به گزارش افکارنیوز،

سپهر حیدری کاپیتان اسبق پرسپولیس در مورد وضعیت قطبی و خاطراتش در پرسپولیس صحبت کرد. اواخر حیدری اهل جنجال نیست و این مصاحبه شاید جنجالی‌ترین مصاحبه او بعد از دوران فوتبالش باشد که در بخش‌هایی جنبه طنز هم دارد.
* این روز‌ها چه می‌کنید؟ فعالیت فوتبالی دارید؟
چند روزی است که درگیر اثاث‌کشی از کیش به تهران هستم و مدرسه فوتبالم را در کیش تعطیل کردم تا در تهران ساکن شوم. به زودی کلاس مربیگری سطح A شروع می‌شود، باید در آن شرکت کنم و به امید خدا فصل جدید به عنوان دستیار کارم را در لیگ برتر شروع می‌کنم.

* از کدام تیم پیشنهاد دارید؟
از چند تیم لیگ برتری برای دستیاری و از تیم‌های لیگ یکی پیشنهاد سرمربیگری دارم.
* حسین کعبی مصاحبه‌ای علیه قطبی انجام داده. شما نظری در مورد حرف‌هایش دارید؟
قطبی در خانه هلندش است نه در هتل و تا جایی که می‌دانم از یک تیم چینی و یک تیم ژاپنی پیشنهاد دارد و با ملبورن‌ویکتوری هم به توافق نرسید. حرف‌های این آقا بی‌انصافی است و قطبی که پرسپولیس را یک بار قهرمان کرده، بدِ تیم را نمی‌خواهد. نمی‌دانم چطور می‌گویند نمی‌گذارد بازیکنان فولاد تمدید کنند.
* فکر می‌کنید قطبی جانشین خوبی برای برانکو باشد؟
دوست ندارم در این مورد حرف بزنم، ولی یوپ هاینکس هم از بایرن بعد از سه‌گانه رفت یا مورینیو از اینتر و هر مربی‌ای بالاخره یک روز می‌رود که شامل برانکو هم می‌شود. باشگاه باید پلن B داشته باشد که فعلاً ندارد.
* بعد از برانکو مربی خارجی بیاورند یا ایرانی؟
با این فرصت کم، مربی ایرانی بهتر است، چون فرصت نقل و انتقالات از دست می‌رود و باید زودتر تکلیف اردوی کانادا مشخص شود.

* به گذشته برگردیم و زمانی که به پرسپولیس آمدید. چه شد که پرسپولیس را انتخاب کردید؟
من از بچگی طرفدار پرسپولیس بودم و یک سال قبل از پرسپولیسی شدنم آری هان مرا می‌خواست، ولی در آخر حمید استیلی مرا به پرسپولیس آورد.
* کاپیتان شدن‌تان درترکیه خیلی حاشیه‌ساز شد. چرا آقای دایی بازوبند را از شیث گرفت و به شما داد؟
شیث بی‌انگیزه بود و در تیم بی‌نظمی می‌کرد. در ترکیه بودیم، علی دایی گفت تمرین ساعت ۱۰:۳۰ شروع می‌شود، ولی شیث و چند نفر خودسر ساعت ۱۰ رفتند سر زمین و تمرین کردند. همین موضوع باعث شد علی دایی همان لحظه تصمیم بگیرد کاپیتان تیم را تغییر دهد که همان روز رأی‌گیری شد و بازوبند به من رسید.

