بازیگر سریال بوی باران با تاکید بر اهمیت استفاده از لهجه های مختلف در سریال ها گفت: با استفاده از لهجه یزدی کاراکتر کارآگاه را مردمی تر و دلنشین تر کردم.

سرویس فرهنگی خبرگزاری موج-محمدصالح حجت الاسلامی: بهزاد داوری بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون که این روزها در سریال بوی باران در نقش عباس از شبکه دو مهمان خانه های مردم است، در خبرگزاری موج در مورد نقشش گفت: در قصه اولیه یک بازپرس داشتیم که او هم دستیاری داشت. در اوایل تولید این سریال، نقش بازپرس را لون هفتوان به عهده داشت و من هم نقش دستیار را داشتم. ما یک سکانس هم با هم بازی کردیم که متاسفانه آن اتفاق ناگوار افتاد و این هنرمند از دنیا رفت. پس از آن من با سید مهرداد ضیایی همبازی شدم.

وی افزود: در طول قصه با نظر نیروی انتظامی نقش دستیار حذف و این نقش تبدیل به یک سرگرد آگاهی شد تا در ادامه به همراه بازپرس به این شکل بر روی پرونده کار کنند. ضمن این که این دو کاراکتر رفاقتی هم با هم دارند که این هم از هم دانشکده ای بودن آنها نشات می گیرد و حتی در طول سریال هم دیده می شود که این دو نفر با یکدیگر شوخی هایی هم دارند و روابطشان از چارچوب خشک صرفا کاری، کمی فاصله می گیرد.

عمق نقش برایم مهم است نه کمیت آن

داوری در مورد کمیت نقشش در سریال گفت: من در کنار بازیگری به نقاشی و نوشتن فیلمنامه و نمایشنامه هم می پردازم، بنابراین در عین حال که مانند هر بازیگر دیگری به کمیت نقش هم اهمیت می دهم اما عمق نقش برایم نسبت به درازای نقش اولویت دارد. گرچه من در این سریال تا قسمت های پایانی حضور دارم و هرچه داستان جلوتر می رود و حضور پلیس پررنگ تر می شود نقش من هم پررنگ می شود.

این بازیگر در مورد نحوه دعوت شدنش به این پروژه افزود: برادران معظمی از دوستان قدیمی من هستند که پیش از این دو سریال زاویه هفتم و شیوع را با محمود معظمی کار کرده و سریال دیوار شیشه ای را هم با احمد معظمی کار کرده ام.

لهجه ها چاشنی آثار تلویزیونی و سینمایی هستند

پینهاد لهجه یزدی برای نقش سرگرد آگاهی را من دادم

بعد از اینکه در مورد این نقش با من صحبت شد، فیلمنامه را مطالعه کردم و متوجه شدم بامزگی و جذابیت خاصی دارد که از آن خوشم آمد. بعد پیشنهاد دادم اگر بخواهم این نقش را بازی کنم، با لهجه یزدی صحبت خواهم کرد. در ابتدا کارگردان با این پیشنهاد مخالفت کرد و نگران بود که این نقش به تیپ نزدیک شود و یا شائبه طنز ایجاد شود؛ اما من گفتم که همه لهجه ها تیپ نمی شوند، ضمن اینکه، مگر این همه افراد ساکن شهرهای مختلف که لهجه های خاص خود را دارند، همه طنز و کمدی هستند؟! اما عباس نعمتی ، نویسنده سریال، از پیشنهاد من خیلی استقبال کرد. آقای معظمی هم در طول دوره تولید معتقد بودند که کاش این کار را نمی کردیم اما بعد از اینکه حدود شش هفت قسمت سریال تدوین شد، از اتفاق رخ داده ابراز رضایت کردند.

