فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی
فیلم هامون از آثار نوستالژیک، جریان ساز و مهم روشنفکری دههی 60 که شرایط حاکم بر جامعه و نبض زمانه را در دست دارد، با سه مسئلهی اساسی رو به رو است که در بطن داستانی عاشقانه و بحران خانواده رشد میکند و شکل میگیرد: عشق الهی بر پایهی داستان ابراهیم خلیل الله، پدر ایمان […] نوشته فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی اولین بار در نت نوشت. پدیدار شد.
فیلم هامون از آثار نوستالژیک، جریان ساز و مهم روشنفکری دههی ۶۰ که شرایط حاکم بر جامعه و نبض زمانه را در دست دارد، با سه مسئلهی اساسی رو به رو است که در بطن داستانی عاشقانه و بحران خانواده رشد میکند و شکل میگیرد: عشق الهی بر پایهی داستان ابراهیم خلیل الله، پدر ایمان که با آشنائی حمید هامون با کتاب ترس و لرز سورن کیرکگور مصادف است و منجر به نوشتن رسالهی هامون بر اساس همین موضوع میشود که از بن مایههای کلیدی فیلم است و تقابل بین سنت و مدرنیته که در اغلب فیلمهای داریوش مهرجویی مطرح میشود و ید طولائی دارد و مسئلهی روشنفکری که در بستری التقاطی شکل میگیرد. در ادامه با تحلیل فیلم هامون همراه نت نوشت باشید.
فیلم هامون اثری ماندگار از داریوش مهرجویی
حمید هامون (خسرو شکیبایی) نویسنده و مترجم که نماد روشنفکر سردرگم دوران بعد از انقلاب است با مهشید سلیمانی از طبقهی بورژوا ازدواج میکند و در این مدت مهشید که دچار مشکلات روحی روانی ناشی از درونی ملتهب و سرگردان است و در زندگی هنریاش مانند هامون به پوچی و بن بست رسیده، با روانپزشکی به پیشنهاد هامون آشنا میشود که خطوط ضعیف وابستگی و علاقهی مهشید به هامون را نیز از بین میبرد.
هامون که عاشق مهشید است در آستانهی جدایی از مهشید که حالا خواستگاری بورژوا و ثروتمند (عظیمی بساز بفروش) دارد و درگیر مسئلهی فلسفی جنون الهی و ایمان بی چون و چراست و در کار اداری و حرفه ایش نیز ناموفق است؛ با تفنگ شکاری خانهی پدریش به جان مهشید سوءقصد میکند و از آن به بعد برای رهائی و رسیدن به آرامشی درونی به دنبال یافتن استاد و رفیق همیشگیاش علی عابدینی که درویش مآب و عارف است روانه میشود و چون این اکسیر ناب هستی زمینیاش را نمی یابد که مرهمی است بر زخمهای فرو خورده، انتحار میکند و در مرگی خودخواسته به دریا که مأمنی امن همچون بطن مادر و پاک شدن از آلودگیهای زمینی است میپیوندد که با دخالت علی عابدینی از مرگ رهائی میابد.
بیشتر بخوانید: داریوش مهرجویی: مروری بر زندگی و آثار آقای کارگردان
حمید هامون در فیلم هامون ، نماد آن دسته از روشنفکرانی است که در تعریف آنتونیو گرامشی فیلسوف مارکسیست مطرح میشود: روشنفکران سنتی یا گروهی از روشنفکران که مظهر و نمایندهی تداوم تاریخند. روشنفکرانی که وانمود میکنند تا حدودی از طبقات اجتماعی حاکم مستقل هستند، اما استقلال آنها توهمی بیش نیست.
در واقعیت مهشید که نمایندهی طبقهی بورژوازی است و طبقهی بورژوازی به تعبیر گرامشی، برای آنکه به تجانس و آگاهی برسد، نیازمند روشنفکرانی است که اندام وار این مهم را به جای آورند به دست آویزی چون نویسنده- روشنفکری عاشق پیشه چون (حمید هامون) با چشمانی بسته میآویزد که در نهایت به هماهنگی و تجانس درونی- فکری مهشید نیز نمیانجامد و شکافها عمیق تر میشود.
