شنیدم از .....


شنیدم از .....

شنیدم از پرنده رسم پرواز پرم علت شود آواز و افراز شنیدم از تاجری راه تجارت تجارت نبود بر کس خسارت شنیدم واهمه گفت ترس این است شجاعت بر مرام همچون نگین است شنیدم گندم از خوشه و از گلشاعر:حمید رفیعی راد

شنیدم از پرنده رسم پرواز
پرم علت شود آواز و افراز

شنیدم از تاجری راه تجارت
تجارت نبود بر کس خسارت

شنیدم واهمه گفت ترس این است
شجاعت بر مرام همچون نگین است

شنیدم گندم از خوشه و از گل
مبادا حرص را آنی زنی زل

شنیدم راه را ترسیم از راست
به راهی به راهی که سر راست

شنیدم آه ازین پیک و اخبار
مبادا عیب کس را بزنی جار


شنیدم مهربانی را که جانی
به مردم لطف باید تا توانی


شنیدم ازنگاه یک فقیری
مرا فقر بهتر از اسیری

شنیدم از جوانی با طراوت
حد و اندازه میباید سخاوت

شنیدم‌از گمان دل که میگفت
گمان را بایدم معقول شد جفت

شنیدم از پدر حرف ،حرف عجیبی
هر آنچه کرده ای بامن روزی نصیبی



حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تست هوش تشخیص دو خواهر : کدام پسر 2 خواهر دارد؟