دولت عشق


دولت عشق

تم ..جا دو گری حٌسن به جان می گیرد............لطف بی شا ئبه فکر جهان می گیرد نظر.....بٌعد....تفکر به سرانجام ثبات.............ز تعجب دلی و دست دهان می گیرد سفر... عشق کماکان ره مقصود دلست..............دل بدون سفرشاعر:امین صباغ کلات



تم ..جا دو گری حٌسن به جان می گیرد............لطف بی شا ئبه فکر جهان می گیرد
نظر .....بٌعد ....تفکر به سرانجام ثبات.............ز تعجب دلی و دست دهان می گیرد
سفر... عشق کماکان ره مقصود دلست..............دل بدون سفر عشق گمان می گیرد
مثل ....دیشب نشود گفت به امروز نظر.......و به صبح و سحرش دل خفقان می گیرد
ربط ......نا محرم رازی و دل ذات فقیر..........عاشق آن داند و گاه رمضان می گیرد
با دل و حیله گری نیست که شایسته هنوز..........صحبت عاشقی آری هیجان می گیرد
نکته یک فاصله فکر و تعلق به دم است....هر چه در فکر و گمان است همان می گیرد
مادر ......شعبده بازی به تکامل پیوست.........دل نا خا لص و مردود زمان می گیرد
به..... قسم ایده مدارید دروغی نه کمست............بغض ایراد تجاهل به روان می گیرد
عاشقی مطلب یک کوه خیال به دم است............دل شایسته شهنشاهی و سان می گیرد
آخرین مایه عبرت به جهان درد و غمست......غم سرمایه به جان هست به آن می گیرد
دل درویشی خو د...محترم ای جان عزیز.............بگذر راز محبت که توان می گیرد
صـد منی زر بدهی کاسه دوغی و یکیست.........و به سرمایه ننازی که شبان می گیرد
مضطرب گشتن و ونیلوفری و پیچش حال............آنکه بالای سر ما امتحان می گیرد
شد خطر صاف و نگاهی و به شاهین هدف.....روز شب ها گذرش بر همگان می گیرد
دولت عشق چه سرمایه و حسن قَدراست..............زندگی ضامن اثبات روان می گیرد
نه ....بدین معرکه فهمی به تفکر پیداست.........خالصا مخلصن اینک که زبان می گیرد
برو...ای دل به دل آویز به آسانی حرف.........ورنه این غاصب فتانه که جان می گیرد




































حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کاردستی چرخه آب کلاس اول