مفاهیم ضروری دینی در تدوین نظام‌واره علم دینی باید در اولویت باشد


مفاهیم ضروری دینی در تدوین نظام‌واره علم دینی باید در اولویت باشد

در تدوین نظام واره علم دینی، مفاهیم ضروری که دین طرح کرده است باید در اولویت توجه قرار گیرد سپس سایر اجزا تنظیم گردد.

به گزارش خبرنگار مهر، سیدمحمد تقی موحد ابطحی، مدرس و پژوهشگر فلسفه علم در یادداشتی کوتاه در نقد و بررسی یادداشتی از سید محمدرضا تقوی، استاد روانشناسی دانشگاه شیراز با عنوان «تأملاتی در باب پیش‌بینی پذیری علوم انسانی اسلامی» که چندی قبل منتشر شده بود، نوشته است:

آیا دلیلی در اختیار داریم که فهم قول ثابت خداوند برای غیر معصوم نیز امر ثابت و غیر قابل تغییری است؟ خیر! از همین رو باید همه چیز را در حال شدن ببینیم. شیوه این نوع نگاه را هم باید از معصوم دریابیم و یاد بگیریم.

قانون الهی نیز همانند قانون طبیعت در مقام ثبوت ثابت است، اما در مقام شناخت برای غیر معصوم چه تضمینی وجود دارد که به آن دست یافته‌ایم؟

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل / وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم.(سعدی)

آیا ضرورتاً ملازمه‌ای بین تبیین و پیش بینی وجود دارد؟ هرچند هر تبیینی برای پیش بینی نیست اما نزد عموم معروف است که درک صورت مسئله نصف حل آن است. برای پیش بینی نمی‌توان تبیین درستی از موضوع نداشت.

وقتی سخن از «شدن» است، صحبت از ثابت و لایتغیر نیست. مگر بگوئیم شدن ثابت است. بنابراین باید قواعد شدن را به دست آوریم. این کلی، شامل قوانین جامعه و طبیعت هم می‌شود. تغیر یک اصل انکارناپذیر است. تنها وجودی که تغیر در آن راه ندارد خداوند تبارک و تعالی است.

بله درست است قرار نیست که تمام علوم انسانی اسلامی از دل متون دینی استخراج شوند، گرچه متون دینی راهبر، جهت دهنده و ساختار دهنده هستند و نقشی بسیار مهم در تنظیم و هدایت نظام‌واره علوم انسانی اسلامی دارند و در نهایت هم، ملاک صحت چنین دانشی را، هم راستایی با قول و فعل و سیره ائمه معصومین (ع) تعیین می‌نماید. نظام واره علم دینی، از تعامل سه منبع ادراکی مهم تکون می‌یابد که عبارتند از: عالَم تشریع، عالم تکوین و آنچه در درون انسان تعبیه شده است (همان معرفت نفس).

اگر پذیرفتیم نظام‌واره علم دینی از تعامل سه منبع ادراکی مهم (در تعداد و عنوان آن فعلاً بحث نمی‌کنیم) پدید می‌آید. پرسشهای مهم دیگری پدید می‌آید که نسبت این سه منبع ادراکی با هم چیست؟ کدام یک بر دیگری تقدم دارد؟ و ….

به نظرم سهم عقل و تجربه سهم نظریه پردازی و آزمون میدانی است که بر اساس شاخصهای برداشت شده از مکتب صورت می‌گیرد.

الف) مستحضرید هدف دین هدایت انسان در جنبه‌های مختلف بوده است: هدایت اخلاقی، عقلانی، معنوی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، رشد ظرفیت‌های انسانی و.... به نظر اینجانب همه انواع هدایت‌ها در پرتو جهت گیری صحیح (نیت) و رشد عقل صورت می‌گیرد.

ب) سرتاسر کتب آسمانی مملو از تعالیم انبیا برای اصلاح جهت گیری انسان و تشویق به تأمل و تعقل و تفکر است. تعقل وجه ممیزه انسان از سایر موجودات است. نظام آفرینش با انسان رشدیافته به لحاظ عقلانی کارها دارد. عقل را هم به مفهوم وسیع (تجربی و تجریدی و شهودی) آن در نظر بگیرید، اما رشد عقل نیازمند تمرین و حل مسأله از طرف انسان‌ها و تمهیداتی است که خدای علیم و کریم فراهم کرده است.