این هنرپیشه در مورد علت ارائه این پیشنهاد گفت: جدای از اینکه حال و هوایی طبیعی تر به کار می داد، من نمی خواستم این کاراکتر در یک چارچوب خیلی خشک و با دیسیپلین بازی کنم؛ اما با این شکل کمی مردمی تر و خودمونی تر می شود و احساسم این بود که مردم راحت تر آن را می پذیرند و البته پس از شروع پخش سریال دیدم که درست فکر کرده بودم. من دوست دارم همه نقش ها و آدمها را شیرین دوست داشتنی بازی کنم، از این نقش که یک پلیس و شخصیتی مثبت است تا نقش های منفی را تیره نمی بینم. در واقع معتقدم آدمها از بدو تولد بد نیستند.شرایط و جامعه است که این افراد را بد می کند و به همین دلیل من دوست ندارم که آنها را منفی بازی کنم.

داوری در ادامه گفت: آن رفتار و خصوصیاتی که از آن افراد در قالب من بروز می کند و به مردم نشان داده می شود، ناخودآگاه آن آدم بد را نشان خواهد داد ولی ممکن است درون و ذات آنها شرور نباشد و خیلی از آنها در شرایط دیگر بد نمی شدند. در واقع بدی و خوبی نسبی است و در شرایط مختلف ابعاد مختلفی از افراد دیده می شود. بنابراین معتقدم که آدم بدها را نباید بد بازی کرد و شاید بهتر باشد که خاکستری دیده شوند تا مردم بر اساس رفتار بدش به بدی او پی ببرند.

لهجه ها چاشنی آثار تلویزیونی و سینمایی هستند

لهجه ها چاشنی آثار تلویزیونی و سینمایی هستند

وی در ادامه اظهار داشت: من همیشه این انتقاد را به سریال ها دارم که چرا همه کاراکترها باید با لهجه تهرانی و به زبان فارسی صحبت کنند، در حالیکه ما تنوع قومی و زبان ها و گویش ها را نه تنها در سراسر کشور بلکه حتی در تهران هم داریم. به نظر من این طیف لهجه ها و چهره ها آثار نمایشی ما را جذاب تر و دلنشین تر می کند. معتقدم که سریال ساختن مانند آشپزی می ماند و تنوع لهجه ها و خرده فرهنگ ها مانند چاشنی های خوش طعمی به جذابتر شدنش کمک می کند.

این بازیگر ادامه داد: استفاده از لهجه ها بسیار شیرین است و پیشنهاد می کنم به کارگردانان که در آثارشان طیفی از این افراد را داشته باشند چرا که همه ایران، تهرا، اصفهان و یا تبریز نیست.

بهزاد داوری در مورد اینکه آیا اصالتا یزدی است گفت: این روزها این سوال را زیاد از من می پرسند اما من مادری بختیاری و پدری اصفهانی دارم و در اصفهان بزرگ شده ام اما عاشق لهجه ها هستم و تا جایی که توانستم و با دقت و تمرکز بر روی افراد و دوستان مختلفی که در دانشگاههای متعددی که در آنها حضور داشته ام، تا حدی به لهجه های کرمانی ، یزدی، اصفهانی، مازندرانی و گیلکی آشنا شده ام.

وی افزود: از زمانی که همسر برادرم که از اهالی نایین و نزدیک به یزد است، به خانواده ما پاگذاشت، توجه من به لهجه آهنگین یزدی جلب شد و این آهنگ را از همانجا به ذهن سپردم. گرچه برای بازی در این نقش تمرین هم کردم. حتی نزدیک به ده سکانس را برای یکی از اقوام و دوستم ارسال کردم تا با لهجه برایم بخوانند و من با گوش کردن به آنها و تمرین کردن بتوانم به این آهنگ لهجه تسلط پیدا کنم. من به هیچ وجه به گویش یزدی وارد نمی شوم چرا که قطعا دچار اشتباه می شدم و این در مورد همه شهرهای ما صدق دارد؛ اما آهنگ هر لهجه نشانگر آن جغرافیا است. حتی در اگر کسی با گویش اصفهانی سخن بگوید فهم آن برای دیگران سخت می شود؛ چرا که اصطلاحات محلی خاص خود را دارند که به گوش افراد غیر بومی آشنا نیست.

