به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ یادداشت‌های نوشته شده بر این دو کتاب به شرح زیر است:

1- پروفسور سید حسن امین: 71 ساله حقوقدان، فلسفه‌دان، ادیب، نویسنده و مترجم، صاحب کرسی استاد تمام در دانشگاه گلاسکو در بریتانیا، دادستان شهر گلاسکو در دهه 1990، وکیل دادگاه عالی اتحادیه اروپا و دادگاه حقوق بشر اروپایی، مدیر مؤسسه دایره المعارف ایران، مدیر مسئول ماهنامه حافظ و صاحب کتاب شاهنامه امین و آثار بسیار دیگر.

باسمه تعالی

مقدمه و تقریظ به قلم پروفسور سید حسن امین: سه کتاب پرآب و تاب و شکیل و خوش چاپ از نویسنده واحد و اهل ادب و آداب به نام نامی ابراهیم والی دراچیان قریب چهل روز پیش به اهتمام دوست صاحب قلم و با کمال خودم جناب استاد خردمند آقای برومند شکری دریافت داشتم. با عناوین آن‌سوتر، رسم آدمیت و سرچشمه‌های حکمت که به قصد مطالعه و استفاده نگاهی ژرف افکندم: این کتاب ها کتاب معمولی نیست که به شکل متعارف اهل کتاب و تألیف، مقدمه، متن، نتیجه، فهرست منابع و فهرست موضوعی داشته باشد بلکه هر سه کتاب گنجینه‌هایی از «کلمات قصار» یا «امثال و حکم» است که هر خواننده اعم از مبتدی منتهی یا شاگرد یا استاد می‌تواند آنها را نه تنها از اول به آخر بلکه از آخر به اول یا از وسط به راست و چپ یا از بالا به پائین یا از پائین به بالا بخواند و در هر حال از پند و اندرز یا تأملات و تفکرات مندرج در آن کلمات قصار بهره‌مند شود .

2- «کلمات قصار» و به تعبیر نویسنده «سخنان حکیمانه» این هر سه کتاب مستطاب به دلالت اینکه هیچ یک از آنها نام گوینده و نویسنده ای را به دنبال ندارد و نیز این کتاب از هر گونه مرجع ومنبع و مستندی خالی است به قول قدما «تصنیف» است نه «تألیف» ؛ یعنی حاصل تفکر و اندیشه صاحب اثر است نه برگزیده از کلام شفاهی یا مکتوب دیگر بزرگان علم و ادب و حکمت و معرفت.

3- بنابراین استاد ابراهیم والی دراچیان می‌تواند با کمال شجاعت و شهامت بگوید این هشت هزار سخن حکیمانه را از روی دست کسی کپی نکرده و خرد فرید و شخص شخیص خودش با اندیشه‌ورزی شخصی، به این معانی رفیع و مضامین منیع رسیده است و عبارات را خودش انشاء کرده است اما چون هیچ‌کس قادر به استقصاء تام در ریشه‌یابی این مضامین در سطح جهان نیست احتیاط علمی حکم می‌کند که از باب «توارد» این احتمال می رود که همین مفاهیم و مضامین ممکن است پیش از این نویسنده یا هم زمان با او به ذهن دیگری از افراد نوع انسان خطور کرده باشد به‌ویژه برای بیان مضمون واحد، از کلمه‌ها و تعبیرهای متفاوت استفاده کرد و «سخن حکیمانه و غیر تکراری» ناظر به مفهوم و محتوا است نه الفاظ و عبارات.

با این همه مقدمات و احتیاطات این بنده کمترین سیدحسن امین در مقام یک تن از اهل معرفت و یقین، استاد ابراهیم والی دراچیان را می‌ستایم که توانسته است بیش از هشت هزار سخن حکیمانه را با عبارات سُخته و پخته و در عین حال روان و همه کس فهم در سه جلد کتاب خوش چاپ به ما فارسی زبانان درون مرز و برون مرز عرضه کند و در حقیقت با کلماتی کوتاه و حکیمانه ، محصول فکر و اندیشه اش را به منظور سودرسانی به دیگران در طبق اخلاص بگذارد و چیزی به میراث معنوی و «حکمت عملی» حکیمان ایرانشهری و فیلسوفان متأله و اخلاق مدار بیفزاید.

