نشان عافیت خواهی

زمستان پوست افزود بر تن کد خدایان را و لیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را شهریار خطا رفتیم و از اول نسنجیدیم پایان را خداوندا بخشکان سیره ی سیرت خطایان را من از آن روز می ترسم که با بیشاعر:انوشیروان اخوان نیاکی

زمستان پوست افزود بر تن کد خدایان را
و لیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را
شهریار
خطا رفتیم و از اول نسنجیدیم پایان را
خداوندا بخشکان سیره ی سیرت خطایان را

من از آن روز می ترسم که با بی دردی و غفلت
به زنجیر ستم بندیم پای ِ آشنایان را

جهان قحبگان آبشخور اندیشمندان نیست
نبندد هیچ طرفندی دهان هرزه لایان را

جواب ابلهان گویند خاموشی است می دانم
خموشی لیک می سازد جسور این بد ادایان را

چو اهل سادگی ، افتادگی ، آزادگی ، بودم
مجال ِ هرزگی ، هرگز ندادم ژاز خایان را

نشان ِ عافیت خواهی نه این باشد که در عالم
خطا پوشی حریفان را ، دعا گویی دغایان را

تو کز بی دردی و شاباش و نوشا نوش سر مستی
دمی بشنو صدای هق هق ماتم سرایان را

سلوک ِ روشنان سخت است با تاریک پنداران
کجا ؟ کی ؟ طاقت خورشید باشد شب ستایان را

کج اندیشان ملامت می کنند اندیشمندان را
خدایا اندکی انصاف ده آن بی نوایان را

به هیچستانِ حیرت ، عاقبت تنها گذارندت
رفیقِ راه خود هرگز مکن این بی وفایان را

جهان بی خدایان سوی ظلمت می رود شونا
خدا نابود سازد اصل و نسل بی خدایان را

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!

نشان عافیت خواهی

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته