نیست نیست . . .


نیست نیست . . .

مست بسیارست ولی مستانه پیدا نیست نیست جمله حیرانند و لیک دیوانه اینجا نیست نیست کرده ایم بس جستجو ما تشنه لب در طول عمر شهد آن می در جهان ، میخانه اما نیست نیست آتشی سوزد دلم را در دل شبهایشاعر:پژند محرر صفایی


مست بسیارست ولی مستانه پیدا نیست نیست
جمله حیرانند و لیک دیوانه اینجا نیست نیست

کرده ایم بس جستجو ما تشنه لب در طول عمر
شهد آن می در جهان ، میخانه اما نیست نیست

آتشی سوزد دلم را در دل شبهای بی پایان عشق
همچو شمع میسوزم و پروانه با ما نیست نیست

یک نظر بر حال من سوزد تمام خرمن اهل نظر
آن که منظور من است اهل تماشا نیست نیست

چشم دل بستم در این عالم چو دیدم روی او
چون دراین گلشن گلی چون او زیبا نیست نیست

آنقدر نزدیک میبینم دلم را با خدا هر روز و شب
هیچکس چون همچو ما تنهای تنها نیست نیست

قطره قطره میچکم در حسرت دریای عشق
غیر ازین گویا که راهی سوی دریا نیست نیست

شعله را آتش به دل افتاد و در راه است سحر
وصل او جز بوسه بر لبهای فردا نیست نیست
پژند.



حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کلمات پانتومیم | 350 سوژه سخت ،راحت ،خنده دار +150ضرب المثل