در اینجا چون به مبحث حکمت و فلسفه نزدیک شدم بی مناسب نمی‌دانم سخنم را با این شعر عربی پایان دهم که : کلّما ادّبنی الدهر ، أرانی قدر جهلی. والسلام

قسمت‌هایی از مقدمه، تقریظ و تایید بزرگان علم، فلسفه و ادبیات بر آثار ابراهیم والی دراچیان

پروفسور سید حسن امین

تهران ـ فروردین1398

دکتر سید یحیی یثربی: مفسر قرآن، فیلسوف، عرفان شناس 75 ساله، استاد تمام فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی است که از سال 1337 تا 1346 دروس فلسفی و فقهی را در حوزه علمیه قم نزد علامه طباطبایی و آیت‌الله علامه جعفر سبحانی و دکترای رشته فلسفه و حکمت اسلامی را در دانشگاه تهران سپری کرده است. برخی تألیفات: عرفان عملی در اسلام، فلسفه عرفان، ترجمه الهیات نجات ابن سینا با مقدمه و تعلیقات، مفاهیم فلسفی در ادبیات فارسی، فلسفه مشاء، حکمت اشراق سهروردی و بسیاری آثار دیگر.

باسمه تعالی

تقریظ یحیی یثربی: برادر ارجمندم جناب آقای ابراهیم والی دراچیان دام توفیقه

با آرزوی توفیق و شادکامی برای شما نوشته‌های جنابعالی در قالب کتاب‌های «رسم آدمیت» سرچشمه‌های حکمت و آنسوتر را ملاحظه کردم. همگی ذوقی، نکته آموز و امیدبخش هستند و ترویج محبت و امید و توجه به عقل و اندیشه همراه با ذوق هنری دارند، عشق به مردم همیشه سازنده است. موفق باشید.

قسمت‌هایی از مقدمه، تقریظ و تایید بزرگان علم، فلسفه و ادبیات بر آثار ابراهیم والی دراچیان

دکتر سید یحیی یثربی

97/12/11

قابل ذکراست کتاب‌های استاد ابراهیم والی دراچیان تنها آثاری هستند که تاکنون استاد یثربی برآنها تقریظ نوشته است.

3. دکتر رضا داوری اردکانی: «86 ساله» فیلسوف و متفکر ایرانی و استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران است. استاد داوری اردکانی از بدو تأسیس فرهنگستان علوم «1386» عضو پیوسته فرهنگستان علوم است و از سال 1377 تاکنون ریاست فرهنگستان را برعهده دارد. او از چهره های شاخص در حوزۀ نظریه پردازی فرهنگی و اندیشه فلسفی به شمار می آید. دیگر عناوین استاد داوری اردکانی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو شورای عالی علمی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی و از اعضای هیئت مؤسسه انجمن فلسفه میان فرهنگی ایران است.

باسمه تعالی

تقریظ استاد داوری اردکانی: جناب آقای ابراهیم والی دراچیان سلام علیکم ممنونم برای سه مجلد از آثار خود از جمله «آنسوتر». شما در وصف این کتاب آن را کتابی برای رسیدن به فراسوی اندیشه‌ها خوانده‌اید. گمان می‌کنم مقصود این است که همه خوانندگان هر اندیشه و رأی و نظری داشته باشند با آنچه شما در کتاب‌تان آورده‌اید مخالفتی نخواهند داشت. کاری که شما کرده اید گرانبهاست و از آن درس‌ها می‌توان آموخت. شما کتاب خود را متضمن سخنان حکیمانه، فلسفی و غیر تکراری دانسته‌اید. سخن اگر شعر و حکمت باشد هر روز و در هر جا تکرار شود تکراری نیست این سخنان بی مایه است که به تقلید تکرار می‌شود. این وصف غیر تکراری خاصِ سخن شعر و حکمت است. برای جنابعالی آرزوی توفیق بیشتر می‌کنم و امیدوارم فرصت و مجال داشته باشم که همه عبارات و مضامین آثار شما را بخوانم و اگر بتوانم از آنها درس بیاموزم. قسمت‌هایی از مقدمه، تقریظ و تایید بزرگان علم، فلسفه و ادبیات بر آثار ابراهیم والی دراچیان