ج) تمام ابهاماتی که در عالَم تعبیه شده است هدفش این است که انسان از طریق حل آنها به رشد عقلانی برسد. دین به این رشد عقل کار دارد. فلاسفه نشان می‌دهند که حدِّ ابهامات عالَم با حدِّ عقل هماهنگی دارد. در غیر این صورت، بخشی از خلقت عالَم که انسان قادر به ادراک آن نباشد، عبث می‌نماید و از حکیم علی الاطلاق، کار (خلق) غیر حکیمانه سر نمی‌زند.

د) عبودیت صحیح در پرتو رشد عقل اتفاق می‌افتد. رشد عقل هم از طریق تعامل با واقعیت و حل مساله صورت می‌گیرد، لذا دین برای حل ریز مسائل علمی ورود نمی‌کند (البته متغیرهای مهم مثل قاعده لا ضرر و لا ضرار در اقتصاد، قاعده طلاق در خانواده، مراحل کلی تربیت، اصول کلی سیاست خارجی، نحوه تعامل با همسایگان، فقرا، طبیعت و.... را معرفی کرده است. لیکن حلَ ریز مسائل علمی را برای رشد عقلانیت در انسان وانهاده است)؛ چون با ورود دین به ریز مسائل علمی، مانع ورود افراد برای حل مساله می‌شود و زمینه رشد از بین می‌رود.

ه) در تدوین نظام واره علم دینی، مفاهیم ضروری که دین طرح کرده است باید در اولویت توجه قرار گیرد سپس سایر اجزا تنظیم گردد. گاهی از این مفاهیم به مفاهیم پایه یاد شده است که در یکی از پست‌ها کمی به آن پرداخته شد.

و) رموز عالَم با هدفی در این عالَم تعبیه شده است و پرده برداشتن از این رموز کار عقل است. شواهد نشان می‌دهد که ائمه (علیهم السلام) بالضروره و نه به تمامه در این موارد (پاسخ به ریز مسائل علمی) ورود کرده‌اند.

جمع بندی:

۱) علی‌القاعده جهت‌گیری و نشانه‌گذاری‌هایی که، ادراک و توجه به آنها، صحت جهت حرکت علمی را تضمین نماید برعهده دین؛ لیکن دسترسی به محتوای علم (بعد از هدایت‌های الهی) برعهده انسان هاست.

۲) بهتر است عقل را هم تعریف کنیم. اجمالا تعریف بنده از عقل، مجموعه قوای ادراکی انسان است. تقسیم بندی آیت الله جوادی آملی، بر مبنای عقل تجربی، نیمه‌تجریدی و تجریدی و شهودی اینجا کاربرد دارد.

یادداشت سیدمحمدرضا تقوی را می‌توانید اینجا بخوانید!


به گزارش خبرنگار مهر، سیدمحمد تقی موحد ابطحی، مدرس و پژوهشگر فلسفه علم در یادداشتی کوتاه در نقد و بررسی یادداشتی از سید محمدرضا تقوی، استاد روانشناسی دانشگاه شیراز با عنوان «تأملاتی در باب پیش‌بینی پذیری علوم انسانی اسلامی» که چندی قبل منتشر شده بود، نوشته است:

آیا دلیلی در اختیار داریم که فهم قول ثابت خداوند برای غیر معصوم نیز امر ثابت و غیر قابل تغییری است؟ خیر! از همین رو باید همه چیز را در حال شدن ببینیم. شیوه این نوع نگاه را هم باید از معصوم دریابیم و یاد بگیریم.

قانون الهی نیز همانند قانون طبیعت در مقام ثبوت ثابت است، اما در مقام شناخت برای غیر معصوم چه تضمینی وجود دارد که به آن دست یافته‌ایم؟

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل / وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم.(سعدی)

آیا ضرورتاً ملازمه‌ای بین تبیین و پیش بینی وجود دارد؟ هرچند هر تبیینی برای پیش بینی نیست اما نزد عموم معروف است که درک صورت مسئله نصف حل آن است. برای پیش بینی نمی‌توان تبیین درستی از موضوع نداشت.

وقتی سخن از «شدن» است، صحبت از ثابت و لایتغیر نیست. مگر بگوئیم شدن ثابت است. بنابراین باید قواعد شدن را به دست آوریم. این کلی، شامل قوانین جامعه و طبیعت هم می‌شود. تغیر یک اصل انکارناپذیر است. تنها وجودی که تغیر در آن راه ندارد خداوند تبارک و تعالی است.

بله درست است قرار نیست که تمام علوم انسانی اسلامی از دل متون دینی استخراج شوند، گرچه متون دینی راهبر، جهت دهنده و ساختار دهنده هستند و نقشی بسیار مهم در تنظیم و هدایت نظام‌واره علوم انسانی اسلامی دارند و در نهایت هم، ملاک صحت چنین دانشی را، هم راستایی با قول و فعل و سیره ائمه معصومین (ع) تعیین می‌نماید. نظام واره علم دینی، از تعامل سه منبع ادراکی مهم تکون می‌یابد که عبارتند از: عالَم تشریع، عالم تکوین و آنچه در درون انسان تعبیه شده است (همان معرفت نفس).

