کمان داری اگر من را هدف کن
که دارم آرزو زیبا بمیرم
به رویِ برفها تنهایِ تنها
بیفتم مثلِ آهوها بمیرم
بسویم پَرت کن پیکانِ خود را
رهایم کن که بی پروا بمیرم
چو شبتابی درونِ دشت شبها
گهی پنهان گهی پیدا بمیرم
بچسبم تنگ زخمم را به سنگی
گذارم سر بَرِ خارا بمیرم
به خونم بوسه زن آنگه که مُردم
که با لب هایِ تو یکجا بمیرم
کمی از دُردِ دردم نوش جان کن
مرا بُگذار و بُگذر تا بمیرم
به پیری گر رسیدم شانسم این بود
بر آن بودم که خود بُرنا بمیرم
فراری بوده ام من سالیانی
کنون برگشته ام صحرا بمیرم
کمان داری اگر من را هدف کن
که دارم آرزو زیبا بمیرم
آرش آزرم
۸/ ۱۰/ ۱۳۹۷
که دارم آرزو زیبا بمیرم
به رویِ برفها تنهایِ تنها
بیفتم مثلِ آهوها بمیرم
بسویم پَرت کن پیکانِ خود را
رهایم کن که بی پروا بمیرم
چو شبتابی درونِ دشت شبها
گهی پنهان گهی پیدا بمیرم
بچسبم تنگ زخمم را به سنگی
گذارم سر بَرِ خارا بمیرم
به خونم بوسه زن آنگه که مُردم
که با لب هایِ تو یکجا بمیرم
کمی از دُردِ دردم نوش جان کن
مرا بُگذار و بُگذر تا بمیرم
به پیری گر رسیدم شانسم این بود
بر آن بودم که خود بُرنا بمیرم
فراری بوده ام من سالیانی
کنون برگشته ام صحرا بمیرم
کمان داری اگر من را هدف کن
که دارم آرزو زیبا بمیرم
آرش آزرم
۸/ ۱۰/ ۱۳۹۷