پائیزِ عمر نزدیک است
کسی چه می داند!
شاید روزی دوباره
زنده شدم...
آن وقت...
من می دانم و مرگ...
*******
نیمی از عمرم
به امیدِ آینده پرید...
نیمی هم
در حسرتِ گذشته...
کاش دایره ی زندگی
نیمه ی سومی هم داشت...
*******
تازه فهمیدم
چرا خیلی وقته
دلم تو سینه
پا نمی کوبه و نمی رقصه!
آخه هیچ سازِ عشقی
دیگه کوک نیست...
*******
آخرش یه روز
دروغ برملا میشه
هر چقدر هم که راست باشه...
*******
اونی که رفت....رفت...
ما که موندیم
خیلی وقته که رفتیم
خودمون خبر نداریم....
(م - فریاد)
تابستان نود و هشت
کسی چه می داند!
شاید روزی دوباره
زنده شدم...
آن وقت...
من می دانم و مرگ...
*******
نیمی از عمرم
به امیدِ آینده پرید...
نیمی هم
در حسرتِ گذشته...
کاش دایره ی زندگی
نیمه ی سومی هم داشت...
*******
تازه فهمیدم
چرا خیلی وقته
دلم تو سینه
پا نمی کوبه و نمی رقصه!
آخه هیچ سازِ عشقی
دیگه کوک نیست...
*******
آخرش یه روز
دروغ برملا میشه
هر چقدر هم که راست باشه...
*******
اونی که رفت....رفت...
ما که موندیم
خیلی وقته که رفتیم
خودمون خبر نداریم....
(م - فریاد)
تابستان نود و هشت