همه چیز را با امر و نهی حل می‌کنیم و توجهی به هویت نداریم


همه چیز را با امر و نهی حل می‌کنیم و توجهی به هویت نداریم

گروه اندیشه ــ یک پژوهشگر حوزه دین با اذعان به اینکه همه چیز را با امر و نهی حل می‌کنیم و به هویت توجه چندانی نداریم، گفت: به یک نوازنده نمی‌توان گفت که این ملودی را با این شیوه خاص بنواز، چراکه برای خودش یک ریتم و مفهومی را دارد. در حقیقت در این کارها که هنری نهفته است کسی امر و نهی نمی‌کند، چرا؟ چون در آن هویت وجود دارد. ما که مجبور شدیم...

همه چیز را با امر و نهی حل می‌کنیم و توجهی به هویت نداریم

به گزارش ایکنا؛ جلسه هفدهم شرح دعای چهل‌ودوم صحیفه سجادیه، شب گذشته، سیزدهم مردادماه با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر حوزه دین برگزار شد. در این جلسه فرازی از سخنان امام سجاد(ع) مورد تفسیر قرار گرفت: «وَ أَحْیِنَا عَلَى سُنَّتِهِ، وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِهِ وَ خُذْ بِنَا مِنْهَاجَهُ، وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَهُ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ، وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ، وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ؛ و ما را بر سنّت او زنده بدار و بر آیین او بمیران و رهسپار راه او گردان و پیماینده طریق واضح او ساز و از مطیعان او قرار ده و در زمره او محشور فرما و به حوض او وارد کن و از جامش سیرابمان گردان».

حسینی بیان کرد: امام سجاد(ع) در این دعا از قرآن شروع کردند و دعا را به پیامبر(ص) ختم کردند. در حقیقت یک نموداری است که از یکجا شروع شده و به یکجا ختم شده است؛ یعنی اگر از قرآن صحبت کنیم، اما از پیامبر(ص) سخنی به میان نیاوریم، سخن ما ناقص است. فضای عمومی این دعا نیز این طور است. در واقع قرآن شب‌نامه‌ای نبود که پیامبر(ص) آن را بین مردم پخش کند و مردم نیز یک چیزی را بخوانند. همچنان که قرآن مانند سبعه معلقه که عرب‌های آن زمان داشتند نبوده است. یکی از پارادوکس‌های اعراب جاهلی این بود که علی‌رغم اینکه از نظر فرهنگی بسیار سطح پایین بودند، اما در ادبیات و هنر ادبیات خیلی قوی بودند.

چرا قرآن مانند سبعه معلقه نازل نشد

وی در ادامه تصریح کرد: لذا در بحث‌های ادبی و ادبیات و شعر خیلی قوی بودند، چراکه فضای فرهنگی آن‌ها با شعر می‌گذشت و سرگرمی و گذران زندگی آن‌ها با شعر بود و این مسائل برای آن‌ها اهمیت داشت. سبعه معلقه، هفت شعری بود که در هر سال جزء برترین‌ها بود که آن را به دیوار کعبه می‌آویختند و تا قرن‌ها و حتی امروز نیز برخی از آن اشعار در کتاب‌ها موجود است؛ بنابراین خداوند می‌توانست قرآن را نیز مانند سبعه معلقه بفرستد، اما چرا این کار را نکرد؟

این پژوهشگر حوزه دین بیان کرد: دلیلش این است که قرآن یک بُنی دارد که این بُن باید در کلام یک شخص پرورش یابد. این یک مفهوم ارگانیک است، یعنی این طور نیست که شما یک متنی را بخوانید و هرمنوتیکی در موردش بحث کنید. قرآن را باید پیامبر(ص) ما برای مردم بیان می‌کرد؛ یعنی اگر قرار بود از کانون دیگری درآید و بر کانون دیگری فرود آید، معلوم نبود چه می‌شد. البته که خداوند از این اتفاقات زیاد دارد و در قلوب خیلی‌ها الهاماتی دارد. در حقیقت ختم نبوت داریم، اما ختم الهامات الهی را نداریم و الآن نیز این طور است. شما نیز ممکن است مخاطب الهامات الهی باشید، چنان که امام علی(ع) فرمود «مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکَرِهِمْ وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ؛ و همواره براى خدا ـ که نعمت‌ها و بخشش‌هایش ارجمند است ـ در پاره‌ای از زمان بعد از پاره دیگر و در روزگارهایى که آثار شرائع در آن‌ها گم گشته بندگانى است که در اندیشه‏‌هایشان با آنان راز مى‏‌گوید و در حقیقت عقل‌هایشان با آن‌ها سخن مى‏‌فرماید».