بهزاد داوری افزود: اگر به یاد داشته باشید من در سریال پشت کوه‌های بلند ساخته آقای امرالله احمدجو با لهجه اصفهانی صحبت می کردم و به رغم اینکه من در این شهر به دنیا آمده و بزرگ شده ام و نفرات مقابلم هم با لهجه اصفهانی صحبت می کردند؛ تازه متوجه شدم که صحبت کردن به این لهجه چقدر سخت است و چه تنوعی در آن وجود دارد. حتی در سریال در مسیر زاینده رود آقای فتحی تلاش خیلی خوبی برای حفظ و ادای لهجه اصفهانی شده بود اما باز هم هنرمندان اصفهانی ایراداتی را به آن می گرفتند.

لهجه هم می تواند مایه دلبری باشد و هم دلخوری

بازیگر سریال بوی باران افزود: در واقع استفاده کردن از لهجه هم می تواند مایه دلبری باشد و هم دلخوری. بنابراین بازهم تاکید می کنم که در بهره گیری از لهجه ها، هرگز وارد گویش ها نمی شوم و سعی می کنم به آهنگی نزدیک شوم که همان هم بسیار سخت است و باید مراقب باشم تا به سمت طنز و یا تمسخر نرود.

شباهت کارآگاهان و هنرمندان

وی با بیان اینکه به نظر من این سریال مخاطب خود را پیدا کرده است، در مورد علاقه اش به بازی نقش پلیس گفت: من پلیسها و کارآگاه ها را دوست دارم. جدای از اینکه جانشان را برای امنیت ما به خطر می اندازند، از شخصیت جستجوگر کارآگاهان خوشم می آیند و به نظرم به دلیل اینکه مدام به دنبال کشف و یافتن چیزی هستند، به هنرمندان شبیه اند و در داستانها و زندگی کارآگاهان، معماهایی هست که به تدریج گره آنها باز می شود.

داوری در مورد صحنه های اکشن این سریال و اینکه آیا خودش آنها را بازی می کند گفت: اکشنهای این سریال بیشتر به عملیات دستگیری اختصاص دارد حتی در صحنه ای یک تیم پنجاه نفره به یک سوله حمله می کنند تا فردی را دستگیر کنند. من تا جایی که به جسمم آسیب نرسد، دوست دارم که صحنه های اکشن را خودم بازی کنم. ضمن اینکه ما از مشورت های کارشناسان پلیس به عنوان مشاور بهره می گرفتیم. زمانی که من در محیط اداری پلیس و یا ماشین های پلیس حضور داشتم، مشاور حضور پیدا می کرد و نکاتی مانند نحوه گرفتن اسلحه و یا ادای برخی کلمات یا استفاده و یا عدم استفاده برخی جملات را گوشزد می کرد.

بازیگر نقش عباس تاکید کرد: البته نیروهای پلیس دوست داشتند که اکشن نقش من بیشتر باشد.

وی در مورد اینکه بیشتر بازی هایش را در مقابل سیدمهرداد ضیایی دارد گفت: البته من در سکانسهایی مقابل رضا کیانیان، رویا نونهالی، مهدی سلوکی، نرگس محمدی و ... هم بازی دارم. به دلیل وقوع داستان در لوکیشن های مختلف از یک سو و از طرف دیگر تکمیل نبودن فیلم نامه امکان رج زدن و تکمیل شدن بازی ما وجود نداشته و تصویر برداری برخی سکانس ها با حضور ما تا همین روزها ادامه یافته است.

لهجه ها چاشنی آثار تلویزیونی و سینمایی هستند

تکمیل نبودن فیلمنامه قدرت تحلیل بازیگر را کاهش می دهد

داوری در مورد تکمیل نبودن فیلمنامه از ابتدای آغاز پروژه گفت: در واقع قصه اصلی مشخص بود. بخشی از فیلمنامه، سیناپسها و سکانسهای بیست سی قسمت ابتدایی هم آماده بود و به تدریج قصه های دیگری هم به آن اضافه شد. البته این به نظر من کار را برای بازیگر بسیار سخت می کند. چرا که یک بخش مهم بازیگری تحلیل نقش است. بازیگر نیاز دارد تا ببیند این شخصیت یا تیپی که در این داستان حضور دارد، از کجا شروع و به کجا ختم می شود، چه اتفاقاتی برایش می افتد و قبل و بعد هر اتفاق چه رخ می دهد تا به تحلیلی برسد که در روند بازی اش بسیار تاثیر دارد. من به آن و لحظات نابی که یک بازیگر می سازد و بعضا خودش را بازی می کند اعتقاد دارم و این مهم است که بازیگر چقدر در ایفای یک نقش دخالت دارد. بازیگر با پر و بال دادن به برخی خصوصیات کاراکترها آنها را متمایز می کند که البته به صورت بداهه امکان پذیر نیست.

