من
که آواز کبوتران بیوه
در گلویم بغض شده است
معشوقه ام
باکره ایست
شریف
که به خاطر خواهیش
از شتک خون مردانی مرد
که در رگ غیرت من جاریست
خواب دیوارها
آشفته می شود
که آواز کبوتران بیوه
در گلویم بغض شده است
معشوقه ام
باکره ایست
شریف
که به خاطر خواهیش
از شتک خون مردانی مرد
که در رگ غیرت من جاریست
خواب دیوارها
آشفته می شود