وی در ادامه تصریح کرد: بنابراین مقام انسان بسیار بالا است و این فاصله‌ای که در برخی از این تفسیر‌ها بین ما و خدا زیاد دانسته‌اند، این فاصله زیاد وجود ندارد. نجوا برای درِ گوشی صحبت کردن است، اما قرآن به صورت خاص، چیزی نبود که خداوند بگوید در دل مردم چیزی بیندازم که اگر می‌خواست، می‌توانست، اما نخواسته است. در طی تاریخ بشر در همه جای جهان همیشه و همیشه، خداوند حرف‌هایی را به مردم زده که امروزه هنوز شک داریم که آیا بودا نیز پیامبر(ص) بوده یا تحت الهامات خدایی بوده است، یا مطالب خود را از پیامبری شنیده است. چون برخی از حرف‌ها این طور است که آدم فکر می‌کند که در یک فضای جاهلی، حرف سنگینی است.

حسینی بیان کرد: اما پاسخ این مسئله را علی(ع) فرمود: «مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکَرِهِمْ وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ»؛ بنابراین همواره خداوند بندگانی داشته که با آن‌ها حرف می‌زده تا به بشر امروزی رسیده است. اما قرآن، به صورت خاص چیزی است که باید در دل پیامبر(ص) می‌نشست و از زبان پیامبر(ص) بیرون می‌آمد؛ لذا ابتدای این دعای چهل‌ودوم صحیفه سجادیه در مورد قرآن است، اما در فقرات پایانی بحث به پیامبر(ص) منتقل می‌شود و در انتها نیز به ما و پیامبر منتقل می‌شود.

آیا با پیامبر(ص) ارتباطی داریم

این پژوهشگر حوزه دین با طرح این سؤال که آیا با پیامبر(ص) ارتباطی داریم یا خیر؟ تصریح کرد: همه خانواده پیامبر(ص) هستیم که البته کمتر به این تعبیر رسیده‌ایم. پیامبر(ص) را به عنوان یک رهبر و فرمانده می‌دانیم، اما گویی که قرار نیست این طور به قضیه نگاه کنیم که او پدر ماست. چنانکه فرمود: «انا و علی ابوا هذه الامه» یا اینکه خداوند می‌فرماید همسران پیامبر(ص) ام‌المؤمنین هستند؛ یعنی گویی که همه مؤمنان در یک خانواده هستند و انتساب ما به این خانواده به میزان تبعیت قلبی و بعد تبعیت عملی است. اگر بخواهیم در سه محور و بازه حرف بزنیم می‌توانیم تبعیت قلبی، اعتقادی و عملی را مطرح کنیم. ممکن است یک نفر اعتقاد قلبی و اعتقادی‌اش خوب باشد، ولی عملش اندک باشد و برعکس؛ بنابراین این‌ها تبدیل به یک خانواده شده‌اند و نه‌تنها همه مسلمانان تحت خانواده‌ای هستند که پدر آن‌ها علی(ع) و پیامبر(ص) است، بلکه روایتی داریم که می‌گوید: مسلمانان برادرند. راوی از امام می‌پرسد که آیا برادر ناتنی هستند؟ در پاسخ فرمودند که خیر برادر تنی هستند.

وقتی کسی این نوع ارتباط عاطفی را با پیامبر(ص) برقرار کند، از آن طرف نیز این آیه معنا می‌شود که فرمود: «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَئوفٌ رَحیمٌ»؛ یعنی اگر یک خار در پای شما می‌رفت، گویی که در چشم پیامبر(ص) رفته است. وقتی این حس باشد آن وقت ما برای تبلیغ دین و دینداری نیز مشکلی نداریم، اما آیا از این مسیر رفته‌ایم یا بخشنامه شده است؟

