تقدیم تو، قرار من و بی قراری ام/ یعنی که لحظه ـ لحظه ی چشم انتظاری ام/
دل را سپرده ام به تو. خود، رهنما شدی/ زیباست یار و عشق و دل و رهسپاری ام/
با یاد تو همیشه صفا یار من شده/ در موسم تبسّم و در آه و زاری ام/
هر جا که بوی تو برسد، می رسم چو باد/ چون جوی بوی عاطفه های تو، جاری ام/
تقدیم تو لطافت اندیشه های وصل/ گل های خاطرات و نشاط بهاری ام/
سخت است دیدن همه غیر از جمال تو/ کی می دهی مجال بر امّیدواری ام؟
جانان من! هر آنچه که دارم، برای تو/ مثل همین ترانه ی چشم خماری ام
دریاچه ی امید من و آفتاب هجر/ تبخیر تُند و سابقه ی ماندگاری ام
دیگر بیا زمان وصال است نازنین!/ خم گشته پشتِ غم شکن ِ بردباری ام
دلداده ام به عشق تو. آماده ی قیام/ حال دوباره ای بده بر حال یاری ام.
از کتاب آتشفشانِ ناز(عاشقانه ای درباره ی حضرت مهدی)
دل را سپرده ام به تو. خود، رهنما شدی/ زیباست یار و عشق و دل و رهسپاری ام/
با یاد تو همیشه صفا یار من شده/ در موسم تبسّم و در آه و زاری ام/
هر جا که بوی تو برسد، می رسم چو باد/ چون جوی بوی عاطفه های تو، جاری ام/
تقدیم تو لطافت اندیشه های وصل/ گل های خاطرات و نشاط بهاری ام/
سخت است دیدن همه غیر از جمال تو/ کی می دهی مجال بر امّیدواری ام؟
جانان من! هر آنچه که دارم، برای تو/ مثل همین ترانه ی چشم خماری ام
دریاچه ی امید من و آفتاب هجر/ تبخیر تُند و سابقه ی ماندگاری ام
دیگر بیا زمان وصال است نازنین!/ خم گشته پشتِ غم شکن ِ بردباری ام
دلداده ام به عشق تو. آماده ی قیام/ حال دوباره ای بده بر حال یاری ام.
از کتاب آتشفشانِ ناز(عاشقانه ای درباره ی حضرت مهدی)