ارز گروههای خاص؟!
*فریال مستوفی/ رئیس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران
آمارهای اعلام شده مبنی بر ثبت سفارش میلیارد دلاری، از زمان اعلام تخصیص دلار ۴۲۰۰ توسط دولت، حاکی از آن است که واردات کالا به کشور با افزایش زیادی روبهرو بوده است. از سوی دیگر مشخص نیست که این ارز دقیقا به چه کسانی تخصیص داده شده و مسلما عمده آن در میان رانتجویان و گروههای خاصی که به ارز ترجیحی دسترس داشتهاند، توزیع شده است و به این دلیل که شفافیت کافی در بدنه دولت وجود ندارد لذا برخورد قاطعی صورت نمیگیرد. سوال این است آیا این موضوع خود یکی از مهمترین عوامل ترویج رانت و فساد نیست؟
در شرایط تحریم که چشمانداز مشخصی درخصوص درآمدهای ارزی وجود ندارد و تامین منابع ارزی برای دولت سختتر از همیشه است، مصرف غیرقابل توجیه منابع ارزی و اتلاف آنها به این طریق، درست نبوده و باید با احتیاط بیشتری خرج شوند و لذا ادامه روند تخصیص ارز ارزان به واردات آن هم به عدهای خاص و نه بهطور برنامهریزی شده به بنگاههایی که به چرخه اقتصاد کشور کمک کند، لطمه جدی به ذخایر ملی وارد خواهد آورد. هر چند دولت اختیار دارد که با تکیه بر قدرت سیاسی انحصاری خود نرخ ارز را بهصورت دستوری تعیین کند؛ اما تعیین مقدار تقاضا امری نیست که در کنترل کامل دولت باشد. لذا در چنین شرایطی هرگونه دخالت دولت بر پایین نگه داشتن غیرواقعی نرخ ارز، عملا به تلاطم بازار دامن میزند. از طرفی نوسانات نرخ ارز نشاندهنده عدم ثبات سیاسی است. این موضوع دولت را نسبت به اعلام نرخ واقعی ارز حساس کرده است و باعث شده تا اشتباهات و الگوهای غلط گذشته بارها و بارها تکرار گردد و این به این دلیل است که هیچوقت مطالعه تخصصی درستی در این زمینه انجام نشده است.
به نظر میرسد در این شرایط دولت علاوه بر اینکه به فکر مجازات عوامل فساد باشد باید تدبیری برای تغییر سیاستهای غلط اقتصادی خود بیاندیشد تا با ایجاد فضای سوداور، از کارافرینان مولد، مفسدان اقتصادی نسازد و بدین منظور نیاز به استفاده از متخصصین اقتصادی است که بهجای مدیریت اقتضایی، رویکرد برنامهمحور داشته باشد و از ظرفیتهای بخش خصوصی در جهت رشد اقتصاد استفاده نماید. هر چند دولت فعلی با چالش مهم تحریمهای آمریکا رو به روست اما فشارهای خارجی نباید شاکله اقتصاد داخلی کشور را به گونهای در هم بریزد که فرصت برای عده به خصوص رانت خوار جهت غارت منابع ملی ایجاد شود. دولت و به ویژه بانک مرکزی باید در اینخصوص شفافسازی کنند تا مشخص گردد که این ارزها به چه افرادی تخصیص یافته تا سرمنشاء فساد و رانت مشخص گردد.
پرواضح است که تفاوت نرخ ارز آزاد و دولتی، تولید کننده را ترغیب به واردات میکند و در شرایطی که هزینههای تمام شده بالاست، تولید توجیه اقتصادی ندارد و تولید کننده را به سوی رانت سوق میدهد و این موضوعی است که در اثر سیاستهای اقتصادی دولت ایجاد شده است و بر اقتصاد داخلی و تولید اثرات سوء جبرانناپذیری بر جای خواهد گذاشت چرا که این ارزها باعث وارد شدن کالاهای غیر ضروری به کشور شده است که هیچ کمکی به چرخه تولید نمیکند. در این خصوص لازم است تا به تجربه کشورهای موفق نگاه کنیم. بررسیها در کشورهای موفق نشان میدهد که بدنه بزرگ دولت و وجود شرکتهای دولتی و شبهدولتی و دخالت دولت در اقتصاد یکی از مهمترین دلایل فساد بوده است. اگر دولت بستر را برای حضور و فعالیت بیشتر بخش خصوصی فراهم میکرد، فضای اقتصادی سالمتر و موجب رشد و توسعه کشور میگردید.
در دولتهای مسئولیتپذیر و شفاف دنیا، با فساد برخورد قاطع میشود. اما در مورد ایران به دلایل مختلف چنین قاطعیتی وجود ندارد. مشکلِ ساختاریِ عدم توفیق در مبارزه با فساد را باید در ضعف سیستم نظارت دانست. لذا شفافسازی دولت در بخشهای قانونگذاری، اجرایی، قضایی، لازم و ضروری است. بدنه بزرگ دولت و دخالتش در امور مختلف و تصدی در اموری که مربوط به بخش خصوصی است خود ایجادکننده فساد است.
بنابراین کاهش تصدیگری و کوچکسازی دولت، خصوصیسازی و واگذاریهای عادلانه و منطقی برخی از امور به این بخش از دیگر راهکارهای مبارزه با فساد و رانت است. دولت میتواند ارز را بهصورت شناور کنترل شده در بازار قیمتگذاری کند. با توجه به نزدیک شدن نرخ بازار و نرخ نیمایی، بهترین زمان برای تکنرخی کردن ارز میباشد. قطعا این موضوع با تبعات تورمی همراه هست اما این موضوع مقطعی است و افزایش تورمی که از کسری بودجه میتواند ایجاد شود میتواند به مراتب شدیدتر و با تبعات گستردهتر باشد. یکی دیگر از عوامل مشکل ساز انباشت قوانین و تغییرات آنها در مدت زمان کوتاه است که فعالان اقتصادی را با مشکل مواجه کرده است.
نمود بارز این مساله تغییر مرتب بخشنامههای بانک مرکزی است. در سطح بینالمللی، بحث عدم پیوستن ایران به FATF یکی از موارد قابل ملاحظه میباشد که میتواند وضعیت تجارت بینالمللی ایران با دیگر کشورها بهبود بخشد. یکی دیگر از راهکارها در وضعیت فعلی، بکارگیری دلارهای انباشت شده در دست مردم در پروژههای سودآوریست که میتواند توسط بخش خصوصی تعریف شوند. این موضوع به چرخه اقتصاد کمک خواهد کرد البته در این خصوص لازم است تا دولت تدابیر حمایتی قوی بیاندیشد چرا که سوءمدیریتهای دولت اعتماد مردم را به سیستم از بین برده و لذا در این مورد باید با تدوین یک برنامه دقیق و جامع عمل کرد و شتابزده تصمیم نگرفت.