در فیلم هامون با نمادپردازیها و اشارات بینامتنی گستردهای اعم از تذکره الاولیا، کلیات شمس، قصص القرآن، فرنی و زوئی با دیالوگ مشهور (چیزی پر از درد و راز و رمز و عشق…)، ابراهیم در آتش، آلبر کامو و … مواجهیم که منجر به سرگردانی و پریشان حالی هامون شده است؛ کتاب که قرار است عاملی برای شکوفائی و بالندگی شود، شکل سوئی پیدا میکند و عامل تباه شدگی افکار و دورن مغشوش هامون میشود. در داستان ابراهیم با یک جهت گیری چند خطی طرف هستیم:
– و خداوند ابراهیم را امتحان کرد و به او گفت اسحاق یگانه فرزندت را که دوست میداری برگیر و به وادی حوریه برو و در آن جا او را بر فراز کوهی که به تو نشان خواهم داد به قربانی بسوزان. (سفر تکوین)
بیشتر بخوانید: معرفی فیلم اجاره نشینها اثری ماندگار از داریوش مهرجویی محصول ۱۳۶۵
در فیلم هامون باید به این نکته اشاره کرد که از آن جائی که کیرکگور یک اگزیستانسیالیست است، زندگی، ایمان و آزادی را یک انتخاب میداند که با فردیت همراه است. او روند ایمان آوردن و انتخاب یک دین را اینگونه توضیح میدهد: من انتخاب میکنم. آن واقعهی تاریخی به قدری برای من مهم است که حاضرم برای آن جان خود را به خطر بیاندازم. کیر کگور از مقام تحقق و مقام بودن میگوید: مقام existence. این مقام شکلی است سه وجهی که کیرکگور تبلور آن را در سه نوع خلاصه کرده است:
انسان استحسانی: انسانی که زمانمند نیست و در لحظهی حال زندگی میکند. دون ژوان نمایندهی چنین انسانی است. او فاقد احوال عارفانه است و سرشت رنج آلود ندارد و تمام عمر را صرف جستجوی لذات جسمانی و جنسی میکند.انسان اخلاقی: انسانی که با زمان و یاد و خاطره در ارتباط است و مسئول است.انسان ایمانی: مرحلهای که آدمی در برابر خداوند قرار میگیرد. آزادی در فلسفهی کیرکگور مقارن با انتخاب یکی از این مراحل و جهش Leap از یک مرجله به مرحلهی دیگر است.در روایت ابراهیم نیز این جهش در مرحلهی ایمانی رخ میدهد که با دو رویکرد همراه است.
بیان اخلاقی عمل ابراهیم که با به قتل رسیدن اسحاق و طرد شدن از اجتماع همراه استبیان مذهبی و ایمانی که قربانی کردن اسحاق است. (که در این تناقض، اضطرابی که میتواند انسان را بی خواب کند و او را دچار ترس و لرز کند نهفته است.) برای مردمان عادی ترک امور نامتناهی و تعلقات زندگی مادی کاری صعب و دشوار است که اگر چنین نکنند نزد بقیهی مردم عزیزترند و اخلاق آنها را میستاید.اما ابرهیم چه باید بکند؟ او باید از این اصول و قواعد بگریزد و فردیت خود را بازیابد و نامتناهی را ترک گوید و پا به عالم هول و هراس تنهائی بگذارد. او هیچ پناهگاهی ندارد، جمع او را بشکل قاتل مینگرد و باید یک تنه در برابر جهان بایستد. هیچ قاعده و راهنمائی ندارد، او میماند و مسئولیت وحشتناک تنهائی. چنین ایمانی است که ابراهیم را خلیل و دوست خدا میگرداند. به دیدهی آدمیان او دیوانه است و نمیتواند خود را به دیگران بفهماند؛ پس سکوت میکند و رنج میکشد و تنهائی را به دوش میکشد به همین دلیل بزرگ میشود و شایستهی آن میگردد که خلیل و محرم خدا شود: که خداوندِ آسمانها را تو خطاب کند.
بیشتر بخوانید: فیلم لیلا کاری از داریوش مهرجویی, زخمی کهنه اما پایدار، به بهانهی اکران مجدد
در فیلم هامون نیز از آنجا که حمید هامون پرسوناژ آشفته حال مهرجویی درگیر عقل معاش است و جنون و عشق الهی را بر پایه قوانین و حساب و کتاب ذهن خودآگاهش درک میکند؛ نمیتواند پردههای کور مادی را کنار بزند و به عشق الهی برسد، او مهشید را فدا میکند تا عشق او را عشق مادی و زمینی او را به تملک خود در آورد در حالیکه رد پائی از عشق او به معبودی ماورائی که مدام در کتابها و فلسفههای شرق و غرب به دنبالش میگردد؛ در هیچ کجای فیلم به چشم نمیخورد.
