آرامش و آسایش


آرامش و آسایش

چند ساعت ز نیمه شب گذشته پنجره باز است ومن بیدارم و تنها نشسته نعمتی افسانه ای دیدم شباهنگام ز آرامش ز الطاف خداوندی ز نیروی گرانقدری که شب دارد ز قاب پنجره تا هرچه آفاق است در ذهنم کران تاشاعر:پرویز بابادی

چند ساعت ز نیمه شب گذشته
پنجره باز است ومن بیدارم و تنها نشسته
نعمتی افسانه ای دیدم شباهنگام
ز آرامش ز الطاف خداوندی
ز نیروی گرانقدری که شب دارد
ز قاب پنجره تا هرچه آفاق است در ذهنم
کران تا بی کرانها بال گسترده
چو بارانی همه رحمت
فرو ریزد ز بام شب
که دارد نام آرامش
به یمن
و قدرت آرامش شبها
تلاشی پر ز قدرت گر زما مقدور در روز است
بنا گه خود گمان کردم که در جایی شنیدم
اگر دنیای ما سر تا به سر شب بود!
و یا صحنش همه یک روز روشن بود!
که می گوید که آسایش و آرامش برای ما میسّر بود ؟
که شب را در کنار روز جا دادن یکی معمار میخواهد
همه آرامش و آسایشت در این جهان یک خالق استاد است می خواهد.


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس عجیبی که منوچهر هادی از دخترش موقع سال تحویل رو کرد+ عکس