بحرانی به نام سلبریتی‌پرستی


بحرانی به نام سلبریتی‌پرستی

آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چه چیزی باعث می‌شود اکثر مردم علاقمند به دنبال کردن سلبریتی‌ها شوند؟ تقاضای سیری‌ناپذیر مردم برای دانستن و همراه شدن با رو و پشت پرده زندگی سلبریتی‌ها، و پتانسیل بالای سلبریتی‌ها برای عرضه حواشی و جنجال به عنوان خوراک خبری، بخشی از «اقتصاد توجه» را پدید آورده است.

به گزارش فانوس، آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چه چیزی باعث می‌شود اکثر مردم علاقمند به دنبال کردن سلبریتی‌ها شوند؟ این علاقه و پیگیری در افراد مختلف و نسبت به سلبریتی‌های مختلف، متفاوت است. همینطور میزان و نوع محبوبیت آن‌ها نیز متفاوت است. نکته جالب توجه این است که اصل کاری که یک سلبریتی انجام می‌دهد (بازیگری، خوانندگی، ورزش و...) بخش کوچکی از آن چیزی است که توسط مردم دنبال می‌شود. در اکثر مواقع مردم می‌خواهند که درباره جزئی‌ترین مسائل زندگی این افراد مطلع شوند و در جریان امور ریز و درشت آن‌ها قرار بگیرند.

بحرانی به نام سلبریتی‌پرستی

علاوه بر این، اعتماد و پذیرش عجیبی نسبت به سلبریتی‌ها وجود دارد که حتی محدود به حوزه فعالیت حرفه‌ای آنان نیز نمی‌شود. این موضوع چرخه معیوبی را به راه می‌اندازد که در آن افراد مشهور تمایل به اظهار نظر در مورد «تمام» مسائل پیدا می‌کنند و در پی هر اتفاق و جریانی احساس می‌کنند از آن‌ها انتظار می‌رود که یک موضع‌گیری قاطع داشته باشند. نمونه‌های این موضوع در سال‌های اخیر و بعد از فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی مجازی به کرات اتفاق افتاده‌اند؛ از اظهار نظرهای تخصصی پزشکی مهناز افشار در مورد نوعی واکسن گرفته تا یادداشت نویسی‌های سیاسی امیر ژوله.

بخش قابل توجهی از رسانه‌ها که از اقبال عمومی برخوردار هستند، به همین موضوعات حاشیه‌ای و سرگرم‌کننده‌ای می‌پردازند که معمولاً فاقد ارزش خاص هستند. پرفروش‌ترین مجله‌ها، پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی و پربازدیدترین مطالب یا تصاویر و فیلم‌ها در شبکه‌های اجتماعی و به طور کلی فضای مجازی معمولاً شامل محتویاتی هستند که به سلبریتی‌ها مربوط می‌شوند. اساساً برنامه‌هایی مانند دورهمی و خندوانه که از پرطرفدارترین برنامه‌های تلویزیونی ایرانی هستند، با دعوت از یک سلبریتی دیگر و پرداختن به زندگی شخصی و نظرات او پیرامون همه چیز، سعی در بازتولید محتویات حاشیه‌ای و سرگرم‌کننده دارند.

بحرانی به نام سلبریتی‌پرستی

این پدیده در توده مردم به قدری دیده می‌شود که روانشناسان آن را به عنوان یک سوژه علمی می‌نگرند. در علم روانشناسی سندرومی تحت عنوان «سندروم پرستش سلبریتی یا CWS» وجود دارد که بنا به تعریف یک اختلال وسواسی ـ اعتیادآور است که در آن فرد درگیر جزئیات زندگی شخصی و روزمره یک یا چند سلبریتی می‌شود. این اختلال در تمام کشورها کمابیش وجود دارد. بر اساس تحقیق دانشگاه لستر 36 درصد مردم بریتانیا از سندروم سلبریتی‌پرستی رنج می‌برند. این اختلال از درجه‌های مختلفی از شدت برخوردار است؛ ممکن است این اختلال به دنبال کردن صفحه یک سلبریتی صرفاً برای اطلاع از حواشی و جزئیات شخصی او محدود شود، ممکن است تا خودکشی یک فرد برای یک سلبریتی نیز پیش برود.

تقاضای سیری‌ناپذیر مردم برای دانستن و همراه شدن با رو و پشت پرده زندگی سلبریتی‌ها، و پتانسیل بالای سلبریتی‌ها برای عرضه حواشی و جنجال به عنوان خوراک خبری، بخشی از «اقتصاد توجه» را پدید آورده است. هربرت سایمون جزو اولین افرادی بود که توجه را به عنوان یک منبع مهم در اقتصاد و کسب و کار در نظر گرفت. او معتقد بود قانونی وجود دارد که بر اساس آن، هرچه رشد اطلاعات سریع‌تر رخ دهد، «توجه» کمیاب‌تر می‌شود. در عصر کنونی با رشد و توسعه اینترنت، اهمیت این قانون کاملاً قابل درک شده است. کاربران شبکه‌های اجتماعی زیر بمباران اطلاعاتی قرار دارند و در خیل عظیمی از انواع محتوای سمعی و بصری غرق شده‌اند. در چنین وضعیتی کارهای تبلیغاتی مجبور به تکامل و تکوین هستند.

بحرانی به نام سلبریتی‌پرستی

امروز در فضای مجازی، توجه شما، حکم پول شما را دارد. شما در اصل توجه خود را در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، خرج می‌کنید. پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام یا یوتیوب بر اساس آنچه که از علائق و سلائق شما استنباط می‌کند برای شما تبلیغ و آگهی پخش می‌کند و از این طریق ذهن شما را با تبلیغات هدفمند اشباع می‌کند. بنابراین در چنین شرایطی سلبریتی‌ها نقش دوچندانی ایفا می‌کنند، چرا که این توانایی را دارند که مانند یک آهنربا، توجه قشر وسیعی از مردم را به سمت خود جلب کنند.

بحرانی به نام سلبریتی‌پرستی

چیزی که ما مردم باید بدانیم این است که تمام سلبریتی‌ها، از علیرضا بیرانوند و مهران مدیری گرفته تا پروفسور سمیعی و اصغر فرهادی، فارغ از ویژگی‌های خاص خود، همگی افرادی «عادی» هستند که مانند دیگر افراد جامعه سعی در تأمین منافع خود دارند؛ منافعی که ممکن است کمابیش در راستای منافع جمعی نیز قرار بگیرد یا نگیرند. بنابراین بهتر است توجه خود را به پای هر مسأله‌ای خرج نکنیم و موجب اعتباربخشی بیش از حد به افرادی که صلاحیت خاصی ندارند نشویم.

نویسنده: فرید ناهید

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اجتماعی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود کتاب کار دیکته شب اول ابتدایی - کتاب گاج