اشعار مجالس ختم و ترحیم ، شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)


اشعار مجالس ختم و ترحیم ، شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)

اشعار مجالس ختم و ترحیم تشییع جنازه و خاکسپاری - شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) با نام خدا کام تو شیرین گشته غرق کرمِ آن یارِ دیرین گشته با نام کسی که خالق عالم بود مسرور ز نامش دل غمین گشته شاعرشاعر:رسول چهارمحالی

اشعار مجالس ختم و ترحیم
تشییع جنازه و خاکسپاری
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
با نام خدا کام تو شیرین گشته
غرق کرمِ آن یارِ دیرین گشته
با نام کسی که خالق عالم بود
مسرور ز نامش دل غمین گشته

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
جسم خاکی مرا در خاک پنهان کرده اند
بعد فوتم جسم من را لخت و عریان کرده اند
راهی قبر است این جسم و دلم در تاب و تب
روضه می خوانند پشت این جنازه روز و شب
اندرون خاک بگذارند تن بی جان به سوز
ناله از نی می رسد ای نی بیا جانم بسوز
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
فلک آ تش زدی باغ و بهارم
ز دوریش ببین جانا که زارم
امان از درد دوری ،درد دوری
به فریادم بِرَس من بی قرارم
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
فلک دار و ندارم رفته در خاک
فلک حِسْ بهارم رفته در خاک
درون خاک جسمی گشته پرپر
همۂ کس و کارم رفته در خاک

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
وقتی که جسمت را درون خاک دیدم
آ ه بلندی از جگر هر دم کشیدم
دانم تو رفتی تا خدا ای روح احساس
من غیر تو از هر کسی که دل بریدم
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
تو آ مده ای تا به بالا بروی
تا عرش خدا ، حد اعلا بروی
تو قیمتی و گران بها روی زمین
پر عیار باید که به عقبا بروی
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
آ مدی تا که دگر طعمه کرکس نشوم
بهر حاجات گدای کس و ناکس نشوم
به تن و جان من غمزده تو تابیدی
جز در خوان کریمانه سوی کس نشوم
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
اشک من بارید و بستر خاک شد
جسم پاک تو پدر بر پهنه افلاک شد
دیده ام بارانی و دل غرق خون
از غمت بابا ببین صد چاک شد
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
شیشه عمر مرا تو بشکستی تقدیر
به غم و آه و مصیبت بنمودی درگیر
نازنینم ،همه ی دار و ندارم در خاک
عشق را با سفرش تو بنمودی تفسیر

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
فروغ دیدگانم رفته در خاک
همان بابای خوبم گوهر پاک
بزن بر سینه و سر داد بی داد
ز داغ او دلم گردیده صد چاک

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
ای روشنی و چراغ خانه مادر
ای پاک ترین واژه به روح و پیکر
از رفتن تو شدم غمین و محزون
ای معنی عشق شمع سوزان سحر
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
بیا با هم از این ماتم بگیریم
ز دوریش در این عالم بگیریم
تنش در خاک روحش حد اعلا
بیا محزون و زار هر دم بگرییم
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
شب جمعه شده و کرب و بلا می خواهم
از عنایات حسین حال دعا می خواهم
روضه در بین حرم های حسین و عباس
گریه و بغض زِ داغ شهدا می خواهم

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
پنجمین خورشید در زیر کسا هستم حسین
کشته و ذبح القفا در کربلا هستم حسین
با لب عطشان، تن عریان، به زیر سم اسب
حافظ دین و شریعت، سر جدا هستم حسین
-
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
شمع وجودم از فراقت بین خموش است
با آن همه درد و مصیبت ها به هوش است
خالیست جایت بین ما یادت گرامی است
اشک دو چشمانم چو دریا در خروش است
»»»»»»»»»»»««««««««««««
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


گرگی ناگهان وارد بیمارستان شد/ اما زمانی که پرستاران علت را فهمیدن، نتوانستند جلوی گریه...