رضا داوری اردکانی

ریاست فرهنگستان علوم

98/2/18

4- پروفسور مهدی گلشنی: پدر فلسفه ایران، چهره ماندگار فیزیک، رئیس سابق دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف، برنده دو جایزه کتاب سال، بنیانگذار گروه فلسفه علم دانشگاه شریف، رئیس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، رئیس گروه علوم پایه فرهنگستان علوم، عضو وابسته ارشد مرکز بین‌المللی فیزیک نظری در تریست ایتالیا، عضو آکادمی علوم جهان اسلام، عضو انجمن اروپایی علم الهیات و علوم طبیعی (برکلی آمریکا)، عضو مؤسس انجمن بین‌المللی علم و دین (کمبریج، بریتانیا) دارنده نشان درجه یک از مجمع عمومی فرهنگستان علوم.

باسمه تعالی
کتاب آنسوتر اثر جناب ابراهیم والی دراچیان مطالعه شد در این کتاب نویسنده سعی کرده بود در موارد و موضوعات متنوعی جملات حکمت آمیزی را تألیف نماید تا تذکری برای خوانندگان بوجود بیاورد. این تذکرات برخی مربوط به ابعاد غیر مادی انسان و تذکراتی در باب مرگ بوده و برخی تذکراتی در مورد مسائل روزمره زندگی بوده و نویسنده تلاش کرده است که خواننده با خواندن این جملات کوتاه فکرش وسیع تر گردد و به ابعاد دیگر هستی هم توجه کند.
همچنین در میان این جملات، بعضی عبارات بسیار زیبایی هم وجود دارد که برای من لذت بخش بود.
پیرامون کتاب سرچشمه های حکمت : در کتاب سرچشمه های حکمت سخنان حکیمانه و نغز بسیار است و تعداد زیادی از آنها شعف زا و تأمل برانگیز است.
این کتاب نسبت به کتاب آنسوتر از روانی بهتری برخوردار است و ارتباط بهتری با مخاطب برقرار می کند.
و اما پیرامون کتاب رسم آدمیت : کتاب رسم آدمیت شامل بعضی جملات حکمت آمیز و آموزنده است و تلاش نویسنده محترم در انتخاب چنین جملاتی قابل تحسین است.
توفیق نویسنده محترم را از خداوند متعال مسألت دارم.
قسمت‌هایی از مقدمه، تقریظ و تایید بزرگان علم، فلسفه و ادبیات بر آثار ابراهیم والی دراچیان
پروفسور مهدی گلشنی
15/3/98
5. دکتر نجفقلی حبیبی : 78 ساله متولد خوانسار پژوهشگر فلسفه اسلامی، عضو هیئت امنای سازمان اسناد کتابخانه های ملی ایران ، عضو سابق شورای گسترش آموزش عالی ، مدیر گروه فلسفه و حکمت اسلامی در دانشگده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران ، عضو شورای بازنگری قانون اساسی با حکم امام خمینی ره بنیانگذار دانشگاه تربیت مدرس و مؤسس دانشگاه علوم قضایی ایران ، رئیس پیشین دانشگاه علامه طباطبایی ، رئیس پیشین دانشگاه الزهرا.
باسمه تعالی
نقدی بر کتاب آنسوتر : اثر نویسنده جوان و فاضل استاد ابراهیم والی دراچیان
انسان موجود عجیبی است معجونی از صفات حیوانی و فرشتگی با ظرفیت شگفت انگیز که در قرآن مجید در قبال پرسش فرشتگان که چرا خدا انسان را آفریده جواب فرمود «انی اعلم ما لا تعلمون» اگر آدمی بر مبنای آدمیت حرکت کند ظرفیت رشد او بی پایان است و به قول سعدی «رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند »
و اگر به خود نیندیشد و از خود مراقبت نکند چنان پست شود که در قرآن مجید چنین وصف شده است «اولئک کلاانعام بل هم أضل» پس آدمی می تواند این شود یا آن باشد.
برای هر دو بُعد وجودی آدمی امکانات فراوانی در نهاد او تعبیه شده است و نیز «اختیار» تا کدام را برگزیند. در عین حال راهنمایانی برای حرکت او به کمال انسانی در اختیارش نهاده اند . راهنمایی در درون او وانهاده اند که همیشه همراه اوست یعنی «عقل». شهوات مختلف نیز در نهاد او به کارند تا اگر تحت فرمان عقل کار نند انسانیت او بارور شود اگر عقل را به فرمان خود درآورند سقوط او را میسر سازند.
پیامبران الهی و انسانهایی که به مقام دانایی و والایی رسیده اند همواره کوشیده اند تا راه را از بیراهه مشخص کنند تا دیگر همنوعان دچار لغزش نشوند و راه را از بیراهه تمیز دهند و چنین است که برای راهنمایی انسان انواع حکمت نامه ها و اندرزنامه ها در قالب های گوناگون شعر و داستان و مواعظ و کلمات قصار پدید آمده است که هر کدام به نوعی و به زبانی سخن گفته اند. همه کوشیده اند تا آدمیان را متوجه ظرفیت های خود کنند و به هوشیاری آنان در مسیر زندگی فردی و اجتماعی بیفزایند . مثلا در زبان فارسی فردوسی به شعر حماسی و سنایی و مولوی به زبانی دیگر و کلیله و دمنه از زبان حیوانات و گلستان سعدی به نظم و نثر و با آهنگی دیگر سخن گفته اند و خواجه عبدالله انصاری با مناجاتش و عمر خیّام با رباعیات و البته خواجه نصیر الدین طوسی در اخلاق ناصری و رساله اوصاف الاشراف و رساله آغاز و انجام به سبکی دیگر و هزاران بزرگ در فرهنگ ما و فرهنگ های دیگر هر یک به فراخور زمانه خود کارخویش کرده اند.
نمی خواهم بگویم که جناب ابراهیم والی دراچیان به کار آن بزرگان پهلو می زند بلکه می خواهم بگویم این جوان فرهیخته نیز کوشیده است به دنبال این قافله عظیم از رهبران معنوی و فکری و با بهره گیری از زبان فارسی و بیان دقیق حکمت آن بزرگان برای سعادت انسان و بارور کردن اندیشه های آدمی و البته به زبان امروز و قالبی و قلمی این زمانی تلاشی کند؛ تلاشی حرکت آفرین تا شاید به عقل کسی تلنگری بزند و در اندیشه دیگری پرسشی ایجاد کند و بیراهه روی را به راه متوجه سازد. نیک پیداست که دغدغه نجات انسانها او را بر این تکاپو وا داشته است و این چه نیکو دغدغه ای است. از سخن او بر می آید که امیدوار است چشم عقل خوانندگان خود را به افقهای دورتر باز کند تا به امید رسیدن به افقهای روشن گامهای استوار و مطمئن تری بردارند. و ما برای موفقیت ایشان دعا می کنیم.