اگر پذیرفتیم نظام‌واره علم دینی از تعامل سه منبع ادراکی مهم (در تعداد و عنوان آن فعلاً بحث نمی‌کنیم) پدید می‌آید. پرسشهای مهم دیگری پدید می‌آید که نسبت این سه منبع ادراکی با هم چیست؟ کدام یک بر دیگری تقدم دارد؟ و ….

به نظرم سهم عقل و تجربه سهم نظریه پردازی و آزمون میدانی است که بر اساس شاخصهای برداشت شده از مکتب صورت می‌گیرد.

الف) مستحضرید هدف دین هدایت انسان در جنبه‌های مختلف بوده است: هدایت اخلاقی، عقلانی، معنوی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، رشد ظرفیت‌های انسانی و.... به نظر اینجانب همه انواع هدایت‌ها در پرتو جهت گیری صحیح (نیت) و رشد عقل صورت می‌گیرد.

ب) سرتاسر کتب آسمانی مملو از تعالیم انبیا برای اصلاح جهت گیری انسان و تشویق به تأمل و تعقل و تفکر است. تعقل وجه ممیزه انسان از سایر موجودات است. نظام آفرینش با انسان رشدیافته به لحاظ عقلانی کارها دارد. عقل را هم به مفهوم وسیع (تجربی و تجریدی و شهودی) آن در نظر بگیرید، اما رشد عقل نیازمند تمرین و حل مسأله از طرف انسان‌ها و تمهیداتی است که خدای علیم و کریم فراهم کرده است.

ج) تمام ابهاماتی که در عالَم تعبیه شده است هدفش این است که انسان از طریق حل آنها به رشد عقلانی برسد. دین به این رشد عقل کار دارد. فلاسفه نشان می‌دهند که حدِّ ابهامات عالَم با حدِّ عقل هماهنگی دارد. در غیر این صورت، بخشی از خلقت عالَم که انسان قادر به ادراک آن نباشد، عبث می‌نماید و از حکیم علی الاطلاق، کار (خلق) غیر حکیمانه سر نمی‌زند.

د) عبودیت صحیح در پرتو رشد عقل اتفاق می‌افتد. رشد عقل هم از طریق تعامل با واقعیت و حل مساله صورت می‌گیرد، لذا دین برای حل ریز مسائل علمی ورود نمی‌کند (البته متغیرهای مهم مثل قاعده لا ضرر و لا ضرار در اقتصاد، قاعده طلاق در خانواده، مراحل کلی تربیت، اصول کلی سیاست خارجی، نحوه تعامل با همسایگان، فقرا، طبیعت و.... را معرفی کرده است. لیکن حلَ ریز مسائل علمی را برای رشد عقلانیت در انسان وانهاده است)؛ چون با ورود دین به ریز مسائل علمی، مانع ورود افراد برای حل مساله می‌شود و زمینه رشد از بین می‌رود.

ه) در تدوین نظام واره علم دینی، مفاهیم ضروری که دین طرح کرده است باید در اولویت توجه قرار گیرد سپس سایر اجزا تنظیم گردد. گاهی از این مفاهیم به مفاهیم پایه یاد شده است که در یکی از پست‌ها کمی به آن پرداخته شد.

و) رموز عالَم با هدفی در این عالَم تعبیه شده است و پرده برداشتن از این رموز کار عقل است. شواهد نشان می‌دهد که ائمه (علیهم السلام) بالضروره و نه به تمامه در این موارد (پاسخ به ریز مسائل علمی) ورود کرده‌اند.

جمع بندی:

۱) علی‌القاعده جهت‌گیری و نشانه‌گذاری‌هایی که، ادراک و توجه به آنها، صحت جهت حرکت علمی را تضمین نماید برعهده دین؛ لیکن دسترسی به محتوای علم (بعد از هدایت‌های الهی) برعهده انسان هاست.

۲) بهتر است عقل را هم تعریف کنیم. اجمالا تعریف بنده از عقل، مجموعه قوای ادراکی انسان است. تقسیم بندی آیت الله جوادی آملی، بر مبنای عقل تجربی، نیمه‌تجریدی و تجریدی و شهودی اینجا کاربرد دارد.

یادداشت سیدمحمدرضا تقوی را می‌توانید اینجا بخوانید!

کد خبر 4654112

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه دینی و مذهبی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید