نشد


نشد

خواستم از از اول بنویسم که نشد تا کدام واژه ی بی حوصله مستور شوم؟ از کجا باز به مقصود خودم برگردم؟ تا کجا باید از این خاطره ها دور شوم؟ من همانم که نگاه تو فرو ریخت مرا عاقبت هم بت خود سخته یشاعر:حسین بدری

خواستم از از اول بنویسم که نشد
تا کدام واژه ی بی حوصله مستور شوم؟
از کجا باز به مقصود خودم برگردم؟
تا کجا باید از این خاطره ها دور شوم؟

من همانم که نگاه تو فرو ریخت مرا
عاقبت هم بت خود سخته ی آغوشت
می روم تا به ملاقات خودم برگردم
من بی رونق دل باخته ی خاموشت

در جهانی که همه ثانیه ها تاریک اند
با تو هر لحظه پی کشف شقایق بودم
در همان جا که به من تهمت سردی بستند
با تو من ثانیه به ثانیه عاشق بودم

از تو تا خاطره ی گم شده ات راهی نیست
خواستم سبز شود دیده ی خیسم که نشد
عشق تو خاطره ی برگ خزانم شده است
خواستم باز از اول بنویسم که نشد

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر فوق العاده زیبای خانم بازیگر سریال در پناه تو بعد 29 سال ! / انگار قالی کرمانه !