و من...
،توراهر صبح در وجودم جشن میگیرم.
توبا ذره ذره جان من،درآمیخته ای؛
و هیچ کس قادر نیست تو را از رویای من، جدا کند.
من بازدم نفس های تورا با نفسی عمیق هر صبح از بوی گل یاس کنج حیاط خانه ام نفس میکشم
و چه زیبا "دوستت دارم هایت "، از آن می بارند ...
،توراهر صبح در وجودم جشن میگیرم.
توبا ذره ذره جان من،درآمیخته ای؛
و هیچ کس قادر نیست تو را از رویای من، جدا کند.
من بازدم نفس های تورا با نفسی عمیق هر صبح از بوی گل یاس کنج حیاط خانه ام نفس میکشم
و چه زیبا "دوستت دارم هایت "، از آن می بارند ...