هامون هنوز به مرحلهی آزمودم عقل دوراندیش را/ بعد از این دیوانه سازم خویش را که از زبان یکی از بیماران آسایشگاه روانی روایت میشود، نرسیده است، در حالیکه مدام در ذهنیات خود با روایاتی جریان سیال ذهن غرق است اما راه به جائی نمیبرد. ما حتی جلوههای عشق زمینی مهشید و هامون را هم در صحنههائی اندک و گذرا شاهد هستیم در حالیکه نمونهی روشن و عمیق تری از جلوههای عشق و اضطراب در فیلم لیلای مهرجویی پرداخت منسجم تری دارد. کیرکگور به دنبال من حقیقی بود که من درونی او را در وجودش بیدار کند و پایدار سازد.
انسان با جهش ایمانی من درون خود را پیدا میکند و به خویشتن اصیل میرسد. هامون هم در فیلم هامون به دنبال این من است. سعی دارد با به تملک درآوردن مهشید به حقیقت وجودی خودش برسد اما به وضعیتی پایدار نمیرسد و در نهایت رشتههای ارتباطش با زندگی مادی را از بین میبرد و مهشید و خودش را قربانی میکند:
– تو میخوای من اونی باشم که تو واقعا میخوای من باشم؟ اگه من اونی باشم که تو میخوای، اون وقت دیگه من، من نیست. یعنی من خودم نیستم…
بیشتر بخوانید: فیلم پری اثر داریوش مهرجویی، اقتباسی ارزشمند از فرانی و زویی اثر جی. دی. سالینجر
در فیلم هامون، تضاد بین سنت و مدرنیته که خاصیتی دیالکتیک دارد؛ در عناصر مختلفی از فیلم متبادر میشود. مثل عنصر شهر (کاشان و تهران)، صحنههای عاشورا و زیارتهای هامون و مهشید در مقابل ظاهر امروزی و تفکرات مدرن و عنصر خانه که در بسیاری از آثار مهرجویی نقشی عمیق و اساسی بازی میکند. به نظر میرسد خانه در آثار مهرجویی متأثر از آراء داریوش شایگان در زمینهی رویاروئی سنت و مدرنیته و وضعیت جامعهی ایرانی در حال گذار باشد.
به باور شولتز انسان، با سکنی گزیدن در خانه، هویت خویش را فراهم میآورد و موقعیتش را در جهان تعیین میکند. بر این اساس و با تمسک بر آراء یونگ میتوان خانه را به مثابه نمادی از خویشتن آدمی در نظر گرفت. چرا که انسان با انتخاب فرا آوردن و بنا نهادن خانهی خود، که حافظ و حامی اساسی فضای درون است، به نمادپردازی امیال، نیات و اسرار درون دست میزند که بازنمائی آنها به آسانی به شکل دیگر ممکن نیست.
در فیلم هامون با سه خانهی اصلی در ارتباط با قهرمان مرد روبروئیم: خانهی جدید هامون و مهشید؛ خانهی قبلی که مکانی خالی از وسایل زندگی است و در آغاز فیلم هامون در آن حضور دارد تا رسالهاش را بنویسد و خانهی دوران کودکی هامون. در خانهی جدید (هامون و مهشید) با آپارتمانی مدرن و سراسر بهم ریختگی، بی نظمی و التقاط مواجهیم. خانهای پوشیده از رنگ و تابلوهای تجریدی، انتزاعی و مدرن و البته در کنار آنها تابلوهای سنتی، مجسمهها و آثار تجسمی سنتی نیز بر دیوارهای خانه دیده میشود.
این پرداخت بی نظم و اغتشاش که جدائی و فاصلهی بین هامون و مهشید را متبادر میکند در صحنههای پاره شدن کیسهی آشغال در ابتدای فیلم که فلاش بکی به گذشته است و برخورد هامون با پیرزن همسایه و پخش شدن کیسههای خرید و خراب شدن تابلوی نقاشی مهشید نمود پیدا میکند که نمادی از بورژوازی و به تعبیر آدورنو (هنر صنعت فرهنگ) است، که با میزانسنی درست و به جا همراه است.
