​لذتی از جنس سینمای کلاسیک


​لذتی از جنس سینمای کلاسیک

برای آن ها که هر از چندگاهی به سراغ فیلم های کلاسیک می روند و با کاراکترهای آن زندگی می کنند، تماشای سینمای امثال مجید قاری زاده هنوز لذت خاص خود را به همراه دارد.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : در هیاهوی فیلم های جدید و هیجان انگیزی که هر روز در سینماهای جهان به نمایش درمی آیند، با تماشای فیلمی از سینمای کلاسیک، گویی به جهان دیگری پا می گذاریم و با آدم هایی روبرو می شویم که سال هاست در دنیای ما از آن ها خبری نیست؛ مردمانی که انگیزه هایشان به پیچیدگی امروز نبود و اهدافشان در لایه های متعدد منافع کوتاه مدت و بلندمدت پنهان نشده بود.

اگر کاراکترهای سینمای جدید را با پیچیدگی های روان شناختی جذابشان به یاد می آوریم، کاراکترهای سینمای کلاسیک در پیچیده ترین رفتارهایشان هم به پای آن ها نمی رسند. گویی نوعی از اخلاق مداری در رویکرد این کاراکترها به چشم می خورد که دیگر در کاراکترهای جدید، خبری از آن نیست.

برادران کوئن در سال 2007 فیلم تحسین شده «No Country for Old Men» را ساختند. در ابتدای فیلم صدای تامی لی جونز در نقش «کلانتر اد تام بل» به ما یادآوری می کند که در دنیای امروز، دیگر جایی برای مردان اخلاق گرای دیروز نیست. در ادامه فیلم برادران کوئن معنای این جمله کلانتر را به تصویر می کشند. ماجرای تعقیب و گریز «آنتون چیگور» و«لوئلین ماس»؛ اولی قاتلی حرفه ای با بازی تکان دهنده خاویر باردام که در نهایت بی رحمی به پیش می رود و دومی مردی(جاش برولین) که از میانه کشتار فروشندگان مواد مخدر، دو میلیون دلار پول برداشته است.

تصویر ساخته و پرداخته برادران کوئن از این تعقیب و گریز و انگیزه های آن را می توان در واقع تصویری از رفتار و تعامل آدم ها در دنیای جدید تلقی کرد. تصویری که بدون کوچکترین روزنه امید و در حالتی از ابهام پایان می یابد.

اما آن چه درباره کاراکترهای سینمای کلاسیک ذکر شد را می توان به نوعی در سینمای ایران پس از انقلاب هم پیگیری کرد. سینمای ایران، پس از انقلاب در دهه شصت کارگردان های جوانی را به خود دید که با سینمای کلاسیک و کاراکترهای آن بزرگ شده بودند. حالا این جوان ها که پا به عرصه ساخت فیلم گذاشته بودند، تجربه فیلمسازی خود را با سوژه های اجتماعی تامل برانگیز و رویکردهای اخلاقی همراه کردند. سینمای اجتماعی پس از انقلاب را باید مرهون تلاش این سینماگران دانست؛ هنرمندانی که گرچه در ابتدا تجربه و پختگی لازم را نداشتند اما با ایده های متنوع و جالب توجه خود، همچون خون تازه ای در رگ های سینما، بنیان های سینمای پس از انقلاب را محکم کردند.

«مجید قاری زاده» یکی از این کارگردان های جوان بود که در دهه 60 و پس از تجربه عکاسی سینما و ساخت چند فیلم کوتاه، به طور حرفه ای وارد فیلمسازی شد. قاری زاده در سال 1364 نخستین فیلم بلند سینمایی خود «پدربزرگ» را ساخت. داستان زندگی حسین عطاردی(جهانگیر الماسی) به همراه همسرش(آهو خردمند) و فرزندشان محمد(رامتین دانش) در خانه پدر(جمشید مشایخی). زن و شوهر جوان و کارمند که قصد خرید خانه ای تازه را دارند باید برای پدربزرگ فکری کنند. آن ها پدربزرگ را به خانه سالمندان می سپارند اما تلاش محمد که علاقه ای خاص به پدربزرگ دارد، مانع از ادامه این روند می شود.

