تنگدست شهر من!


تنگدست شهر من!

تنگدست شهر من! ای اسیر غارت شاه و وزیر و ثروت اندوزان دولتمرد! تنگدستی کن! مردم این شهر... تنگدستان را تا ابد اهل تهیدستی و فقر و خوار می بینند تا ابد در زیر بار تنگی آوار می بینند گر زمانی سکهشاعر:علی اصغر رضایی مقدم

تنگدست شهر من!
ای اسیر غارت شاه و وزیر و ثروت اندوزان دولتمرد!
تنگدستی کن!
مردم این شهر...
تنگدستان را
تا ابد اهل تهیدستی و فقر و خوار می بینند
تا ابد در زیر بار تنگی آوار می بینند
گر زمانی سکه ای در کاسه ی پوسیده ات افتاد
تنگدستی کن!
رو نکن آن سکه حتی به درگاه کپک پوشی قرصی نان
قاضی این شهر
با وجود دزدهای کاخ سلطانی...
تنگدست دادگاه خالی از جرم است
در میان دادگاه خالی از مجرم
روز و شبها در پی
کاسه گردانان این شهر است
تا ترازوی قضاوت را...
با تراز سکه ای خاموش و پوسیده به پا دارد
با تراز سکه ای پوسیده گام عدل بردارد
تنگدستی کن که اهل شهر
کاسه گردان را
تا ابد با کاسه این فقر می بینند
تنگدست شهر من!
تا زمانی قاضی این شهر...
غارت و جرم وزیر و شاه و شیخ دزد و ملا را نمی بیند
سکه ی پوسیده خود را نزن فریاد
مثل این قاضی
مردمان خفته در این سایه های خواب و خاموشی و خذلان نیز
تا زمانی جیره خوار قاضی و سلطان و شیخ و اهل دربار اند-
در پی دزدی اهل فقر میگردند
کاسه گرد شهر!
تنگدست شهر من!
تا زمانی که در این شهری
کاسه گرد کاسه ای پوسیده و خالی و گریان باش
تنگدست شهر جمع جیره خواران باش
تنگدست شهر جمع جیره خواران باش




حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر فوق العاده زیبای خانم بازیگر سریال در پناه تو بعد 29 سال ! / انگار قالی کرمانه !