از سوئی دیگر خانهای که هامون برای نوشتن رسالهاش در آن بیتوته کرده، خانهای باز هم مدرن اما خاک گرفته و خالی است. در مقابل این دو خانه، خانهی قدیمی دوران کودکی هامون که روزگاری با مادر، مادربزرگ و خانواده در آن زندگی میکرده و گرمای درونی و زندگی سنتی را تجربه میکرده، به نمایش در میآید. اما اکنون و در بزرگسالیِ هامون این خانه مکان تنهائی، بی کسی و درماندگی مادربزرگ و زباله دان خاطرات است. زیرزمین به مثابهی بخشی از ناخودآگاه هامون، محل قرارگیری خاطرات خاک گرفته است که همچنان حضور دارد و تخریب شده است.
مادربزرگ نیز چکیده و اسوهی ذهنیت و تفکر سنتی است. بنابراین در فیلم هامون ، خانههای گسسته نمایانگر شخصیت گسسته و درون متلاطم هامون است. هامون قربانی اصلی نظام پوسیدهی زن سالار بورژوازی است که در برزخ ایمان، هستی و وجود در حال پر پر زدن و نرسیدن است که با تفکری منفی و بدبین همراه است. حتا وقتی برای تمدد اعصاب به طبیعت پناه میبرد، به طبیعتی میرود که با انباشتی از زباله همراه است، در گفتگویش با دبیری وکیل در حالیکه شعلههای آتش کباب دبیری در شیشههای عینکش قد میکشند و ابراهیم در آتش را یادآور میشوند؛ ذهن و روح و تفکر کودک چهار سالهاش را به تعبیر خودش گه تر از نگاه آدمهائی امثال خودش میداند.
بیشتر بخوانید: فیلم پری اثر داریوش مهرجویی، اقتباسی ارزشمند از فرانی و زویی اثر جی. دی. سالینجر
در فیلم هامون ، مهشید هم وضع بهتری نسبت به هامون ندارد. مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد و دچار فراموشی و مرض بی خوابی است. از منظر روانکاوی هر گاه شخص نتواند از بحرانهای دوران نوجوانیش رهائی یابد در بزرگسالی نیز نمیتواند در شغل و حرفهای ثابت تثبیت شود و مدام از مسئلهی عدم ارضاء شغلی رنج میبرد.
این تیپ شخصیتها به نوجوانهای ابدی و بوردرلاین مشهورند که احتمال آن میرود که تا پایان عمر در آن باقی بمانند و علی عابدینی عارف شوریده حالی است که نه از جنس هامون و مهشید است و نه از جنس وارستگانی ماورائی. عارفی میانه حال که از جنس انسانهای مادی است، مهندس است و در روستاها چاه آب میزند و طلبکارانی دارد، سه تار میزند و کلیات شمس میخواند و تمام بحرانهای درونی هامون را به تنهائی و بدون راهنما از سر گذرانده؛ اما منجی آشنائی است که معجزهاش نجات هامون است و دنیای حمید هامون را که همچون قفسی است که میل به شکستن و بیرون آمدن از آن دارد و در ریتمی پرشتاب روایت میشود را آرام میکند و سرانجام نجات میبخشد.
بیشتر بخوانید: فیلم ماهی و گربه ساختهی شهرام مکری
منابع: مقالهی بررسی و تطبیق جعل یا کشف معنای زندگی در اندیشهی کیر کگور و سارتر/ نوشتهی جعفر شانظری و علیرضا فرجی
مقالهی تنهائی عاشق و قربانی ابراهیم/ نوشتهی امیر مازیار
مقالهی جستاری بر هستی شناسی مفهوم نمادین خانه در فیلمهای داریوش مهرجویی/ نوشتهی یاسر بیات و علی شیخ مهدی
تحلیل فیلم آینه اثر تارکوفسکی/ دکتر سهیل سرگلزائی
درود بر شما
واقعا نقد مفصل و غنی و البته با نگارشی اندک سنگین بود
اما بسیار لذت بردم. از اینکه تک تک رویدادهای مهم رو از زوایای فلسفی و عارفانه سنجیده بود و به تشریح اونها رو بیان کرده بود واقعا جای ستایش داره
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty