دوچرخه ای که جایزه گرفتم


دوچرخه ای که جایزه گرفتم

دسته: داستاناجازه بدهید ماجرایی را برایتان تعریف کنم. - این ماجرا بین من و پدرم اتفاق افتاده است. ما دو نفر ماجراهای زیادی را...

اجازه بدهید ماجرایی را برایتان تعریف کنم.
این ماجرا بین من و پدرم اتفاق افتاده است. ما دو نفر ماجراهای زیادی را از سر گذرانده ایم. ماجراهایی که ممکن است در هر جا و برای هر کسی حالا با کمی پس و پیش اتفاق بیفتد.
اما اصلا و ابدا انتظار نداشته باشید که من همه آنها را برایتان تعریف کنم. چون بعضی هاشان بیمزۀ بیمزه اند. آنقدر بیمزه اند که حیف است آدم وقتش را صرف تعریف کردن یا شنیدن آنها کند. بعضی هاشان خیلی هم بیمزه نیستند ولی چندان بامزه هم نیستند. این ماجراها هم تعریف کردنی نیستند. ولی بعضی هاشان به راستی بامزه اند و می ارزد که من قلم بردارم و آنها را روی کاغذ بنویسم و شما هم وقت صرف کنید و آنها را بخوانید. یقین دارم که از خواندن آنها لذت خواهید برد.
یکی از این ماجراهای بامزه، ماجرای خریدن دوچرخه ای است که از مدتها پیش قولش را به من داده بود...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه کتاب

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ دوباره نخوابیدم افکار پریشون ریمیکس اینستا