محاکمه‌ی غیابی یک ملت


مذاکرات میان امریکا و طالبان (مذاکره میان امریکا و پاکستان) در پشت درهای بسته، تا این‌دم، مذاکره‌ی دوجانبه برای حل مسایل دوجانبه و رسیدن به منافع و خواست‌های دوسویه است. اگر این مذاکرات بخشی از یک بسته‌ی کلان که در آن حفظ منافع حیاتی...

مذاکرات میان امریکا و طالبان (مذاکره میان امریکا و پاکستان) در پشت درهای بسته، تا این‌دم، مذاکره‌ی دوجانبه برای حل مسایل دوجانبه و رسیدن به منافع و خواست‌های دوسویه است. اگر این مذاکرات بخشی از یک بسته‌ی کلان که در آن حفظ منافع حیاتی افغانستان ضمانت شود، نباشد؛ معامله‌ای بر سرنوشت یک ملت سی‌ملیونی خواهد بود.

تداوم مذاکرات در هشت دور‌ه‌ی متناوب به مفهوم آن است که روی موضوعات اصلی، موافقه شده و به جزییات مسایل و پیآمدهای آنها نیز پرداخته شده است. در حالی‌که مردم افغانستان به عنوان سوژه‌ی اصلی این مذاکرات از همه چیز، بی‌خبر اند.

نبود معلومات دست‌اول و معتبر از محتوا و اهداف کلان و راهبردی مذاکرات، به الیناسیون گسترده‌ی اطلاعاتی در این زمینه، انجامیده است.
چون رسانه‌ها، جامعهٔ سیاسی و حتی سخنگویان رسمی، بر پایهٔ تصویرهای ذهنی خود - نه واقعیت‌های عینی در شرف وقوع - به تحلیل و تجزیه‌ی مذاکرات و تبعات آن می‌پردازند.
این امر به صورت سنتی از دولت‌گرایی افراطی حاکم بر تاریخ افغانستان و حالا از نقش گسترده‌ی جامعه‌ی جهانی (امریکا) و قدرت‌های منطقه‌یی در تعیین سرنوشت افغانستان ناشی می‌شود.

وضعیت موجود، وضعیتی طبیعی و خود‌بنیاد نیست؛ وضعیتی است که در شکل‌دهی آن سهم جامعه‌ی جهانی، پررنگ‌تر از سهم مردم افغانستان است. اما اکثریت مطلق مردم افغانستان آن‌را به عنوانی بدیلی برای انارشی و جنگ همه علیه همه، پذیرفته اند. نظام سیاسی مبتنی بر رأی هیأت مؤسسان (لوی جرگه)، حق‌های بنیادین، انتخابات، سازوکارهای نظارت‌ درون‌قوه‌یی و بینا قوه‌ای و میکانیزم‌های نظارت برون‌ساختاری مردم و جامعه‌ی مدنی برای مهار قدرت و پاسخگو سازی مسؤولان در برابر مردم، از جمله‌ی اصولی است که معامله بر سر آن به مفهوم محاکمه‌ی غیابی یک ملت است.

ایجاد یک وضعیت حقوقی و سیاسی به وسیله‌ی نهادهای بین‌المللی و ملی، برای تمام طراحان و عاملان آن، مسؤولیت سیاسی و بین‌المللی ایجاد می‌کند. نیز نهادینه‌شدن یک وضعیت حقوقی و ساختاری، انتظارات مشروعی به وجود می‌آورد که بایستی الزامات و ضمانت‌های نیرومند ملی و بین‌المللی برای حفظ و حمایت از آن، وجود داشته باشد.

مردم در میدان دفاع از کشور و پاسداری از ارزش‌های جدید، بی هیچ کاستی، مقاوم و پایدار ایستاده اند. خفظ وضع موجود نیز بیشتر بر پایه‌ی خون و قربانی نیروهای مسلح افغانستان استوار است تا سیاست‌ورزی نخبگان و مدیریت بحران. اما آنچه مایه‌ی نگرانی و تهدیدآفرین است؛ تفرق و چندپارچگی مرگبار رهبران سیاسی و جریان‌های قومی در بطن بحرانی‌است که منافع حیاتی ما را تهدید می‌کند. اگر این نقاق به زودی پایان نیابد و یک اجماع بزرگ سیاسی جای آن را نگیرد؛ عوامل و نیروهای سیاسی تفرقه‌گرا و نفاق‌افکن، خود به عنوان بخشی از استراتژی بیرونی برای سلطه بر افغانستان تلقی خواهد شد.

افغانستان در دو راهی دشواری قرار گرفته است؛ کشیده‌شدن به سوی یک جنگ نافرجام جدید و واگرایی خفقان‌آور و خفت‌بار و یا حفظ عقلانیت سیاسی و پیوستن به صلحی پایدار در زیر چتر جمهوریت و عدالت سیاسی.
در وضع سخت کنونی، نجات کشور در گرو انسجام بزرگ سیاسی و ملی و ضمانت نیرومند جامعه‌ی جهانی و همسایگان می‌باشد.

مذاکرهٔ امریکا با طالبان کافی نیست. برای ایجاد صلح پایدار، باید تمام قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای و همسایگان افغانستان و از همه مهمتر، خود مردم افغانستان از طریق نهادهای مربوط، در این فرآیند شریک شوند.

تلاش برای استحاله‌ی مشروعیت عقلانی و مدرن (کسب قدرت از مجرای انتخابات) به مشروعیت مبتنی بر غلبه و استیلا به نام مشروعیت الهی نه تنها برگشتی ارتجاعی و متحجرانه است؛ بلکه منافع پایدار هیچ بازیگر درون‌ملی یا برون ملی را نیز، تضمین نخواهد کرد.

عزیزالله آریافر

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر ناگهانی چهره و اندام همایسریال پایتخت بعد 10 سال ! / هم لاغر هم خیلی پیر ! + عکس