نقد فیلم رگ خواب: سیاهی، سفیدی و اندوه طوفان
در زمینه مشکی آغازین فیلم، برای داریوش مهرجویی سفید نوشته میشود. این میتواند راهی باشد برای ورود به رگ خواب. پس این انتظار در مخاطب به وجود میآید که قرار است به تماشای فیلمی بنشیند که حال و هوای آثار مهرجویی را داراست. اصلا رگ خواب فیلم همین نکته است. در ادامه با نقد فیلم رگ […] نوشته نقد فیلم رگ خواب: سیاهی، سفیدی و اندوه طوفان اولین بار در...
در زمینه مشکی آغازین فیلم، برای داریوش مهرجویی سفید نوشته میشود. این میتواند راهی باشد برای ورود به رگ خواب. پس این انتظار در مخاطب به وجود میآید که قرار است به تماشای فیلمی بنشیند که حال و هوای آثار مهرجویی را داراست. اصلا رگ خواب فیلم همین نکته است. در ادامه با نقد فیلم رگ خواب به کارگردانی حمید نعمت الله همراه نت نوشت باشید.
فیلم شروع میشود. با نریشنی از مینا که نقش آن را لیلا حاتمی ایفا میکند. در ادامه نیز نریشنهای عاشقانهی دیگری را با صدای لیلا حاتمی میشنویم. این صدا، این عاشقانه و این فراغ پس از عشق چقدر تداعی کننده لیلا ی مهرجویی میشود که اتفاقا نقش لیلای فیلم را نیز لیلا حاتمی ایفا میکند. حتی نماهای بسته ای که از تخم مرغهای جوشان در هر دو فیلم گرفته میشود مفهوم مشترک باروری و رابطه را بیان میدارند.
نقد فیلم رگ خواب: سیاهی، سفیدی و اندوه طوفان
فیلم پیش میرود، مینا پس از طلاقش، برای گذران زندگی در پی کار است. “سارا”ی مهرجویی نیز برای جور کردن بدهی، در جستجوی کار بود. سارا نیز با پولهایی که به دست میآورد، خرید خانه را عهده دار میشود، در عین حالی که وظایف دیگری همچون آشپزی کردن را انجام میدهد. پیراهنی سفید تن شوهرش میکند. مینا نیز پیراهنی سفید را تن پوش معشوقش کامران حصیبی کوروش تهامی میکند.
“بانو” را یادمان نرود که پس از آگاهی از خیانت همسرش، خانه و زندگی اش را به دستان کولیها میسپارد و به یغمایش میبرند. اینجا مینا ست که دل خویش را به کامران میسپارد و بی کاشانه میشود و پس از آگاهی از خیانت او، کولی وار در خیابانها و تپه ها، زیر باران، خمیده با کیسه ای سیاه بر سر، زیر باران پرسه میزند. و چه علی “سنتوری” وار تپهها را طی میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم رگ خواب اثر حمید نعمت الله فیلم فارسی مدرن یا عاشقانهای غمگین؟!
یکی از ویژگیهای آثار داریوش مهرجویی، استحالهی شخصیتهای فیلم هایش میباشد. که از همان “گاو” شاهدش هستیم. “مش حسن” پس از مرگ گاوش، گاو منشانه رفتار میکند. لیلا پس از آنکه تن به رضایت ازدواج مجدد همسرش میدهد، تاب نمیآورد و با اینکه سترون است، زنانگی کاملی را به بار مینشاند.
سارا پس از ایثار عشق و زنانگی اش در پای زندگی و همسرش، وقتی میفهمد که شوهرش درکی از رفتارهای او ندارد، دیگر در قالب زنی سنتی و خانه دار ظاهر نمیشود، بلکه خانه اش را ترک میکند. بانوی مدرن و روشنفکر نیز پس از به یغما رفتن شوهر و خانه اش، تبدیل به زنی عصیان گر میشود. علی سنتوری هنرمند، پس از بی توفیقی هایش، گرفتار اعتیاد میشود.
مینای “رگ خواب” نیز چنین سیری را در فیلم میپیماید. زنی که شکسته میشود و در انتها تصمیم به بازسازی دوبارهی خویش میگیرد. اینجا برای نقد فیلم رگ خواب بهتر است که برای دقیق شدن در دیگر جنبههای فیلم به خود “رگ خواب” فارغ از رگههای مهرجوی گونه اش بپردازیم.
پیش از آغاز نقد فیلم رگ خواب نگاهی گذرا به داستان این فیلم خواهیم پرداخت مینا زنی است که در ابتدای فیلم طلاق میگیرد و حال درصدد ساختن زندگی جدیدی برای خویش میباشد. او از همان اول، احساسها و حالاتش را در قالب نریشن برای پدر خویش ( تماشاگر ) بیان میکند. مینا به دلیل آنکه به تازگی از زندگی زناشویی خارج شده و تجربهی عاطفی خوبی را هم نداشته، زنی شکننده و حساس است.
در طی جستجوی کار با کامران آشنا میشود؛ مردی به ظاهر خوش چهره و قامت که مدیر رستوران است. زبان فرانسه را که نمادی است از عشق میداند، رفتارهای عاشقانه را بلد است. به مینا آرامش میبخشد، برایش صبحانه درست میکند و در این حین از او فیلم هم میگیرد و طنازی میکند، ترانهی فرانسوی را همخوانی میکند و جمله ای عاشقانه بر دستمال کاغذی مینویسد. ( که چه استعارهی جالب و به جایی است از روابط امروزی که انسانها یکدیگر را چون دستمال کاغذی مصرف میکنند و بعد دور میاندازند. اتفاقی که در فیلم هم رخ میدهد.)