وی افزود: از طرف دیگر عجله تیم تولید برای رسیدن کار برای پخش به همراه کمبود امکانات هم مزید بر علت است. به عنوان مثال برای یک صحنه تیراندازی در پشت صحنه آثار خارجی می بینید که چند کارگردان مربوط به جلوه های ویژه و حرکات اکشن و ... حضور دارند که ممکن است برای طراحی آن صحنه چند روز هم وقت بگذارند اما در اینجا به دلیل محدود بودن بودجه، بخشی از این امکانات هم وجود ندارد. حتی ما برای تمرین صحنه های معمولی خودمان هم زمان زیادی نداریم.

این بازیگر افزود: اولین پارامتر مهم در پذیرفتن یک نقش این است که پیش از همه، خودم از آن نقش لذت ببرم و بتوانم از بیرون ببینم که چه اتفاقی برایش می افتد. من در دانشگاه کارگردانی تئاتر خوانده ام اما همه همدوره های من مرا به عنوان بازیگر می شناسند چرا که در بسیاری از پروژه های داشجویی دوستانم بازی می کردم.

وی در مورد یک خاطره جذاب از حضور در پروژه «بوی باران» گفت: من همیشه فکر می کردم که رضا کیانیان یک فرد بسیار جدی و سرسخت و حتی بد اخلاق است و حتی در پروژه شهرزاد هم فرصت نشده بود که خیلی به ایشان نزدیک شوم. اما در این سریال ، چند شبی با هم سر صحنه حضور داشتیم و متوجه شدم که فردی بسیار دوست داشتنی، با طنزی شیرین و شخصیتی راحت است و دوستی نزدیکی بین ما شکل گرفت.

بازیگر سریال بوی باران در مورد مشکلات تهیه کننده این سریال هم گفت: من آقای محمدرضا تخت کشیان را درک می کنم چرا که ایشان زمانی این پروژه را آغاز کرد که هزینه ها بسیار کمتر از آنچه که امروز هست، بود. در ابتدا قرار دادهای ما یکساله بود اما با به درازا کشیدن تولید این قراردادها با افزایش هزینه تمدید شد. در حالی که این پروژه دارای عوامل پرتعدادی بود.

وی افزود: به نظر من تولید سریال از فیلم سینمایی بسیار سخت تر است. یکی از مهمترین دلایل آن تفاوت بودجه است و همینطور تفاوت سطح تیم حرفه ای. در سریال با بودجه و زمان کم استرس بالایی حاکم است اما در سینما اینگونه نیست و معتقدم اگر بازیری در سریال بدرخشد خیلی بهتر و بیشتر می تواند در سینما بدرخشد اما عکس آن همیشه صدق نمی کند.

بهزاد داوری در مورد روحیات برادران معظمی گفت: من با هر دو برادر کار کرده ام؛ اتفاقی که معمولا برای کمتر کسی می افتد چرا که اصولاا طیف بازیگرانشان مورد علاقه شان هم متفاوت است. اما هر دوی این برادر از افراد کار بلد و با دو رویکرد متفاوت هستند که خصوصیات متفاوتی دارند. احمد معظمی از نظر من فیلمش را با دکوپاژی دقیق مهندسی می کند. محمود معظمی بر روی درام و بازی ها تاکید بیشتری دارد. هر دو از کارگردانان خوش سلیقه ای هستند که قاب و لنز را به خوبی می شناسند. به رغم جوانی کار کرده و تجربه دار هستند و آینده بسیار روشنی در پیش دارند.