جان جانان من
شور و ایمان من
برس به داد من
به داد دیوونه
از درد دوری تو
شده بی خونه
از ترس صبوری تو
دل زده به میخونه
تا نشه خماری
دردی بی دوا
واسه دلی شکسته
حالا یه گوشه نشسته
یه روزی تو بیایی
با رنگ بی ریایی
عشق رو توی سینه بکاری
تا بمونه آتش بوسه
بر لب و گونه
شور و ایمان من
برس به داد من
به داد دیوونه
از درد دوری تو
شده بی خونه
از ترس صبوری تو
دل زده به میخونه
تا نشه خماری
دردی بی دوا
واسه دلی شکسته
حالا یه گوشه نشسته
یه روزی تو بیایی
با رنگ بی ریایی
عشق رو توی سینه بکاری
تا بمونه آتش بوسه
بر لب و گونه