قسمت‌هایی از مقدمه، تقریظ و تایید بزرگان علم، فلسفه و ادبیات بر آثار ابراهیم والی دراچیان

دکتر نجفقلی حبیبی
عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه تهران
18/3/1398
6. دکتر منوچهر صدوقی سها: نویسنده ، پژوهشگر فلسفه و عرفان پژوه است که بعد از تحصیلات دانشگاهی در حوزه علمیه تا مراحل عالی عرفان و فلسفه ادامه داد و هم اکنون علاوه بر وکالت دادگستری در برخی دانشگاههای معتبر کشور تدریس می کند. ایشان همچنین داماد علامه محمد تقی جعفری است.
هوالحق
تقریظ استاد صدوقی سها: هنوزا هنوز، حدّ منطقی انسان را « حیوان ناطق » می دانند و معلوم است که به «ناطق» همانا «متفکّر» مراد می دارند و نه «سخن گو» و در این میان ، نکته ای هست و این است آن ، که هر آنچه که هست جز این نیست
که صرف تفکر است که محل عنایت است و حکما تفکّر موصل به واقع البته این معنی هم به جای خویش محفوظ است که اگر تفکّری موصل به یقین افتاد ، واجد شرایط ارزشی خواهد آمد مضاعف و حکم ظاهر را همین معنی است و یعنی عنایت به صرف تفکّر که از این ابیات حضرت خداوندگار روم هم رخی می نماید و چشمکی می زند:
لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب سوی او می غژ و او را می طلب
دوست دارد یار این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی
اندر این ره می تراش و می خراش تا دم آخر دمی فارغ مباش
به عنوان ، تقریظی بر کتاب «آنسوتر» که افروخته خاطر عاطر آقای ابراهیم والی دراچیان است می چرخانم ظهور سخنی که به صدر مقال بیاوردم به دیده اندرم به شدّت وحدّت در می شود و برخی از اندیشه های این شخص شخیص را نیز واجد همان ارزش مضاعف معهود درمی یابم اندیشه هایی که دیری در این گنبد دوّار خواهد ماند از آنکه إشعاری (اشاره) می دارد به حقایق ثابت و معلوم می آورد که وصول به ساحت دریافت ثابتات ولو به نحو جزئی و به مصطلح اهل منطق به نحو موجبۀ جزئیه از طریق همین تفکر محضی نیز که محلّ کلام آمد در حیطۀ امکان می افتد مثل را می نگرم که می اندیشد و می آورد که:
«آیا می توان به تمام پرسش ها پاسخ داد؟ آری آنگاه که قصد اثبات نادانی خویش را داریم»
و آنگاه از ساحت خطابیّات فراتر می شود و به ساحت برهانیّات اندر می رسد و می گوید :
« خارج از ظرفیت آدمی است که بر درک تمام حقایق فائق آید چرا که خود قسمتی از حقیقت مطلق است و
بر خلاف کلّ ، جزء هرگز نمی تواند درک کاملی از کلّ داشته باشد» جمله 103
و جز این نمی گویم که : «ای وقت تو خوش که وقت ما کردی خوش»
و وقتم خوشتر می شود گاهی که در می یابم که از « بُرونِ نظر » روی در «درون عمل» آورده است و مثل را می گوید که :
«پیمودن مسیر زندگی مستلزم آن است که آدمی از گذرگاه حال عبور کند غافل از اینکه آدمی هرگز به آینده
نمی رسد و هر چه هست " زمان حال " است » جمله 136
و برتر از آن که:
« یکی می گوید من نمی خواهم بمیرم ، دیگری می گوید من نمی توانم نمیرم ، هر دو خواهند مُرد
امّا یکی آسوده و آرام و دیگری هراسناک و لرزان »
و آوا برمی آورم که زهازه و خِهاخه! این سخن و امثال آن هم هر چند هم که اندکی آورده باشی می نماید که پرتویی از نور سخن حقّ حقّت کلمه و اولیاء عظام علیهم السلام بر سخن و بل که بر دل تو می تابد و هنیئٌ لارباب النعیم نعیمهم قسمت‌هایی از مقدمه، تقریظ و تایید بزرگان علم، فلسفه و ادبیات بر آثار ابراهیم والی دراچیان
و کتب الاّ شئ سُها
عفی عنه ربه 26/ 3/ 98