من از تو سیرم اما دلم تورا میخواهد
به هر نفس درشادی به غم تورا میخواهد
من از تو هم غمگینم من از تو هم مسرورم
نمیشود برگردی!من ازتو خیلی دورم
قسم به دنیایی که مرا ازآن رنجاندی
چو دل به آن بنهادی زقلب من جاماندی
گذربه دنیاکردی!زمن گذرها کردی
به حال مرگ افتادم!فقط تماشا کردی
من آن زمان را کشتم!زریشه اش سوزاندم!
عجب کمی باشد این که بین دنیا ماندم!
به هر نفس درشادی به غم تورا میخواهد
من از تو هم غمگینم من از تو هم مسرورم
نمیشود برگردی!من ازتو خیلی دورم
قسم به دنیایی که مرا ازآن رنجاندی
چو دل به آن بنهادی زقلب من جاماندی
گذربه دنیاکردی!زمن گذرها کردی
به حال مرگ افتادم!فقط تماشا کردی
من آن زمان را کشتم!زریشه اش سوزاندم!
عجب کمی باشد این که بین دنیا ماندم!