سایه روشن


سایه روشن

نگاهم سلامیست که ازسرانگشتانم می ریزد بی ادعا تعظیم می کند اماسرکشانه می بارد سایش باران است بر نازکای احساس . تبسمی غمگین می کاود درونم را ، صدایم را شاید روزی ازابرها شنیدیشاعر:ملیناقشقایی




نگاهم سلامیست که
ازسرانگشتانم می ریزد
بی ادعا تعظیم می کند
اماسرکشانه می بارد

سایش باران است
بر نازکای احساس .

تبسمی غمگین
می کاود درونم را ،
صدایم را شاید
روزی ازابرها شنیدی .



پ.ن

درسایه روشن این روزها
به آفتاب اعتمادی نیست ،
مگر عطر انسان مدهوش کند
پریشانی باد را

بگو فصل کدام گل
خورشید را معنا
کنیم .


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شعر امید به صورت داستان + متن شعر