احمد جمشیدی: هر چه پیش میرویم، معضل ممنوعیت تردد موتورسنگین در معابر سرزمینمان ابعاد جدیدتر و پیچیدهتری پیدا میکند.
شاید این سخنان تکراری باشند ولی خب بههرحال وقتی یک مشکل دائمی و بدون تغییر میماند، سخن جدیدی هم در باب آن از زبان برنمیآید و ناچار به تکرار بدیهیات هستیم.
چند دههای هست که موتورهای با حجم بالای 250 سیسی با ممنوعیت تردد در خیابانها مواجه شده و در همین مدت آمار سرقت و تلفات منجر به فوت و جرح این وسیله نقلیه در کشورمان همواره سیر صعودی داشته است.
به هر میزان که دایره ممنوعیت تردد این وسیله نقلیه تنگتر میشود، به همان نسبت آمار سوانح آن نیز افزایش مییابد.
شاید یکی از معروفترین این سوانح که فضای مجازی را بیش از سایرین تحت تأثیر قرار داد، سانحه تصادف منجر به فوت آقای امیر منصور (معروف به امیرسالار HRC) در منطقه سعادتآباد بود که به شکل تلخی در روز تولدش از دنیا رفت.
موتورسیکلت کیتیام RC8 با حجم 1190 سیسی در ساعات گرگومیش بامداد وارد بلوار سعادتآباد میشود و احتمالاً به خاطر ریسک توقیف موتورسیکلت توسط پلیس با سرعتی فراتر از حد استاندارد در یک خیابان درونشهری در حال تردد است که بالاتر از میدان کاج به علت تخلف راننده کمتجربه یک دستگاه پرشیا و گردش ناگهانی با آن برخورد میکند.
به خاطر سرعت بالای موتورسیکلت پس از برخورد دچار آتشسوزی شده و راکب علیرغم استفاده از تجهیزات ایمنی دچار خونریزی داخلی میگردد.
به همین سادگی یکی از معروفترین و باتجربهترین موتورسواران ایران که ویدئوهای معروفش هر روز در یوتیوب و اینستاگرام بازنشر میشد، فوت میکند.
اما این اولین قربانی ممنوعیت تردد موتورهای با حجم بالا نبوده و آخرین هم نخواهد بود.
اگر گشتی در میان آمار و ارقام تصادفات و فوتیهای سوانح موتورسیکلت بزنید میتوانید بهصورت هفتگی آمار فوتیها را در شهرهای مختلف ایران از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال مشاهده کنید که با مشاهده برخی از فیلمهای آنها در فضای مجازی، آه از نهاد آدمی برمیخیزد.
اما مشخص نیست چرا پلیس راهور و نهادهای مسئول در قبال این مسئله مهم، تمهیدات جدیدی اتخاذ نمیکنند.
اولین توجیهی که در قبال این موضوع مطرح میشود این است که جای موتورسیکلت تنها داخل پیست است و نه در خیابان!
که این سخن از اساس بیمعنی و غیرقابلقبول است.
اول اینکه موتورسیکلتهای حجم بالا در همه کشورهای دنیا اجازه تردد در معابر شهری را دارند همانطور که اتومبیلهای اسپرت چنین اختیاری دارند و بهطورکلی یک وسیله نقلیه را نمیتوان منع مطلق از تردد در خیابان کرد. (طبق قاعده، این امر غیرممکن است)
دوم اینکه پیست یک محیط شبانهروزی نیست و فقط ساعات مشخصی از روز امکان ورود دارد که در همان حالت نیز در ساعات مشخص فقط افراد محدود و مشخصی با مبالغ مشخص و گواهیهای مشخص حق استفاده از پیست را دارند و این محیط یک فضای اشتراکی آزاد نیست که هر کسی هوس موتورسواری کرد به آنجا برود!
سوم اینکه حتی اگر مورد دوم را در نظر نگیریم، باید بگوییم ما در ایران اصلاً پیست موتورسواری ایدهآل و استانداردی نداریم و اتفاقاً چندین سانحه منجر به فوت در داخل پیستهای غیر استاندارد شهرهای مختلف ایران به وقوع پیوسته که جای بسی تأمل دارد.
پیست آزادی بهعنوان بهترین پیست موتور ریس داخل کشور از استانداردها فاصله بسیاری دارد و یک محدوده کوچک، محدود و کمظرفیت است که حتی امکان تست تاپ اسپید را هم به رانندگان و راکبین نمیدهد چه رسد به اینکه تردد در آن برای آنها ارضاکننده باشد.
چهارم اینکه فراتر از همه موارد قبلی، موتورسیکلت حجم بالا اگر ممنوعیت تردد داشته باشد و شمارهگذاری نشود آمار وقوع سرقت و جرم جرائم آن به طرز فوقالعاده چشمگیری افزایش پیدا میکند. (که کرده!)
