می‌آید.

افزایش طلاق عاطفی در میان خانواده‌ها در حالی افزایش پیدا کرده است که آمار دقیقی از آن در دست نیست، اما همانطور که گفته شد با توجه به شواهد و نظرات کارشناسان آمار آن دو تا سه برابر آمار طلاق‌های رسمی است.

مهمترین آسیب‌های اجتماعی این موضوع متوسل شدن افراد به عادات و سبک زندگی ناسالم یا درگیر شدن در روابط و مناسباتی است که خود زمینه ساز بروز آسیب‌های دیگری در جامعه است. اعتیاد به مواد مخدر یا الکل، حرکت به سمت دوستی‌هایی خارج از چارچوب‌، رفتارهای پرخطر یا مخاطره‌آمیز، اعمال خشونت معطوف به خود یا دیگری، از جمله این آسیب‌ها به شمار می‌آیند که برخی از افراد برای جبران رنجی که می‌کشند به آن پناه می‌برند.

تبدیل شدن زوجین از «ما» به « من»

در این رابطه با مجید ابهری آسیب شناس و رفتار شناس اجتماعی به گفت و گو نشستیم که در ادامه می خوانید:

مجید ابهری با بیان اینکه یکی از مهمترین دلیل هایی که زن و شوهر را به طلاق عاطفی می رساند تبدیل شدن آنان از «ما» به «من» است، گفت: در ازدواج نباید یکی در دیگری هضم یا حذف شود و قطعا استقلال «من افراد» باید حفظ شود، اما دو طرف می‌توانند با حفظ استقلال و «من» خود، «ما» شوند.

آمار بالای تحصیلکرده ها در طلاق عاطفی

وی ادامه داد: طلاق عاطفی در میان تحصیل کرده ها 3برابر خانواده های عادی است. این موضوع نشان می دهد که فراگیری هرچه بیشتر دانش کمکی به ضعف های موجود رفتاری و خانوادگی افراد در زندگیشان نمی شود.

وی با اشاره به اینکه 70 درصد طلاق های عاطفی به صورت فرازناشویی و فراخانوادگی ادامه می یابد عنوان کرد: این موضوع خطر جدی برای پاکی خانواده های ما و صداقت اجتماعی آنان دارد که تنها 30 درصد از طلاق های عاطفی در نهایت منجر به طلاق رسمی می شود.

ابهری تصریح کرد: بهترین راه حل برای زوجین، کمک گرفتن از یک مشاور خانواده در جهت بهبود مسائلشان است چرا که قبل از طلاق عاطفی ناراحتی ها و دلخوری هایی در میان زن و شوهر وجئود دارد که صحبت کردن در مورد آن ها می تواند تا حد زیادی مانع از بروز این اتفاق شود.

برچسب مطلقه مهمترین عامل طلاق عاطفی در کشور

این آسیب شناس بیشترین ضربه طلاق در کشور را مختص به زنان دانست و گفت: زنان بیشتر مشتاق طلاق عاطفی هستند تا طلاق رسمی، چرا که جامعه ما فرهنگ مواجه با زنانی که از همسرانشان جدا شده اند را ندارند و با برچسب مطلقه از آن ها سواستفاده می کنند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: ازدواج زودرس و ناخواسته، ازدواج برای آزادی و رهایی از سخت گیری ها و محدودیت های خانواده، حرف مردم، تغییر دیدگاه ها و معیارهای افراد از مهمترین علل بروز طلاق عاطفی است که در این راستا به نظر می رسد نیازمند شناخت اصولی تر و درست زوجین در زمان پیش از ازدواج هستیم.