* بین چه بازیکنانی رأی‌گیری شد؟
من، وحید هاشمیان، حسین بادامکی، مجتبی شیری، مازیار زارع، علیرضا حقیقی و خود شیث.
* شما به چه کسی رأی دادید؟
رأی‌گیری به این شکل بود که به سه نفر می‌شد رأی داد که به ترتیب ۳، ۲ و ۱ امتیاز داشت و من با ۶۵ امتیاز اول شدم و بعد از من وحید هاشمیان ۴۵ امتیاز آورد. من رأی اولم هاشمیان بود، ولی من کاپیتان شدم.
* بعد از هاشمیان به چه کسی رأی دادید؟
به خودم و بادامکی.
* شیث چند رأی آورد؟
شیث ۷ امتیاز آورد و حقیقی با ۵ امتیاز آخر شد.
* یعنی فقط خودشان به خودشان رأی دادند؟
چنین قراری داشتند، ولی شیث حتی به حقیقی هم رأی نداد!
* می‌گویند علی دایی گفته بود به سپهر حیدری رأی بدهید.
وقتی کاغذ‌های رأی‌گیری را دیدیم، غافلگیر شدیم و فرصتی برای رأی جمع کردن نبود. نمی‌دانم چرا این حرف‌ها مطرح می‌شود، حتی وقتی وحید هاشمیان که تازه آمده بود وضعیت تیم را دید، تعجب کرد.
* با شیث مشکل داشتی؟
من با کسی مشکلی ندارم و همه را هم بخشیدم، چون معتقدم خدا جواب آدم‌ها را در همین دنیا می‌دهد، ولی آن‌ها به خاطر کاپیتانی با من مشکل داشتند، چون بازوبندی که آن‌ها بی‌ارزش کردند و به مچ‌شان می‌بستند را من با احترام و با وضو می‌بستم.
* چرا شیث اخراج شد؟
وقتی از صبا ۴ بر یک باختیم، به مهاجمان صبا که با علی دایی رفیق بودند، گفته بود نتیجه برایم مهم نیست و همین حرف وقتی به گوش سرمربی رسید، شیث اخراج شد.
* همان سال بعد از یک فصل ناامیدکننده قهرمان جام حذفی شدید.
بله، بعد از اخراج شیث و اتحاد در تیم توانستیم یک جام بیاوریم.
* سپهر حیدری همیشه محکوم بود که خیلی با مربیانش گرم می‌گیرد.
گفتند مافیا هستی، ولی من نمی‌دانم مافیا چیست، اما یادم می‌آید آن‌ها مافیا داشتند و در تیم بی‌نظمی می‌کردند. گفتند به کرانچار CD بازی‌هایم را داده‌ام در صورتی که ۱۵ بازی برایش به میدان رفته بودم و این حرف‌ها فقط به خاطر بازوبند کاپیتانی پرسپولیس بود. من زبان انگلیسی بلد بودم، ولی آن‌ها بلد نبودند.
* یک باخت تأثیرگذار مقابل استقلال اهواز داشتید و بلافاصله قهرمان شدید.
۴ بر یک به استقلال اهواز باختیم و در همان بازی شیث وقتی قرار بود تعویض شود، رفت کنار خط ایستاد و تیم را ۱۰ نفره کرد، ولی بعد از آن بازی شیث از ترکیب کنار رفت و ما از ۷ بازی ۶ برد و یک تساوی به دست آوردیم و قهرمان شدیم.
* مرزبان می‌گوید قهرمانی را او آورده نه قطبی.
مرزبان دوست نداشت پرسپولیس قهرمان شود و هر کاری کرد که تیم به قهرمانی نرسد، حتی لپ‌تاپ قطبی را شکست، ولی فایده‌ای نداشت!
* بازی با پاس یادتان هست که اخراجی زیاد دادید و باختید؟
بازی در همدان بود و در شرایطی که پاس را خیلی راحت در لیگ می‌بردیم، دو بار در جام حذفی باختیم و در آن بازی داور روی اعصاب ما بود و تیم ما را ۷ نفره کرد. می‌خواستم اخراج شوم و تیم را ۶ نفره کنم تا بازی تمام شود، ولی نشد.
* فکر می‌کردی کلاه‌کج گل شهرآورد را بزند؟
مهدی شیری رفت پنالتی بزند و من هم به دلم بود طالب‌لو توپ را می‌گیرد و رفتم برای ریباند که کلاه‌کج جلوی من ایستاده بود و فرستادمش آن طرف دنبال نخودسیاه، ولی از شانس من، توپ شیری به دست طالب‌لو خورد و برگشت آن طرف زیر پای کلاه‌کج!
* و چه شد که رفتی؟

مدیران تیم دوست نداشتند بمانم و خودم رفتم. به من کنفرانس‌های خبری لیگ قهرمانان را نمی‌گفتند و بعد پیغام می‌دادند که خیلی بد شد نیامدی.

* در مورد مصدومیتی که باعثش حقیقی بود هم توضیح می‌دهی؟

کی‌روش تازه به ایران آمده بود و بازی با استیل‌آذین که دو پاس گل دادم را دید، ولی بازی بعدی حقیقی با زانو روی هوا مرا مصدوم کرد و ۴ دنده‌ام شکست. کی‌روش نیمکت‌نشینان تیم ما را دعوت کرد و من که کاپیتان پرسپولیس بودم به خاطر کار حقیقی که امیدوارم عمدی نبوده باشد، تیم ملی را از دست دادم.

* آرام‌ترین بازیکن پرسپولیس؟

فرزاد آشوبی.

* مهاجمی که خیلی تو را در دفاع اذیت کرد؟

محمود کریمی سپاهان خیلی سرعتی و تکنیکی بود.

* پولدارترین پرسپولیسی؟

آقاکریم.

* چطور؟

آقاکریم خیلی زحمت کشیده و حقش هم هست که پولدارتر از بقیه باشد. یک خاطره جالب از آقاکریم تعریف کنم؛ یک شب شام رفتیم منزل آقاکریم و یک دستگاه در خانه‌اش بود که فکر کردیم دستگاه خودپرداز است، اما بعداً فهمیدیم دستگاه DVD است و ما تا حالا ندیده بودیم و کلی آقاکریم به ما خندید. جای شما خالی، ولی پیش‌غذایی که آقاکریم به ما داد، خودش شام بود و حسابی در خانه‌اش سورپرایز شدیم.

* کسی بالای سرت سر زده؟

خدابیامرز اولادی یک بار از پشت سرم آمد و با یک پرش بلند سر زد.

* رکورد گلزن‌ترین مدافع تاریخ لیگ را سیدجلال از شما می‌گیرد؟

من و هادی عقیلی هر کدام ۲۵ گل زدیم که هادی ۷۰ یا ۸۰ درصد گل‌هایش را از روی نقطه پنالتی زد. سیدجلال فعلاً چند گل عقب است، ولی خدا کند اگر کسی هم رکورد می‌زند، پرسپولیسی باشد.

گل سپاهان هدیه امام‌زاده صالح بود

بعد از باخت پرسپولیس به سپاهان و دیدن گریه هواداران گفتم به پرسپولیس می‌آیم و شادتان می‌کنم. یک سال رفتم امام‌زاده صالح و برای گل به سپاهان دعا کردم و حتی گفتم گل شهرآورد را نمی‌خواهم که خدا را شکر امام‌زاده صالح به من هدیه داد و گل دقیقه ۹۶ را زدم و هوادارانی که باز گریه می‌کردند، با خوشحالی به خانه رفتند.