«پدربزرگ» برای قاری زاده موفقیت چشمگیری را رقم زد. فیلم او در گیشه مورد اقبال مردم قرار گرفت و در چهارمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۴ سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و همین طور جایزه ویژه هیات داوران را از آن خود کرد.

از سوی دیگر «جمشید مشایخی» جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره پیونگ یانگ را برای بازی در پدربزرگ به دست آورد تا نخستین بازیگر ایرانی باشد که پس از انقلاب از جشنواره فیلم بین المللی جایزه می گیرد. نکته جالب این که هیچ یک از عوامل فیلم در محل جشنواره حاضر نبودند و نمایندگان بنیاد فارابی حاضر در اختتامیه، جایزه مشایخی را به ایران آوردند.

قاری زاده در ادامه سال های دهه شصت و همین طور دهه هفتاد فعال بود و چندین فیلم از جمله «سرزمین آرزوها»، «دخترم سحر»، «شقایق»، «بی قرار»، «زن امروز» و «جوانی» را ساخت. پس از آن و در دهه هشتاد اما این کارگردان بسیار کم کار بود و تنها در سال ۸۵ فیلم «پسران آجری» را ساخت، فیلمی که در آن سه بازیگر تازه کار سینمای ایران در آن زمان بهنوش طباطبایی، پوریا پورسرخ و مارال فرجاد بازی کردند و فرزاد فرزین خواننده موسیقی پاپ نیز برای نخستین بار مقابل دوربین قرار گرفت.

قاری زاده از سال های انتهای دهه هشتاد و ابتدای دهه نود به عنوان سال های یاد می کند که دچار تبعید از سینمای ایران شده و علت آن را اختلاقات مدیریت وقت سینما با خانه سینما و صنوف می داند.

اما آخرین ساخته مجید قاری زاده تاکنون فیلم «رفقای خوب» است که در سال ۹۴ ساخته شد و به نوعی ارجاعاتی به نخستین فیلم او «پدربزرگ» داشت. فیلم داستان حسین عطادی(هم نام با کاراکتر اصلی فیلم پدربزرگ) با بازی جمشید مشایخی است که بازیگری شناخته شده بوده اما سال هاست در فیلمی بازی نکرده و از او در رسانه ها خبری نیست. حالا اما قرار است بزرگداشتی برایش برگزار شود و این بهانه ای می شود برای رفقای قدیمی اش تا با همراهی نوه اش، او را بیابند.

قاری زاده داستان و کاراکتر اصلی «رفقای خوب» را با تکیه بر شخصیت جمشید مشایخی نوشت، بازیگری که سی سال قبل در نخستین فیلم او «پدربزرگ» درخشیده بود و در سال ها ۷۳ نیز در «بی قرار» او بازی کرده بود. آن چه اما موجب این نگرش قاری زاده به جمشید مشایخی شده بود، صرفا بازی او نبود. قاری زاده تاکنون بارها و بارها به منش خاص مشایخی در همراهی با خود برای به ثمرنشستن فیلم هایش سخن گفته است.

حالا جمشید مشایخی از میان ما رفته اما قرار است کانون کارگردانان سینمای ایران با همراهی بنیاد سینمایی فارابی، امروز یکشنبه ۲۳ تیرماه ساعت ۱۹ بزرگداشتی برای مجید قاری زاده برپا کند.

قاری زاده جایی گفته بود نمی توان انتظار داشت جوانی که به تماشای «لانتوری» می نشیند از «رفقای خوب» هم خوشش بیاید اما به هر صورت، لذت سینمای کارگردان هایی چون قاری زاده همانند همان لذت بازگشت به فیلم های کلاسیک و تماشای آن هاست؛ لذت تماشای مردان قدیم.

پایان پیام/14

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فیلم| رقص و آواز دختران در تلویزیون؛ صدا و سیما تابوشکنی کرد!