وی تصریح کرد: سپس در ادامه روایت دارد که همه شما پدران و مادران مشترک دارید، چنانکه فرمود که پدر شما نور و مادرتان رحمت است. ببینید که شما را در چه افقی نگاه کرده. در غیر از این فضا هویتی داریم که می‌گوییم فرزند فلانی و با فلان ملیت و ... هستیم، اما دین می‌گوید که دایره را وسیع‌تر کنید که پدر شما نور و مادرتان رحمت است؛ لذا شما چرا فکر می‌کنید که زمین خورده‌اید و به دلیل خطایی که آدم کرد به بیرون از بهشت افتادیم؟ برای آدم و حوا اتفاقی افتاد و و بعد توبه کردند و بعد طبق دستور الهی همه از بهشت بیرون آمدند؛ یعنی بیرون آمدن ما از بهشت محصول گناه آدم نیست. متأسفانه در فرهنگ اسرائیلیات این هست و به بسیاری از ادبیات ما نیز سرایت کرده است. این‌هایی که می‌گویند: «من ملک بودم و فردوس برین جایم بود، آدم آورد در این دیر خراب آبادم» صحیح نیست. خدا ما را در زمین به عنوان خلیفه آفرید و گفت که برای تو مسیری قرار داده‌ام که با انسا‌ن‌های دیگر برادر شوید؛ بنابراین اصل مطلب این است که پدر شما نور و مادرتان رحمت است.

این پژوهشگر حوزه دین در ادامه بیان کرد: اگر به من و شما از اول این طور یاد می‌دادند که چنین رابطه‌ای با انسان‌های دیگر داریم، بابت کوچکترین مسائل دعوا نمی‌کردیم و آبروی یکدیگر را نمی‌بردیم؛ یعنی ما این طور برادر و خواهر هستیم. می‌گوید که پدر تو نور و مادرت رحمت است و همه شما برادر تنی هستید، اما باید خودتان را معرفی کنید. اگر به شما بگویند که خودتان را معرفی کنید، می‌گویید که من فلانی، فرزند فلانی و متولد فلان‌جا هستم، اما من می‌گویم که تو این نیستی چراکه این هویت بسیار ظاهری است و در این صورت ما با یکدیگر بیگانه هستیم و افق ما نیز پایین می‌آید، اما اگر بگویم که پدرم نور و مادرم رحمت است قضیه متفاوت می‌شود. اگر بخواهم ملموس‌تر سخن بگویم، یعنی پدر ما پیامبر(ص) و علی ابن ابیطالب(ع) است.

بی‌توجهی به هویت

حسینی در ادامه افزود: وقتی کسی این نوع ارتباط عاطفی را با پیامبر(ص) برقرار کند، از آن طرف نیز این آیه معنا می‌شود که فرمود: «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَئوفٌ رَحیمٌ»؛ یعنی اگر یک خار در پای شما می‌رفت، گویی که در چشم پیامبر(ص) رفته است. وقتی این حس باشد آن وقت ما برای تبلیغ دین و دینداری نیز مشکلی نداریم، اما آیا از این مسیر رفته‌ایم یا بخشنامه شده است؟.

وی تصریح کرد: امام سجاد(ع) فرمود: ما را در جمع پیامبر(ص) قرار بده «وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ، وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ». فرض کنید که یک عده به فوتبال می‌روند، در اصطلاح می‌گویند که بچه‌ها آمدند که این گروه را زمره می‌گویند. باید از خدا بخواهیم که ما را در زمره رسول خدا(ص) قرار دهد که وقتی یک جایی در این عالم می‌رویم بگویند در زمره پیامبر(ص) هستند. این که زمره را مطرح می‌کند در حقیقت مسئله هویت به میان می‌آید. باید برای خودتان هویت قائل باشید که در این صورت از آن هویت نیز بهره می‌برید.

حسینی در ادامه بیان کرد: متأسفانه همه چیز را با امر و نهی حل می‌کنیم و به این هویت توجه چندانی نداریم. هیچ کس نمی‌تواند به یک نقاش حرفه‌ای بگوید که فلان کار را در اثرش انجام دهد. همچنان که به یک نوازنده نمی‌توان گفت که این ملودی را با این شیوه خاص بنواز، چراکه برای خودش یک ریتم و مفهومی را دارد. در حقیقت در این کار‌ها که هنری نهفته است کسی امر و نهی نمی‌کند، چرا؟ چون در آن هویت وجود دارد. ما که مجبور شدیم همه‌چیز را با امر و نهی حل کنیم به خودمان هویت نداده‌ایم.

انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس عجیبی که منوچهر هادی از دخترش موقع سال تحویل رو کرد+ عکس