ایستگاه دلنوشته (7)


ایستگاه دلنوشته (7)

پائیزِ عمر نزدیک است کسی چه می داند! شاید روزی دوباره زنده شدم... آن وقت... من می دانم و مرگ... ******* نیمی از عمرم به امیدِ آینده پرید... نیمی هم در حسرتِ گذشته... کاش دایره ی زندگی نیمه ی سومی همشاعر:عبدالمجید حیاتی

پائیزِ عمر نزدیک است
کسی چه می داند!
شاید روزی دوباره
زنده شدم...
آن وقت...
من می دانم و مرگ...

*******
نیمی از عمرم
به امیدِ آینده پرید...
نیمی هم
در حسرتِ گذشته...
کاش دایره ی زندگی
نیمه ی سومی هم داشت...

*******

تازه فهمیدم
چرا خیلی وقته
دلم تو سینه
پا نمی کوبه و نمی رقصه!
آخه هیچ سازِ عشقی
دیگه کوک نیست...

*******

آخرش یه روز
دروغ برملا میشه
هر چقدر هم که راست باشه...

*******
اونی که رفت....رفت...
ما که موندیم
خیلی وقته که رفتیم
خودمون خبر نداریم....


(م - فریاد)
تابستان نود و هشت

ایستگاه دلنوشته (7)
این سروده به همراه فایل صوتی می باشد جهت شنیدن این فایل بر روی دکمه پخش کلیک کنید یا برای دانلود اینجا کلیک نمائید.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


صبح بخیر دلبرانه با انواع متن های عاشقانه و خاص