اما چاره چیست؟
موضوعی که همه افرادی که شناخت اندکی از این فضا دارند میتوانند تأیید کنند اینکه از زمان ممنوعیت شمارهگذاری و ممنوعیت تردد موتورهای حجم بالا افزایش پیدا کرده و تبدیل به یک بدعت شده، آمار فراوان سرقت این وسیله نقلیه است.
با چرخی در فضای مجازی به آمار انبوهی از آگهی خرید و فروش موتورسیکلتهای بهاصطلاح سوئیچ (فاقد سند و سرقتی!) برخورد میکنید.
موتورسیکلتهای حجم بالا چون شمارهگذاری نمیشوند بهراحتی دزدیده شده و بهسادگی معامله میشوند زیرا دردسر یک موتورسیکلت دارای با برگ سبز چندان کمتر از یک موتورسیکلت سوئیچ (سرقتی) نیست!
در این حالت در صورت قصد وقوع جرم و جنایت نیز، همین موتورسیکلتهای “سوئیچ” بهترین وسیله برای انجام چنین اعمالی هستند چون سرقتی بوده و به علت نداشتن پلاک قابل رهگیری نیستند و از آنجایی که نداشتن پلاک یک بدعت کلی است پلیس هم حساسیت ویژهای در قابل آنها نشان نمیدهد.
واقعاً قابل درک نیست که چرا پلیس راهور و حتی نیروی انتظامی تا امروز برای شمارهگذاری کردن و کنترل مالکیت این موتورسیکلتها اقدامی انجام ندادهاند.
اگر یک موتورسیکلت حجم بالا مثل بقیه موتورسیکلتها پلاک داشته باشد توسط پلیس به شکل بهتری کنترل میشود و در صورت وقوع هرگونه جرمی بهراحتی از طریق شماره پلاک امکان رهگیری وسیله نقلیه وجود دارد و به این طریق موتورسیکلتهای شخصی از سرقتی قابل تفکیک میشوند.
مورد دیگر اینکه اگر موتورسیکلتهای حجم بالا شمارهگذاری شوند و در معابر شهری اجازه تردد پیدا کنند موظف به رعایت قوانین تردد در معابر شهری میشوند و در صورت تجاوز از سرعت مجاز توسط پلیس راهور قابل پیگرد و جریمه هستند.
(درحالیکه در حال حاضر به علت ممنوعیت تردد و عدم شمارهگذاری، موتورسیکلتهای سنگین به قوانین اهمیتی نداده و با سرعتی غیرقابلتصور از مسیرهای مجاز و ممنوعه تردد میکنند.)
مهمتر از همه اینها در صورت مجاز شدن تردد، رانندگان این موتورسیکلتها دیگر مجبور به تردد پر استرس و با سرعت غیر مطمئنه نیستند و از ترس دستگیر یا توقیف شدن وسیله نقلیهشان در یک خیابان کم عرض داخل شهری با سرعت بالای 200 کیلومتر بر ساعت تردد نخواهند کرد و به این ترتیب آمار تصادفات دلخراش کاهش چشمگیری خواهد داشت.
جدا از بحث شمارهگذاری یک نکته دیگر نیز قابل طرح است.
با توجه به محدودیت و امکانات نامناسب پیستها که هیچ موتورسوار حرفهای را قانع نمیکند، بهتر است در ساعات کم تردد شبانه پلیس با هماهنگی و برنامهریزی قبلی یکی از بزرگراههای هر شهر را بهصورت هفتگی کنترل و در اختیار موتورسواران قرار دهد تا بهصورت ایمن و بدون مشکل امکان استفاده و تخلیه هیجان علاقهمندان فراهم شود و دیگر شاهد تاپ اسپید زدن موتورسوارها در اتوبانهای برونشهری شهرستانها و یا در بزرگراهی مثل نیایش در تهران بهصورت غیر ایمن و پرخطر نباشیم.
بههرحال در طی این سالها موتورسنگین در ایران از یک وسیله نقلیه به یک مسئله امنیتی تبدیل شده و نیروی انتظامی و دستگاه قضا را نیز درگیر کرده و پروندههای قضایی بسیاری به خاطر ممنوعیتهای اعمال شده بر آن و سرقتهای حاصل از آن ارگانهای متعددی را درگیر کرده که بهتر است یکبار برای همیشه این مشکل بهصورت اصولی حل شود و این زنجیره معضلات پایان بگیرد.
با مجاز شدن شمارهگذاری و تردد این وسیله نقلیه در خیابانهای شهری هم ابزار کنترلی بهتری در اختیار پلیس قرار میگیرد و هم راکبین این موتورسیکلتها رضایت و اطمینان خاطر برای رعایت قوانین تردد در معابر شهری و برونشهری پیدا میکنند.
با اعمال ابزارهای کنترلی، دیگر شاهد سوانح منجر به فوت متعدد نیز نخواهیم بود و دیگر جوانان سرزمینمان به خاطر عشق به یک وسیله نقلیه قربانی نخواهند شد.
بیایید برای یکبار هم که شده از هزینه این عشق بکاهیم شاید نتیجه بهتری عایدمان شود!
نویسنده: احمد جمشیدی