هدیه و پناه و اطمینان به مینا میدهد. با او کاهگل میخورد، ساز مینوازد، و تمام حسها و میلهای خفته و سرکوب شدهی مینا را با رفتارهای اینچنینی اش بیدار میسازد. برای مینایی که از رابطهی قبلی اش سرخورده است، تمام رفتارهای کامران چون آغوش و مامنی گرم برایش محسوب میشود و دل به او میبازد.
دلیل دیگر شکل گیری این رابطهی نادرست، نداشتن الگوی مناسب برای میناست. او در کودکی مادر خویش را از دست میدهد. بنابراین الگوی زنانهی او نیز از دست میرود. به تعبیری نمیتواند به بلوغ زنانهی خویش برسد. با پدری زندگی میکرده که دائما در او به خاطر یکسری از رفتارهای کودکی اش مانند خاک خوردن، احساس گناه ایجاد و او را سرزنش میکرده است. اعتماد به نفس چنین آدمی از بین رفته و همین امر باعث میشود که پدر نتواند برای دخترش الگوی مناسب مردانه باشد.
بیشتر بخوانید: فیلم عصبانی نیستم ساختهی رضا درمیشیان، عصبانی هستم
در ادامه نقد فیلم رگ خواب میتوانیم نگاهی اساطیری به فیلم نیز داشته باشیم. در اسطوره، طبیعت نماد زنانگی است. خاک نیز به عنوان عنصری از طبیعت میتواند نماد زنانگی باشد. گرایش مینا به خوردن خاک، در اصل شوق او برای رسیدن به زنانگی است که به دلیل رفتار نادرست پدر، این شوق سرکوب میشود و مینا به بلوغ کاملی نمیرسد. درست از همین نقطه است که وقتی کامران با او خاک میخورد و از این رفتار مینا حمایت میکند، مینا گویی دارد به زن بودنش و کمال خویش (اگرچه در ظاهر نزدیک) میشود و به سمت کامران میگراید.
نیمهی دوم فیلم رگ خواب بیانگر پیامدهای این دلدادگی و رفتارهاست و بیشتر به سمت نقد جامعهی مردسالار ایرانی میرود. که البته در این امر هم کم بزرگنمایی نمیکند و تا آنجایی پیش میرود که حتی زنی که در ابتدا با مینا در رستوران سر جدال بود، پس از آگاهی از خصومت مرد، گونهی وی را میبوسد و مرد تا جایی پلید جلوه میکند که تنها پس از یک بار برقراری رابطه با مینا او را رها میکند و در سخت ترین شرایط تنهایش میگذارد و او را که باردار است مورد حمله قرار میدهد.
بیشتر بخوانید: فیلم اینجا بدون من , اقتباسی از نمایشنامه باغ وحش شیشه ای تنسی ویلیامز
گرچه فیلم رگ خواب پیش از آنکه چهرهی دیگر و منفی کامران را نشان دهد، به مخاطب اشارههایی مبنی بر این امر میکند. از باشه گفتن فرانسوی خانم مدیر رستوران و آشنایی کامران به زبان فرانسه، خود گواهی است به وجود رابطه ای بین این دو. و یا در نمایی که پس از همخوابگی با مینا میخواهد پیراهنش را بپوشد درحالیکه زیرپوشی پاره به تن دارد، بیانگر کامل نبودن و زشتی و پوسیدگی چهرهی درون او بر خلاف زیبایی ظاهری و خوش پوشی اش است. همچنین هم نشینی مینا و برج میلاد که شمایلی اهلی وار و مردانه دارد و در چندین نما هم تکرار میشود نیز میتواند بیانگر اسیری زن در جامعه امروز باشد.
اگر در نقد فیلم رگ خواب بخواهیم به جنبههای فنی و سینمایی بپردازیم باید از فیلمبرداری چشمگیر و چشم نواز و درست فرشاد محمدی یاد کنیم. به یاد بیاوریم سکانس رقص آگین مینا و چگونگی نمایش درون خوش او در قالب تصاویر و یا فلو و فوکوسهای دوربین روی مینا و کامران در صبح پس از رابطه که بیانگر تصورات موهوم و گنگی و آشکار نبودن شخصیت آدمهای پیرامونمان و چنین رابطه ای است.
و یا نماهایی خالی و سرد از پلههای فرار سرد و سنگی ساختمانی که مینا اقامتی موقتی در آن دارد که بیانگر فرار از نبض و جریان اصلی زندگی میباشد. تصاویری که به یاد میمانند و آوای ناب همایون شجریان و نوای ساز سهراب پورناظری درخشان ترشان میکنند.
در نقد فیلم رگ خواب باید گفت که این اثر داستان آدمهای امروز جامعه ماست که هنگامی که رگ خواب را یکدیگر را مییابند، میتوانند تا سرحد عشق مانند نیمه اول فیلم به اوج ببرند و یا مانند نیمه دوم فیلم تا سر حد جنون به موج بکشانند. و در این بین مینای شکسته است که ققنوس وار پس از ویران کردن خویش در صدد آفرینش مینای جدیدی است که به لحاظ اساطیری هم حرکتی قابل توجیه میباشد.
چرا که به دلیل ویژگی زایندگی زن، او هیچگاه از بین نمیرود، بنابراین حرکتی دایره وار را طی میکند و نمادش هم در اسطوره دایره است. درست بر خلاف مرد که در اساطیر حرکتی خطی دارد. رفتاری هم که مینا میکند عینا بدین صورت است. در مسیر دایره ای خویش به خودآگاهی میرسد که ما در پایان با چهره ای مصمم از وی رو به رو میشویم.
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty