حنیف اتمر، پیدایِ پنهان


۱_ او یک لغمانی است، سیاست‌مداری کم هیاهو، آرام، زیرک و خونسردی است که کم حرف می‌زند ولی سخنان‌اش حساب شده، سنجیده، دقیق و شمرده است. با رسانه‌ای شدن میانه‌ای خوبی ندارد، معامله‌گرِ کارکُشته‌ای‌ست، مدیرِ نکته‌سنج و سیاست‌اش مکارانه و...

۱_ او یک لغمانی است، سیاست‌مداری کم هیاهو، آرام، زیرک و خونسردی است که کم حرف می‌زند ولی سخنان‌اش حساب شده، سنجیده، دقیق و شمرده است. با رسانه‌ای شدن میانه‌ای خوبی ندارد، معامله‌گرِ کارکُشته‌ای‌ست، مدیرِ نکته‌سنج و سیاست‌اش مکارانه و برنامه‌هایش واقع‌بینانه است.
نه مانند کرزی پوپولیستی، احساساتی و شورمندانه رفتار می‌کند، نه مانند اشرف غنی جیغ و فریاد می‌کشد. مانند عطا محمد نور، کمتر شعار و هشدار می‌دهد و بیشتر اهل عمل است، مانند داکتر عبدالله بجای پرداختن به مد و فیشن و راحت‌طلبی به شدت پرکار است در کارش جدی. او هم مثل قانونی یک پایش را (در جنگ جلال‌آباد علیه مجاهدین) از دست داده ولی بر خلاف سیاست‌های پراکنده‌ی قانونی، همیشه‌ و در هر زمان، پشتِ میز سیاست بوده و برنامه‌های برای اجرا داشته است.

۲_ پیشینه‌ی انجام وظیفه در وزارتِ امنیتِ ملی (خاد) در زمان ببرک کارمل و داکتر نجیب از او یک چهره‌ی مخوفِ استخباراتی ساخته است.
سابقه‌ی خَلقی بودنش باعث شده تا با مجاهدین و احزاب جهادی سازش‌ناپذیر باشد. او به خوبی توانسته با چرخش ۱۸۰ درجه از جهان‌بینی کمونیستی به سمت غربی‌ها انعطاف‌پذیری‌اش را نشان بدهد. شاید سال‌ها زندگی و فعالیت در بریتانیا هم در نوع جهان‌بینی و هم در سیاست‌ورزیِ زیرکانه‌‌اش تاثیر گذار بوده. فعالیت در کشوری که به روباهِ مکار و پیرِ استعمار مشهور است باعث شده تا مخالفان سیاسی‌اش او را روباهِ مکار تعریف می‌کنند. در نشست بُن به دعوتِ اشرف‌ غنی حضور یافت و در انتخابات دور دوم کرزی نقش مهمی داشته است، در زمان کرزی چند بار وزارت‌های گوناگونی را تجربه کرده و در ایجاد تیم تحول و تداوم از جمله مهره‌های کلیدی بشمار می‌رفت.

۳_ اتمر باذطعمِ سیاست‌ِ خارجی‌ها (آمریکا و انگلیس) به خوبی آشنا است، او با جغرافیای سیاسی و قومی کشور را بهتر از هرکس آشنا است، این شَم سیاسی‌اش باعث شده از جمله افراد کلیدی نزد خارجی‌ها بحساب آید.
حنیف اتمر غلجی است، او نقش مهمی در انتقال قدرت از درانی‌ها به غلجی‌ها داشته است. به همین خاطر او را می‌توان معمارِ تیم تحول و تدوام (و اکنون تیم دولت‌ساز) شناخت.
انتخاب دوستم بعنوان معاون اول از ازبک‌ها و معاون دوم از هزاره‌ها، سپس پرونده‌سازی در مورد دوستم را می‌توان از سیاست‌های او دانست. با آوردن احمد ضیاء مسعود توانست دهان منتقدانش (نبود تاجیک در تیم غنی) را ببندد که ضیا مسعود با سیاست‌های از پیش تعیین شده خلع قدر گردید. او موفق شد تا امرالله صالح (منتقد سرسخت تاجیک‌تبار) را در ساختار حکومت جاسازی کند و احتمال اینکه صالح در تیم دولت ساز بعنوان معاون اول انتخاب شده از نقشه‌های او باشد، زیاد است.

۴_ در مشوره‌دهی سیاست‌های پسینیِ اشرف غنی نقش مهمی داشته است. او بازویِ راستِ اشرف غنی است، نقش او را در منزوی ساختن رئیس اجراییه را هرگز نباید نادیده گرفت.
اتمر معامله‌گر ماهری است، او دو بار با عطا محمد نور وارد معماله‌ی بُرد بُرد گردید. او در روزهای سخت و جان‌فرست کتار غنی بود. رد پایی او را در متلاشی کردنِ کودتای‌های سرخ و نارنجی (عطا نور)، جنبش‌های براندازِ مدنی (جنبش روشنایی...)، هم‌دست شدن رهبران جهادی علیه غنی، تشکیل اپوزوسیون متحد علیه حکومت... به خوبی دیده می‌شود. حساب‌های میلیونی شرکت‌های استاد عطا را بلاک کرد، گشایش حساب‌های امپراطور شمال اهرمِ فشاری بود تا صدای او را علیه غنی ببندد و علیه داکتر عبدالله بشوراندش.
ردِ پای او تا پرونده‌ی احمد ایشچی، حذف نام گلبدین از لیست سیاه، کشاندن نامنی‌ها از جنوب به سمت شمال تا مرزهای روسیه... نیز دیده‌ می‌شود.
او در پراکنده‌ کردن گروه‌های جهادی از جمله جمعیت نشان داد که این گروه‌ها با آدم ساده‌ای طرف نیستند. فعالیت اخیرش (در قالبِ تیم انتخاباتی) یک مانور سیاسی بود، تا نشان دهد که ناممکن‌ها را می‌تواند ممکن بسازد، تا نشان دهد که بزرگترین رهبران جهادی را می‌تواند سر انگشتانش بچرخاند.
او قدرت نامریی است...

رسول عبدی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فال عطسه امروز جمعه 31 فروردین + فیلم