خیال می کنم، پس هست!


خیال می کنم، پس هست!

مدتی پیش بدون آن که اطلاع داشته باشم یکی از کتاب های من با نام حجاب بی حجاب را در یکی از سازمان های صنعتی توزیع کرده بودند.

( که اگر خبر داشتم لااقل پیشنهادهای دیگر و مناسب تری برای توزیع بین همکاران شان می کردم) و بعد فهمیدم که برخی از دریافت کنندگان کتاب که به هر دلیل ( و کاملا قابل درک) نسبت به این عنوان حساسیت داشته اند یا به فریضه حجاب معتقد نبوده اند بدون ورق زدن کتاب آن را کنار گذاشته و از دریافت آن اظهار ناخشنودی کرده اند.
چندی پس از آن یک مرکز توزیع محصولات فرهنگی همین کتاب را در صفحه خود در یکی از شبکه های اجتماعی معرفی کرد و آنجا هم که غالب مخاطبانش افراد انقلابی و مذهبی و مثلا حزب اللهی ( و معتقد به حجاب) بودند، دیدم برخی افراد کامنت های ناسزا و شکایت از کتاب و نویسنده اش نوشته اند.
ظاهرا فرقی نمی کند که غیر مذهبی باشی یا مذهبی، انقلابی باشی یا ضدانقلاب، معتقد به حجاب باشی یا مخالف حجاب، به هر حال بیماری فراگیر و مشکل عمومی این است که بدون اطلاع از محتوای کتاب در باره آن قضاوت داریم و برای نویسنده اش حکم صادر می کنیم!
این طرف با تصور آن که یک نویسنده ی روحانی و حکومتی در باره تأیید گفتمان رسمی حجاب کتاب نوشته، نخوانده و ندانسته آن را تخطئه می کند چون از سیاست های حاکمیتی و گشت ارشاد و ... دلخور و آزرده است، و آن طرف هم با تصور اینکه یک نویسنده لیبرال ضدانقلاب به تخریب مفهوم حجاب پرداخته بدون آن که کتاب را ببیند و بخواند به او ناسزا می گوید!
آن رفتار مدعیان آزادی و دموکراسی و چندصدایی است و این هم رفتار مدعیان دینداری و باورمندی به ارزشهای مذهبی و اعتقادی است، در حالی که نه آن معیارها و نه این اصول هیچ کدام نمی پذیرد که ندانسته و نفهمیده در باره موضوعی حکم کنیم.
قرآن کریم بشارت نجات و سعادت را به کسانی منحصر می داند که قبل از انتخاب و تصمیم، سخن را می شنوند.
بندگان خداوند و اهل ایمان و معرفت کسانی هستند که قبل از هرگونه قضاوت و اظهار نظری می بینند و می شنوند و می خوانند!
ما امروز با کسانی روبروییم که بدون دیدن یک فیلم یا برنامه تلویزیونی آن را تحلیل می کنند و بدون خواندن یک کتاب یا یک مقاله در باره آن حرف می زنند!
خدا می داند که چه قدر غیبت و تهمت و دروغ و شایعه همین طور شکل می گیرد و فضای محیط روابط اجتماعی را تیره و تار می کند.
امیر مؤمنان فرمود: "لیس بین الحق والباطل إلا أربع أصابع" یعنی میان حق و باطل تنها چهار انگشت فاصله است! و هنگامی که منظور او را پرسیدند چهار انگشت خود را میان چشم و گوش خود قرار داد و گفت: آن چه با چشم خود دیده ای حق است [و می توانی نقل کنی] و آنچه تنها به گوش شنیده ای باطل است! و از همین رو در احادیث دینی تعابیری صریح چون "کفی بالمرء کذبا أن یحدث بکل ما سمع، در دروغگویی یک نفر همین کافی است که هر چه بشنود نقل کند" دینداران را از دامن زدن به شایعات و تصورات ذهنی بر حذر داشته تا جایی که قرآن کریم با عبارت "إن بعض الظن إثم" برخی گمان ها و تصورات ذهنی را گناه دانسته است!

*دکتر محمدرضا زائری، نویسنده و کارشناس مسائل دینی
*یادداشت منتشر شده در روزنامه خراسان

کد خبر 1282242

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی